به گزارش ذاکرنیوز به سال ۱۹۵۹ جنبش اعتراضی ۲۶ ژوئیه در کوبا به رهبری یک حقوقدان انقلابیِ متعلق به طبقه بورژوا یعنی فیدل کاسترو توانست رژیم دیکتاتوری باتیستا را که از جانب امپریالیسم آمریکا حمایت میشد، سرنگون کرده و نخستین نظام مارکسیسم – لنینیسم را در نیمکره غربی تاسیس کند. شعار کاسترو در آن زمان این بود که «انقلاب نه بر اساس کمونیسم و مارکسیسم که بر اساس ایدئولوژی کوبایی به پیروزی رسیده و ما به جای تاسیس نظامی مارکسیستی به دنبال دموکراسی و عدالت اجتماعی هستیم.» به نظر میرسید که این سخنان برای جلوگیری از مبارزه و نبرد با آمریکا بیان شده باشد، هرچند که رییس جمهور وقت آمریکا یعنی آیزنهاور اعتنای چندانی به این سخنان نکرد، چرا که تا آن زمان ایالات متحده آمریکا قدرت زیادی در آمریکای لاتین داشت و این منطقه را حیاط خلوت خود میدانست و توانسته بود کودتاهای موفق بسیاری را علیه نظامهای دموکراتیک کشورهای این نقطه از جهان ساماندهی کند.
در جنبش ۲۶ ژوئیه یکی از مطرحترین چریکهای مبارز تاریخ جهان یعنی دکتر ارنستو چگوآرا نیز حضور داشت که پس از پیروزی انقلاب به مقام وزارت صنایع و اقتصاد کوبا رسید و سمتهای دیگری را نیز تجربه کرد، هرچند که خود ملیت کوبایی نداشت و زاده آرژانتین بود.
تا پیش از انقلاب شرکتهای آمریکایی بسیاری در کوبا فعالیت میکردند و اقتصاد کوبا نیز بر پایه کشاورزی تک محصولی یعنی صادران نیشکر خام قرار داشت. حزب کمونیست کوبا پس از انقلاب و به دست گرفتن قدرت تمامی اموال و داراییهای شرکتهای آمریکایی و همچنین شخصیتهای آمریکایی را که در کوبا املاک و داراییهای متعدد داشتند، مصادره و ملی اعلام کرد. همچنین برخی از کارخانهجات آمریکایی به مواد اولیهایی که در کوبا یافت میشد احتیاج داشتند. در مقابل آمریکا تلاش کرد تا با ساماندهی و مسلح کردن تبعیدیان کوبایی در قالب یک نیروی نظامی مستقل و ترغیب آنها به جنگ چریکی حکومت کاسترو را سرنگون کند. دو نیرو به سال ۱۹۶۱ در خلیج خوکها به مقابله هم رفتند و نیروهای کوبا توانستند نیروهای مورد حمایت آمریکا را به سختی شکست داده و ضمن کشتار بسیاری از آنها را نیز به اسارت بگیرند. این شکست باعث ترک خوردن قدرت بلامنازع امپریالیسم آمریکا شد و نام کوبا را در سطح جهان مطرح کرد. پس از آن کوبا بدل به محلی برای جنگ سرد آمریکا و شوروی شد. در ادامه تحولات نیز مشتری عمده شکر کوبا نیز از آمریکا به شوروی تغییر پیدا کرد.
جنگ شکر در کوبا
ژان پل سارتر، روشنفکر مشهور فرانسوی به همراه سیمون دوبوآر دوبار به کوبا سفر کرد که بار دومش پس از پیروزی انقلابیون مارکسیست بود. او دیدارهایی با سران انقلاب از جمله چگوآرا داشت. این سفرها منجر به نوشتن مقالاتی شد که در کتابی به نام «جنگ شکر در کوبا» امکان انتشار پیدا کرد. این کتاب در دهه ۵۰ در ایران نیز با ترجمه جهانگیر افکاری توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز تا دهه ۷۰ به چاپهای متعدد رسید. هرچند که اکنون این کتاب نایاب است و سالهاست که تجدید چاپ نشده. سارتر در این کتاب هرچند با نگاه کمی جانبدارانه، اما تصویرهای مهمی از کوبای پس از انقلاب را به مخاطبانش به اشتراک گذاشته است.
رییس جمهور سیاهپوست آمریکا در سالی به این نتیجه رسید که تاکنون سیاستهای آمریکا در قبال کوبا ناکام بوده و باید روش جدیدی را پیش گرفت. او با چرخشی آشکار از سیاستهای روئسای جمهور پیشین، سیاست دوستی با کوبا را ارائه داد به باور او سرانههای بهداشتی و آموزشی پس از انقلاب کوبا و تشکیل نظام مارکسیستی افزایش چشمگیری پیدا کرد و اقتصاد کوبا نیز از نظام تک محصولی خارج شد. کوبا توانست کشاورزی خود را نیز توسعه داده و محصولاتی چون توتون، برنج و… را علاوه بر نیشکر به میزان انبوه تولید کند. هرچند که کماکان صادرات اصلیاش شکر بود. کوبا همچنین توانست در زمینههای مختلف علم از جمله پزشکی و تولید دارو دستاوردهای مهمی داشته باشد. کاسترو پس از انقلاب کوبای منفعل را به کشوری کنشگر در عرصه تحولات جهانی نیز تبدیل کرد. کوبا پس از جهش علمی خود توانست به صادرات علم و تکنولوژی و بعضاً تجهیزات و نیروهای نظامی به برخی از کشورهای همسو با عقاید ایدئولوژیک خود اقدام کند. با تمام این اوصاف اما پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دسامبر سال ۱۹۹۱، اقتصاد کوبا نیز دچار ضعف شدیدی شد، چرا که دیگر صادرات شکر به این کشور ممکن نبود. به همین دلیل مشکلاتی پیش آمد و کوباییهای بسیاری دست به مهاجرت غیرقانونی به آمریکا زدند و بسیاری نیز در این راه تلف شدند. هرچند که بعدها رژیم کوبا توانست این مشکل را رفع و رجوع کند.
هرچند که سارتر برخی از وجوه فرهنگی کوبای جدید را نیز مطرح کرد، اما وضعیت فرهنگ این کشور پس از انقلاب و مواجهات آن با فرهنگ آمریکایی برای جهانیان مکتوم مانده بود. پس از انتشار «جنگ شکر در کوبا» منابع دیگری نیز درباره انقلاب کوبا از جمله «کوبا و سوسیالیسم: مجموعه شانزده مقاله، سخنرانی و مصاحبه درباره کوبا» با گردآوری و ترجمه اسد عظیمزاده، «کوبا و فرزندان انقلاب: مبارزه با بیسوادی در کوبا» نوشته جاناتان کازل و ترجمه حسن نعمتی، «کوبا» نوشته میثم امانی و «کوبا و انقلاب آینده آمریکا» نوشته جک بارنز و ترجمه مسعود صابری منتشر شدند که شناخت خوبی را از وضعیت کوبا به ایرانیان ارائه میکردند. اما کماکان ابعاد مقابله فرهنگی کشور کوچک کوبا با نظام کاپیتالیستی ایالات متحده آمریکا مکتوم مانده است.
به تازگی کتاب «امپریالیسم و دموکراسی در کوبا: تحلیلی بر روابط کوبا و ایالات متحده» نوشته آرنولد آگست (نویسنده، روزنامهنگار و تحلیلگر حوزه سیاست که اکنون ساکن کاناداست) و ترجمه محمد قربانی با شمارگان ۳۰۰ نسخه، ۳۱۱ صفحه و بهای ۷۹ هزار تومان توسط انتشارات مضمون منتشر شده که به روشنی روند مواجهه و مقابله فرهنگی کشور کوبا با نظام امپریالیستی آمریکا را برای مخاطبان باز میکند. نویسنده برای ترجمه فارسی کتاب خود، پیشگفتاری اختصاصی نیز نوشته است.
دلیل نویسنده برای نگارش این کتاب به اتفاقاتی در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما برمیگردد. رییس جمهور سیاهپوست آمریکا در سالی به این نتیجه رسید که تاکنون سیاستهای آمریکا در قبال کوبا ناکام بوده و باید روش جدیدی را پیش گرفت. او با چرخشی آشکار از سیاستهای روئسای جمهور پیشین، سیاست دوستی با کوبا را ارائه داد. در آن دوران این بحث درگرفت که آیا میشود میان کوبا این جزیره سرکش و آنهایی که هرگز از تلاش برای تسلط بر آن دست برنداشتند، روابط عادی بوجود آید؟ اگر چنین باشد کدام مسیر ممکن است به این نتیجه منتهی شود؟ و اینکه چگونه میتوان با خطرها و تناقضهای برقراری این رابطه مواجه شد؟
ساختار کتاب «امپریالیسم و دموکراسی در کوبا»
کتاب ۶ فصل به ترتیب با این عناوین دارد: «زمینه تاریخی – سیاسی»، «بحثهای درون کوبا پس از برقرار مجدد روابط دیپلماتیک»، «مصاحبه با پنج کارشناس برجسته روابط کوبا و آمریکا»، «چالشهای کوبا در سال ۲۰۱۷ و پس از آن»، «محاصره» و «فیدل و یورش فرهنگی بی امان ایالات متحده علیه دیکتاتوری».
در فصل نخست این مباحث مطرح شده است: «ریشههای ترویج و توسعه دموکراسی آمریکایی»، «سیاست آمریکا در قبال کوبا: ۱۷۸۳ تا دهه ۱۸۲۰»، «امپریالیسم و دموکراسی در کوبا»، «دو نگاه به دموکراسی: آمریکا در مقابل فیدل کاسترو»، «برزیل: دموکراسی، لیبی، تاریخ گزینشی و رییس جمهور آفریقاییآمریکایی» و «اوباما در شیلی: پینوشه و کوبا». نویسنده در این فصل برای تحلیل وضعیت جاری و چشم انداز آتی کوبا، اوضاع را در متن تاریخیاش قرار داده و از نخستین مواجهات دو کشور بحث را آغاز کزده است.
فصل دوم نیز شامل این مباحث است: «روابط کوبا و آمریکا به کدام سو میرود؟»، «دموکراسی و احیای روابط دیپلماتیک کوبا و ایالات متحده»، «بازگشایی سفارتها در هاونا و واشنگتن در ۲۰ ژوئیه ۲۰۱۵»، «روابط کوبا و آمریکا و آزادی رسانه»، «روابط کوبا و آمریکا و بصیرت اندیشه فیدل کاسترو»، «آنچه اوباما واقعاً درباره کوبا، امور خارجه و ایالات متحده بر زبان آورد»، «برنامه ریزی نهاد امنیت ملی کاخ سفید برای دیدار از کوبا»، «ناراضیان»، «محاصره»، «چرا اوباما از قدرت اجراییاش برای بستن زندان گوانتانامو استفاده نمیکند؟»، «دیدار اوباما از کوبا و حقوق بشر»، «انتخاب احزاب سیاسی و رهبران»، «نظامهای ریاستی» ونزوئلا و بولیوی و اکوادور»، «جامعه مدنی کوبا»، «بهبود نظام سیاسی کوبا»، «اوباما در کوبا»، «اوباما در کوبا: چگونه زندانیان سیاسی سرتیتر رسانهها شدند» و «اندیشههایی درباره مقاومت کوبا در برابر جنگ ایدئولوژیک – سیاسی».
پس از اینکه اوباما پذیرفت که سیاستهای امریکا مقابل کوبا ناکام بوده است، این بحث درگرفت که آیا میشود میان کوبا این جزیره سرکش و آنهایی که هرگز از تلاش برای تسلط بر آن دست برنداشتند، روابط عادی بوجود آید؟ اگر چنین باشد کدام مسیر ممکن است به این نتیجه منتهی شود؟ و اینکه چگونه میتوان با خطرها و تناقضهای برقراری این رابطه مواجه شد؟
این فصل بر مبنای تحولاتی نوشته شده که در روابط دو کشور پس از سفر باراک اوباما به سال ۲۰۱۴ به هاوانا، پیش آمد. مباحث این فصل از دو منظر پیش و پس از آن دیدار نوشته شدهاند که دوران جدلهای بیسابقه در کوبا بر سر روابط دو کشور بود. این فصل بیان کننده حقایق جاری در کوبا است، حقایقی که هیچگاه فرصت رسانهای شدن را پیدا نکرده بودند. نویسنده در آن دوران خود در هاوانا سکونت داشته و از نزدیک و بدون واسطه شاهد بحثها و جدلها بوده است.
نویسنده در فصل سوم کتاب با این شخصیتها درباره روابط کوبا و آمریکا به گفتوگو نشسته است: نخست «خسوس آربولیا سربرا» که دکترای تاریخ از دانشگاه هاوانا دارد و استاد صاحب کرسی در دانشکده فلسفه و تاریخ همین دانشگاه است. او همچنین در دانشگاه انستیتو آموزش عالی روابط بین الملل «رائول روآ گارسیا به تدریس و در مرکز تحقیقات سیاست بینالمللی کوبا به پژوهش اشتغال دارد.
دوم «استبان مورالس دومینگس» که مدرک دکتری در رشته علوم اقتصادی از دانشگاه لومونوسف مسکو و همچنین مدرک دکتری علوم از دانشگاه هاوانا دارد. او در دانشگاه هاوانا رییس دانشکده علوم سیاسی و رییس دانشکده علوم انسانی و استاد بازنشسته پژوهش، رییس دانشکده اقتصاد سیاسی و عضو موسس و رییس مرکز نیمکره و مطالعات ایالات متحده بوده است. او عضو اتحادیه نویسندگان کوبا و کمیسیون علیه نژادپرستی و تبعیض نژادی است.
سوم «الییر رامیرس کانیهدو» که مدارک کارشناسی تاریخ و کارشناسی ارشد تاریخ معاصر و روابط بینالملل و دکترای تاریخ دارد. او چندین کتاب را به تنهایی یا به اتفاق نویسندگان دیگر درباره روابط کوبا و آمریکا منتشر کرده و همچنین عضو اتحادیه ملی نویسندگان و هنرمندان کوبا و انجمن مطالعات آمریکای لاتین در ایالات متحده آمریکاست. او مسئولیتهای مهمی در فرهنگستان تاریخ کوبا و موسسه تاریخ کوبا دارد.
چهارم «ایروئل سانچس اسپینوسا» که مدرک مهندسی در علوم کامپیوتر دارد. او مدیر انتشارات کاسا ادیتوریال و رییس خانه کوبا و همچنین بنیانگذار نشریه ادبی معتبر لاخیریبیاست. او دایرةالمعارف اینترنتی اکو رد را که به نسخه کوبایی ویکیپدیا معروف است تاسیس کرد و گسترش داد.
پنجم «لوییس تولدو سانده» که مدرک کارشناسی در مطالعات کوبا و دکترای علوم فلسفه از دانشگاه هاوانا دارد. او ویراستار انتشارات هنر و ادبیات، معاون رییس مرکز مطالعات مارتیانوس، پروفسور دانشگاه تربیت مدرس انریکه خوسه بارانو در هاواناست. او پس از کار برای شورای فرهنگی در سفارت کوبا در اسپانیا، به کار خبرنگاری برای قدیمیترین و معتبرترین نشریه کوبا یعنی «بوئهمیا» پرداخت. به عنوان نویسنده اعتبار بسیاری دارد و در کنفرانسهای متعددی در بیش از پانزده کشور آمریکایی، اروپایی و آسیایی سخنرانی کرده است. وزارت فرهنگ کوبا جایزه ممتاز فرهنگ ملی را به او داده است. موخره ترجمه فارسی این کتاب نیز به قلم اوست.
در فصل چهارم کتاب نیز این مباحث مطرح شده است: «ترامپ و کوبا»، «آیا در کوبا کثرت گرایی وجود دارد؟»، «از جهنم استوایی تا مدبازی غربیها»، «انقلاب از تلویزیون پخش میشود» کدام انقلاب؟»، «کوبا و سیلیکونولی: ساخت اسب تروا»، «گوآنتانامو موضوع مذاکره نیست»: استکبار ایالات متحده»، «ترویج دموکراسی آمریکایی در کوبا: آمریکایی مثل پای سیب»، «سیاست مهاجرتی ایالات متحده: همانقدر آمریکایی است که رویای آمریکایی»، «دموکراسی مشارکتی کوبا در سال ۲۰۱۶»، «دولت اوباما و رسانههای ایالات متحده کجا بودند؟»، «حزب کمونیست به مثابه رهبر در کنار مردم به مثابه ضامن استقلال»، «زندانیان سیاسی در کوبا: فهرست کذایی»، «چه کسی جنگ فرهنگی را خواهد برد؟»، «دگردیسی: طرف حساب شدن با کوبا» و «زانو زدن در مسلخ فردگرایی».
نویسنده در این فصل موضوعاتی از فصلهای پیشین را به منظور بررسی و توجه به حوادث و روشن شدن بحثها بین ماههای آوریل تا نوامبر ۲۰۱۶ – که ترامپ در آمریکا به قدرت رسید – و مرحله اولیه گذار ترامپ را مطرح میکند. به عبارتی این فصل در وضعیت پرتنش داخلی کوبا در خصوص ایالات متحده غور میکند، تحرکی که خارج از کوبا به درستی شناخته شده نیست. این بررسی و غور در نهایت به تلاش برای پیشبینی جهت گیری روابط کوبا و ایالات متحده در آینده میرسد.
فصل پنجم کتاب نیز شامل این مباحث است: «محاصره: چه توطئهای در کار است؟»، «محاصره به مثابه اهرم»، «محاصره سیگار برگ و رام: راههای گریز»، «نیروهای قدرتمند ضدمحاصره اقتصادی: ترامپ چه خواهد کرد؟»، «جمع بند درباره محاصره» و «گرسنگی، امتیازات و ترویج دموکراسی».
این فصل به دعوای کوبا و آمریکا بر سر محاصره اقتصادی اختصاص پیدا کرده است. مهمترین موارد مربوط به این ماجرا اتفاقاتی از آوریل ۲۰۱۶ تا نوامبر ۲۰۱۶ است. بحث نویسنده به ادامه این جدل در دوران ترامپ نیز میکشد.
در نهایت در فصل انتهایی کتاب نیز این مباحث مطرح شده است: «هدف چیست؟»، «آیا دیکتاتوری این شکلی است؟»، «تجسد»، «درگذشت فیدل انقلاب را احیا کرد» و «هیات داوری هنوز رای نداده است: رای مردم کوبا چه خواهد بود؟». به طور کل این فصل به وضعیت کوبا پس از درگذشت فیدل کاسترو در ۲۵ نوامبر ۲۰۱۶ اختصاص پیدا کرده است. رسانههای آمریکایی پس از این واقعه کارزار بی سابقه دروغ پردازی علیه شخصیت نمادین رهبر انقلاب و نظام سیاسی کوبا به راه انداختند. دروغ پردازیهای مشابه برای فریب افکار عمومی بینالمللی از محافل دور از انتظار به زعم نویسنده نیز مشاهده شد.
بر اساس تجربهای که نویسنده از کوچه و خیابان و خانههای کوبا به دست آورد، فصل ششم کتاب بازتاب دهنده واکنش منحصر به فرد اکثریت وسیعی از مردم کوبا نسبت به درگذشت فیدل از درون کوباست. بررسی دقیق این فصل نیز با هدف ارزیابی تاثیرات این حوادث بر روابط جاری و آتی کوبا و آمریکا انجام گرفته است.
فرقی ندارد در کاخ سفید چه کسی باشد!
همانطور که اشاره شد این کتاب درباره تهاجم فرهنگی گسترده ایالات متحده آمریکاست علیه نظام اقتصادی و اجتماعی کوبا، با تکیه بر چهار حادثه مهم اخیر در روابط دو کشور که چارچوب روابط امروز و آتی کوبا و ایالات متحده را شکل میدهند: «اعلان همزمان دو رییس جمهور کاسترو و اوباما در ۱۷ دسامبر ۲۰۱۴ برای بهبود روابط»، «دیدار اوباما از هاوانا در ۲۱ و ۲۲ مارس ۲۰۱۶»، «انتشار رهنمود سیاست ریاست جمهوری – عادی سازی روابط ایالات متحده و کوبا از طرف اوباما در ۱۴ اکتبر ۲۰۱۶» و «تاثیر درگذشت فیدل کاسترو در ۲۵ نوامبر در روابط کوبا و آمریکا.)
صرف نظر از اینکه چه کسی یا چه کسانی حاکم بر کاخ سفید بودهاند، محتوای اصلی این جنگ علیه کوبا بودن تغییر باقی مانده است. درست مشابه همین جنگ را چهار دهه است که آمریکا و روئسای جمهورش علیه کشور ما و انقلاب اسلامی ایران، در پیش گرفتهاند. نویسنده کتاب را به گونهای نوشته که برای عموم مخاطبان از دانشجویان رشته سیاست و روابط بینالملل گرفته تا مسافرانی که قصد سفر به کوبا را دارند، قابل استفاده است. مباحث کتاب همچنین به درد همه کشورهای آزادی خواه جهان و جریانهای مقاومت علیه امپریالیسم آمریکا میخورد.
نویسنده در مقدمه خود برای ترجمه فارسی این کتاب نیز به شباهتهای کوبا و ایران در راه مبارزه با امپریالیسم آمریکا اشاره کرده و گریزی هم به تحولات ونزوئلا و اتحاد این سه کشور مقابل آمریکا میزند. به باور نویسنده با اتحاد این سه کشور مقاومت در برابر هژمونی تک قطبی جهان زیر سیطره آمریکا تقویت شده است. او این مقدمه را با جمله «زنده باد» انقلاب ایران به پایان میبرد.