به گزارش سایت خبری تحلیلی ذاکرنیوز به نقل از گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، «آلبرت انیشتین» و «رابرت اوپنهایمر» دو آلمانی که طرح سلاح هستهای را طی جنگ جهانی دوم به آمریکا دادند، تمام دانش هستهای را با خود از کشورشان خارج نکردند، بلکه موفق شدند با جذب منابع مالی واشنگتن، طرح هستهای این کشور را از پروژه برلین جلوتر بیندازند.
حالا 80 سال پس از تسلیم آلمان در جنگ جهانی دوم، آلمانیها هوای ساخت سلاح قدیمیشان را برداشتهاند؛ سلاحی که ایدهاش برای آنها بود و دولتهای زیادی به آن رسیدند، اما خود برلین طعم داشتن آن را نچشید.
آلمانیها در سایه کاهش تعهدات امنیتی آمریکا به قاره اروپا و تشدید فشارهای روسیه در دوراهی قرار گرفتهاند؛ ساخت سلاح یا جایگزینی آمریکا با کشوری دیگر؟ روزنامه اشپیگل آلمان روز پنجشنبه (6 مارس، 16 اسفند) در مطلبی با عنوان «آیا آلمان اکنون به بمب اتمی نیاز دارد؟» به این موضوع پرداخته است.
ماتیاس گباوئر، کریستوف هیکمن، پل آنتون کروگر و کلاوس ویگرفه، چهار نویسنده این گزارش بیشتر از سناریوی ساخت مستقیم سلاح بر این مسئله تمرکز کردهاند که فردریش مرتس، رهبر «حزب دموکرات مسیحی» و نامزد صدراعظمی بر مشارکت در یک چتر هستهای اروپایی تمایل دارد و سؤال اصلی آن است که «مشارکت آلمان در آن میتواند چگونه باشد.»
مرتس دوهفته قبل با اشاره به امکان استفاده آلمان از چتر هستهای متحدان خود در سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) گفته بود: «هیچ دلیلی برای رفتن به سمت ساخت سلاح اتمی نداریم.»
آلمانیها در حال حاضر به چتر هستهای فرانسه و تا حدی انگلیس چشم دوختهاند اما نمیتوان کتمان کرد نیمنگاهی نیز به ساخت سلاح دارند.
درحالیکه انگلیس درخصوص مشارکت خود در چتر هستهای اروپایی سکوت کرده است، «امانوئل مکرون» رئیسجمهور فرانسه برای نخستینبار در سال 2020 به اروپاییها پیشنهاد گفتوگوی استراتژیک هستهای را ارائه داد.
نکات
درباره تمایلات و دورنمای هستهای اروپا نکاتی وجود دارد که در ادامه آمدهاند.
1. اشاعه هستهای وضعیت بسیار خطرناکی دارد و تقریباً در بسیاری از کشورها وابسته به «تصمیم» است. کشورهای زیادی میتوانند با استفاده از فناوریهای جدیدی که در اختیار دارند، بهشکل پنهانی مواد شکافتپذیر لازم را تولید کرده و سپس با تأمین دیگر اجزا سلاحهای هستهای را مونتاژ کنند.
2. همزمان با توسعه برنامههای هستهای در جهان، برنامههای موشکی نیز توسعه خواهند یافت. کشورهایی مانند آلمان برای پرتاب سلاح هستهای دو راه پیش روی خود دارند؛ استفاده از جنگنده و یا موشکهای دوربرد. برای آلمان که خود در اشتراک با چند کشور دیگر اروپایی دست به تولید جنگنده یوروفایتر تایفون میزند، استفاده از جنگنده میسر است، اما کشورهایی که از جنگندههای خارجی استفاده میکنند، بهرهگیری برای پرتاب سلاح هستهای از آنها میتواند نیازمند اجازه کشور تولیدکننده باشد. ازاینرو اصلیترین و مطمئنترین مسیر، توسعه موشک است. کشورهای آسیایی مانند هند، پاکستان و کره شمالی با توجه به فناوری دردسترستر موشکهای بالستیک در ابتدا بر این سلاحها متمرکز بودند؛ چه اینکه علاوهبر دسترس بودن، هر سه کشور نیمنگاهی نیز به ساخت موشکهای قارهپیما داشتند که تنها در حوزه بالستیکها قابلدستیابی است. در مقابل در اروپا تمرکز بر موشکهای کروز قرار دارد.
3. کشورهای اروپایی با توجه به حرکت بیمحابای روسیه برای ساخت ارتشی قدرتمند که میتواند یک جنگ متعارف را برای قاره سبز دشوار کند، بیشتر از گذشته درپی اتکا به تسلیحات هستهای هستند. اروپا بسیار زودتر از سلاحهای متعارف، در زمینه سلاحهای هستهای میتواند به برابری نسبی با روسیه برسد، بنابراین کشورهای اروپایی نه برای برقراری موازنه دربرابر سلاحهای هستهای روسیه، بلکه برای ایجاد بازدارندگی دربرابر قوای متعارف این کشور به چنین سلاحهایی نیاز فوری دارند.
4. ترامپ اخیراً با نام بردن از روسیه و چین، خواهان کاهش سلاحهای هستهای در توافقی میان بزرگترین کشورهای دارنده این سلاحها شده است.
5. درخصوص هستهای شدن آلمان سؤالاتی وجود دارد؛ آلمان در صورت تصمیمگیری برای حرکت بهسمت سلاح هستهای، چقدر فاصله زمانی تا دستیابی به آن دارد؟ در پاسخ میتوان گفت بهسرعت. سلاح هستهای اساساً یک ایده آلمانی بوده و توسط آلمانیها در آمریکا توسعه یافته است. دانشمندان آلمانی سلاح هستهای را برای آمریکا ساختند. روسها نیز با دستیابی به مؤسسات هستهای آلمان، از آنها برای توسعه برنامههای خود بهره گرفتند.
درخصوص بحث موشکی نیز چه در حوزه بالستیک و چه در زمینه کروز، آلمانیها پیشتاز بودهاند. پایهگذاری برنامه فضایی آمریکا بیش از هر چیز مرهون جذب دانشمندان آلمانی بود. برلین به مدد توان فناوری و صنعتی خود بهسرعت میتواند به کشوری هستهای تبدیل شود.
6. هستهای شدن آلمان از نظر زمانی بهسرعت انجام خواهد شد، اما سؤالی دیگری نیز مطرح است. این کشور قادر به ساخت کدامیک از سلاحهاست؟ قدرت فناوری و صنعتی آلمان این کشور را مانند پاکستان، هند و کره شمالی محدود به سلاحهای هستهای کم بازده نمیکند، بلکه برلین خواهد توانست سلاحهای قدرتمندی تولید کند.
7. مکرون بهدنبال تبدیل سلاحهای هستهای کشورش بهمثابه «چاه نفت» است؛ اینگونه پاریس میتواند میلیاردها دلار را به آسانی و با سود بالا به جیب بزند. فرانسه برای گسترش چتر هستهای خود بر سر اروپا که مستلزم افزایش این سلاحهاست، با پول دولتهای اروپایی قدرت هستهای خود را افزایش خواهد داد، همچنین میلیاردها دلار برای ایجاد و حفظ پایگاههای هستهای طلب خواهد کرد.
8. اگر فرانسه و انگلیس چتر هستهای اروپا را تأمین نکنند، اشاعه هستهای در قاره سبز فراگیر شده و از رهگذر آن، به محیط پیرامونی اروپا نیز سرایت خواهد کرد. اوکراین و لهستان دو کشور با تواناییها و انگیزههای قابلتوجه برای حرکت بهسمت سلاحهای هستهایاند. کشورهایی مانند ایتالیا و اسپانیا، با خطر قریبالوقوعی مواجه نیستند تا بهسمت ساخت سلاح هستهای بروند، اما هستهای شدن اوکراین و لهستان، چنین کشورهایی را برای عقب نیفتادن از قافله به این سمت سوق خواهد داد. هستهای شدن ایتالیا و اسپانیا، قدرتهای هستهای دریای مدیترانه را از یک کشور که همان فرانسه است، به سه کشور افزایش خواهد داد. گرچه انگلیس نیز جای پایی در این منطقه دارد. در این صورت، انگیزه الجزایر و مصر که دارای توانمندیهای کافیاند، رشد خواهد کرد. مصریها برنامه هستهای نظامی مبتنیبر غنیسازی و سانتریفیوژها دارند که در سال 2011، تحتفشار آن را فریز کردند. قاهره مانند کشورهای پیشرفته اروپایی نخواهد توانست بهسرعت به سلاح هستهای دست یابد، اما با توجه به دستاوردهای پیشینش، زمان دسترسی خود را کوتاهتر کرده است.
9. بحث سلاحهای هستهای نشانهای از پررنگ شدن قابلیتهای غیرمتعارف است و ازاینرو نباید آن را منحصر به هستهای دانست. سلاحهای بیولوژیکی و شیمیایی نیز در این چهارچوب اهمیت خود را دارند. شاید سلاحهای شیمیایی نسبت به هستهای، تاکتیکیتر هم باشند.
10. نکته مهم آن که کشورهای اروپایی عضو ناتو، به بازدارندگی هستهای عادت کردهاند، زیرا از طریق این سازمان و سلاحهای آمریکا، از این بازدارندگی برای مدتیطولانی برخوردار بودهاند. بنابراین، نمیتوان اینگونه گفت آلمان بهدنبال کسب بازدارندگی هستهای است، بلکه صحیح آن است که برلین قصد دارد بازدارندگی هستهای خود را حفظ کرده و تداوم بخشد. تا پیشازاین بازدارندگی توسط آمریکا ایجاد شده بود و ازاینپس یا باید فرانسه جایگزین این کشور شود و یا سلاح داخلی تولید گردد.
11. جهان درحال ارتقای توانمندیهای هستهای خود است. آمریکا، روسیه و انگلیس هرچند تعداد سلاحها را ثابت نگاه داشتهاند، اما از نظر کیفیت درحال ارتقای وضعیت خودند. آمریکا سلاحهای جدیدتری ساخته و انگلیس در اموری مانند زیردریاییهای حامل سلاح هستهای درحال پیشرفت است. روسها نیز علاوهبر ارتقای سلاحهای هستهای خود و حاملها، دکترین هستهای خود را تغییر دادهاند. در میان دیگر قدرتها، کره شمالی و هند با ساخت موشکهای دوربرد میتوانند به اهداف دوردست ازجمله در آمریکا حمله کنند.
12. چتر هستهای آمریکا بر سر اروپا معطوف به روسیه بوده است. با این حال امروز روسیه تنها تهدیدی نیست که اروپا برای توقف آن نیازمند سلاح هستهای باشد. واشنگتن هم تهدیدهایی ارضی علیه دو کشور اروپایی مطرح کرده است. ترامپ میخواهد کانادا را که حاکمش پادشاه انگلیس است، به خاک آمریکا ملحق کند. او به گرینلند هم چشم دارند که منطقهای خودمختار در قالب پادشاهی دانمارک است. میتوان گفت امروزه بازدارندگی هستهای اروپا باید معطوف به روسیه و آمریکا باشد. طولانیشدن دشمنان اروپا نوع متفاوتی از گسترش بازدارندگی هستهای را میطلبد. همچنین نوع رفتارها نیز ارتقا یافتهاند. تا پیشازاین روسها آرام بودند. حتی در دوره شوروی، جنگی در کار نبود. بااینحال روسیه هم اکنون در حال جنگ با اوکراین است و از نظر نظامی بهشدت سه جمهوری بالتیکی و لهستان را تهدید میکند. همانگونه که گفته شد، آمریکا نیز در صورت ناکامی ابزارهای اقتصادی و سیاسی برای تسلط بر کانادا و گرینلند، احتمال دارد به ابزارهای امنیتی و نظامی متوسل شود. ازاینرو همزمان با افزایش کمیت تهدید، کیفیت آن هم افزایش یافته است. باید در نظر داشت که اروپاییها، آمریکا را در دایره خطرات علیه خود قرار دادهاند، اما قصد دارند توانمندیهای هستهای خود را در مقابل این کشور، صرفاً تحت پوشش مواجهه با روسیه گسترش دهند تا از تشدید بیشتر تنش با واشنگتن خودداری کرده باشند.
13. گسترش چتر هستهای فرانسه بر فراز اروپا، یک قدرت دیگر را به جمع بازیگران «بازی بزرگ» وارد میکند. برای آینده جهان، دو قدرت سطح یک وجود دارند که شامل چین و آمریکا میشوند. در این بازی دو قدرت سطح دو نیز وجود دارند که شامل روسیه و انگلیس است. در اینجا باید انگلیس را به همراه کانادا و استرالیا در نظر گرفت. لندن با احتساب جمعیت، وسعت و منابع این دو کشور، با روسیه قابل مقایسه است. فرانسه نیز همانند انگلیس در مناطق استعماری پیشین خود صاحبنفوذ است، اما هیچکدام از آنها مانند کانادا یا استرالیا نیستند. پاریس اگر بتواند قدرت خود را در اروپا گسترده کند، به روسیه و انگلیس در قدرتهای سطح دو، خواهد پیوست. در اینجا یک احتمال دیگر هم وجود دارد. اگر فرانسه و آلمان همگرایی خود را بیشتر کنند، آنگاه یک بازیگر جدید به نام اروپا به قدرتهای سطح یک اضافه خواهد شد تا در کنار چین و آمریکا، شاهد حضور سه بازیگر در این رده باشیم.
مکرون و کاسبی جدید
رئیسجمهور فرانسه روز چهارشنبه (5 مارس، 15 اسفند) با بیان اینکه روسیه به «تهدیدی» برای فرانسه و اروپا تبدیل شده است، خواهان آغاز بحثها درباره استفاده از تسلیحات هستهای کشورش برای دفاع از کل اتحادیه اروپا شد. این اظهار نظر تند، با واکنشهایی روبهرو شد. روسیه با یادآوری کمک این کشور به فرانسه طی دو جنگ جهانی دوم، تأکید کرد فرانسه را دشمن نمیداند و آن را تهدید نکرده است.
روز گذشته (جمعه 7 مارس، 17 اسفند) نیز رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در واکنش به سخنان مکرون به بلومبرگ گفت: «تا همین چند سال پیش چنین بحثهایی درمورد سلاحهای هستهای تابو بود؛ اما حالا خیلی راحت چنین بحثهایی در برخی کشورها در حال انجام است و این چیزی نیست جز یک فرسایش مداوم هنجارها.»
اظهارات رادیکال مکرون را باید مربوط به دو مسئله دانست؛ نخست آنکه رئیسجمهور فرانسه قصد دارد با بزرگنمایی قضیه چتر هستهای کشورش بر فراز اروپا را که آورده زیادی برای پاریس خواهد داشت، نهایی کند. در دومین هدف، فرانسه قصد دارد با افزایش اتحاد در اروپا و تقویت نقش خود در اداره آن، بهسرعت و در سطحی بالاتر وارد «بازی بزرگ» شود.
درخواست ماکرون برای مذاکرات درباره تسلیحات هستهای اروپایی
منبع: فرهیختگان