«هدایت اعتبار» اولویت اقتصاد ایران است

حسین درودیان معتقد است در شرایط فعلی که سرمایه گذاری خارجی در ایران با محدودیت رو به رو است هدایت اعتبارات به بخش های حقیقی و با مزیت نسبی، از اولویت های اصلی اقتصاد است.

 به گزارش ذاکرنیوز، یکی از مهم ترین توصیه هایی که بسیاری از اقتصاددانان برای کشور تجویز می کنند اجرای سیاست هدایت اعتبارات بانکی است. این دسته از اقتصاددانان معتقدند اگر بتوان با سیاست هدایت اعتبار، خلق نقدینگی توسط نظام بانکی را به تشکیل سرمایه برای بخش حقیقی تبدیل کرد هم می توان رشد اقتصادی را افزایش داد و هم از اثرات تورمی خلق پول توسط نظام بانکی تا حدی قابل قبولی کاست. این سیاست البته منتقدان زیادی دارد. منتقدانی اثرات زیان بار این سیاست را بیش از فواید آن می دانند. با حسین درودیان اقتصاددان و مدرس دانشگاه در این خصوص گفتگو و ابهامات و سوالات در خصوص این سیاست اقتصادی را بررسی کردیم. در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید.

تسنیم: شما از جمله افرادی هستید که معتقدید افزایش کیفیت تسهیلات از مسیر هدایت اعتبار امکان پذیر است. در ابتدا بفرمایید منظور از هدایت اعتبار چیست و سازوکار آن چگونه خواهد بود؟

هدایت اعتبار یعنی جهت دهی اعتبارات به سوی اولویت های اقتصادی

دوردیان: هدایت اعتبار یک سیاست است که دولت یا حاکمیت اجرا می کند و ایده کلی آن هم این است که ما کاری کنیم که رفتار بانک‌ها همسو با اولویت و خواسته های سیاست گذار اقتصادی باشد. منظور از رفتار بانک به معنای دیگری یعنی اعتباردهی یا خلق پول. بانکداری امروز یعنی کسب دارایی از طریق خلق بدهی. حالا ما به عنوان سیاست گذار یک کشور در حال توسعه یک سری اهداف و اولویت هایی داریم. برای رسیدن به این اهداف ابزارهایی نیاز است که هدایت اعتبار یکی از این ابزار هاست تا رفتار بانک ها را در جهت اهداف سیاست گذار همسو کنیم.

بیشترین ابزارها برای هدایت اعتبار در نسبت به مردم و سرمایه گذاران در نظام بانکی وجود دارد. خب ما همین الان هم با ابزارهایی مثل مالیات یا مجوز، سعی میکنیم به نوعی جهت دهی انجام دهیم بر رفتار سرمایه گذاران که در فلان منطقه یا فلان صنعت سرمایه گذاری کند اما در نظام بانکی دست ما خیلی بازتر است. دلیلش هم آن است که بانک ها روزانه نیازمند پول بانک مرکزی هستند. حالا آنچیزی که ما می گوییم ذخیره قانونی، ذخایر اضافی یا بازار بین بانکی معنای این ها این است بانک ها برای فعالیت روزمرشان نیازمند کمک حاکمیت یا پول بانک مرکزی هستند. چکیده ماجرا آن است که بانک مرکزی برای هدایت بانک ها به آن اهداف توسعه ای می‌تواند این کمک های خود را اهرم کند.

البته ابزارهای دیگری هم هست مثل نظارت های احتیاطی، کفایت سرمایه و حتی صدور برخی از مجوز ها. حتی در عملیات بازار باز که بانک مرکزی با بانک ها اوراق مبادله می کند بانک مرکزی بنا بر اینکه بانک ها توصیه او را گوش دادند یا نه، اوراق را با نرخ های متفاوتی با آن ها حساب می کند. مثلا می گوید من بر اساس این معیار ها بانک ها را رده بندی می کنم و براساس هر کدام یک نرخ معامله ای دارم.

تسنیم: چرا معتقدید هدایت اعتبار از اولویت ها و ضرورت های اقتصاد ایران است؟

با توجه به محدودیت های سرمایه گذاری خارجی، هدایت اعتبار اولویت کشور است

دوردیان: دلیلش موقعیتی هست که ما داریم. وقتی به گذشته نگاه می کنیم می‌بینیم که تامین مالی توسعه ما عمدتا از منابع خارجی بوده است. البته نه به شکل سرمایه گذاری بلکه به شکل فروش نفت و گاز. خب در سال‌های گذشته هر چقدر جلو آمدیم هم فروش نفت ما کاهش یافته هم قیمت جهانی نفت رو به بالا نبوده است. همچنین در مقیاس جمعیتمان، درآمد های نفتی همواره تنزل می کند. یعنی دیگر چیز قابل توجهی نیست که بشود روی آن حساب کرد. شانس های دیگر مثل استقراض خارجی و سرمایه گذاری خارجی و... هم با مشکل و محدودیت رو به رو هستیم.

لذا تامین مالی ما عمدتا روی دوش تامین مالی داخلی می افتد. بله می دانیم مثلا درحوزه انرژی، بخشی از سرمایه گذاری ما خرید خدمت از شرکت های خارجی  است که مصارفش ارزی است نه ریالی. اما در حوزه های زیرساختی، راه سازی و مسکن که از قضا ما در آن ها مزیت داریم می شود تامین مالی داخلی انجام شود. خصوصا آنکه قیمت مسکن در ایران گران است. پس تامین مالی مورد نیاز این دست از اقدامات لزومی ندارد خارجی باشد از منابع داخلی قابل تامین است. یعنی ما نیاز نداریم به منابع ارزی.

خب ممکن است بخشی از این منابع از جیب خود سازنده باشد که در ساخت و سازهای خرد اغلب همینطور است. اما در پروژه های بزرگ مقیاس باید روش های تامین مالی دیگری مورد استفاده قرار گرفت که می تواند یا از بازار سرمایه تامین مالی بشود یا ازا اعتبارات بانکی. البته بازار سرمایه در کشور ما محدودیت دارد. هم وزن سنگینی ندارد هم اینکه دولت برای تامین کسری بودجه از آن خیلی استفاده می کند. یعنی هر جوری نگاه کنیم نمی توان از بانک صرفه نظر کرد. این بدان معنا نیست که برای هرکاری باید تسهیلات تکلیفی تعیین کنیم. درواقع اگر بخواهیم روش های تامین مالی را فهرست بندی کنیم مهم ترینش تامین مالی بانکی است که ما  باید برای آن برنامه داشته باشیم.

تسنیم: آیا تا به حال سیاست هدایت اعتبار یا سیاست هدایت اعتبار موفقی در ایران تجربه شده است؟ آیا مسکن مهر و تسهیلات به بنگاه های زودبازده از مصادیق هدایت اعتبار بود؟

پروژه مسکن مهر هدایت اعتبار نبود/ مثل هر سیاست اقتصادی، هدایت اعتبار هم ممکن است خوب یا بد اجرا شود

دوردیان: اینکه سیاست هدایت اعتبار داشتیم یا نه با اینکه سیاست هدایت اعتبار موفقی داشتیم یا نه دو موضوع جدا هستند. مثالِ مسکن مهری که زدید اصلا هدایت اعتبار نبود، تخصیص مستقیم پایه پولی بود. هدایت اعتبار یک سیاستی هست که مقداری قواره‌دارتر است. تخصیص پایه پولی که کاری ندارد. شما مثلا می گویید بانک مرکزی اینقدر پول بدهد برای فلان پروژه از طریق فلان بانک. مردم با بانک مرکزی که ارتباط ندارند. مثلا دولت می‌گوید از طریق بانک مسکن این اعتبارات را بانک مرکزی بدهد. در اینجا بانک تنها نقش واسط را دارد و این مصداق هدایت اعتبار نیست. ولی مثلا تسهیلات به بنگاه های زودبازه مصداق هدایت اعتبار هست. گرچه آن هم به بانک مرکزی کشیده شد اما مسئله سهم آن است. درست که بانک کلا به بانک مرکزی متکی هستند اما مسئله سهم آن است.

در بنگاه های زود بازده، بانک ها وام می دادند و بعدا دچار کسری شدند که به موازاتش از بانک مرکزی برداشت کردند و این جزو سازو کار های هدایت اعتبار هست. یعنی هدایت اعتبار یکی از ساز و کارهایش این است که اگر بانک ها دچار کسری شدند بانک مرکزی پول بدهد. اما مسکن مهر متفاوت است.

هدایت اعتبار یک عنوان کلی هست، مثل خصوصی سازی، مثل اصلاح قیمت انرژی. هیچ لزومی ندارد شما خصوصی سازی که انجام می دهید به فساد منجر نشود و موفق باشد. تضیمنی وجود ندارد. پس هدایت اعتبار هم می تواند یک طراحی خوب و موجهی داشته باشد که هم برای اقتصاد مفید باشد و هم برای بانک ها سود آور باشد و می تواند طراحی های بدی داشته باشد که نه برای اقتصاد و نه بانک ها مفید باشد. مثل همان وام دادن به بنگاه های زود بازده.

پس هدایت اعتبار در کشور ما وجود داشته است به همان ترتیبی که خصوصی سازی هم بوده است. مثلا اگر الان از طرفداران خصوصی سازی بپرسید می گویند این خصوصی سازی با روش درستی انجام نشده و راضی نیستند. به همان ترتیب راجع به تجربه هدایت اعتبار در ایران می توانیم حرف بزنیم. در مورد همه سیاست ها می توان اینگونه گفت که طرح در عمل خوب بوده است اما به نحوی اجرا شده است که نتیجه مطلوبی نداشته است.

البته در مورد هدایت اعتبار باید به صورت نسبی سنجیده شود. مثلا مقایسه دهه 60 و 70 و به خصوص دهه 40 که هدایت اعتبار می کردیم را با دهه های بعد از آن که بانک ها را رها کردیم تا خودشان تخصیصشان را انتخاب کنند مقایسه کنیم. من فکر نمی کنم که آسیبی که تجربه هدایت اعتبار به اقتصاد زده بیشتر از آسیبی باشد که رفتار آزادانه بعضی از بانک ها به خصوص بانک های خصوصی زده اند باشد.

تسنیم: قضاوت شما این است دوره ای که اعتبارات در ایران هدایت می شد بهتر از دوره رها کردن بانک ها بوده است؟

دوردیان: من فکر می کنم که هر دو به اقتصاد آسیب زدند ولی آسیب رها کردن و واگذارکردن تخصیص اعتبار به خود بانک ها برای اقتصاد کلان بیشتر بوده است. حتی بعضا برای خود بانک ها هم بدتر شده است. ما نمی‌توانیم بگوییم که مثلا ما هر چه به سمت آزاد سازی حرکت کردیم وضعمان از این حیث خیلی بهتر شده است.

تسنیم: هدایت اعتبار در دهه 1340 چگونه بوده است؟ آیا آن دوره الگو موفقی بوده است؟

دوردیان: دهه 40 از نظر شاخص متعارف (رشد اقتصادی و تورم) خیلی خوب بوده است اما بر اساس معیارهای عام تر مثل شاخص های آموزشی و بهداشت و شاخص هایی که یک مقداری وجه توزیعی تر دارد و وجه کیفیت زندگی دارد خیلی دهه درخشانی نبوده است. اما رشد بخش صنعتی (صنایع مادر و اصلی) و نه حتی کشاورزی و خدمات خوب بوده است. رشد خدمات بیشتر در دهه 50 اتفاق می افتد که همراه می شود با بیماری هلندی و بی حساب رشد می کند.

تسنیم: یعنی قضاوت مثبت شما نسبت به دهه چهل تنها ناظر به رشد بخش صنعت است؟

دوردیان: خب رشد اقتصادی هم به تبع آن بالا رفت. بعد از اصلاحات ارضی رشد کشاورزیمان خوب نبود و وزن سنگین رشد اقتصادی به خاطر رشد صنعت بود. بخشیش هم به خاطر آن است که تازه آن شروع کرده بودند یعنی خودروسازی، مس سرچشمه، فولاد یا ذوب آهن تازه شروع به کار کرده بودند و طبیعتا رشد های بالایی را رقم می زدند نسبت به زمانی که به بلوغ می رسند.

اگر نسبت به سال های قبل آن دوره مقایسه کنیم واقعا یک جهش بزرگی بوده است. البته نقطه قوت آن دوره، فقط هدایت اعتبار نیست. در آن دوره یک سیاست صنعتی و توسعه‌ای وجود داشته که سعی می کرد به طور مشخص زیرساخت ها و صنایع پایه و مادر در اقتصاد ما ایجاد و بزرگ شوند. یک کار خیلی پیچده تر این بوده است که سعی می شد خیلی از کارآفرینان از سرمایه گذاران و صاحبان سرمایه و صنایع هم به وجود بیایند و ساخته شوند نه اینکه فقط ساختمان مثل فولاد مبارکه و مس سرچشمه و... ساخته شود.

تسنیم: لطفا مثال می زنید از کارآفرینان؟

دوردیان: بله. مثلا آقای خیامی یا قندچی درحوزه خودرو سازی. مثلا قندچی یک کارگر آچار به دست در یک گاراژی بوده است. این ها می روند او را پیدا می کنند به عنوان آدمی که استعداد داشته و به او پر و بال و امکانات می دهند که یکی از آنها اعتبارت بانکی بوده است و او به اولین و بزرگترین تولید کننده ماشین آلات سنگین و کِشنده در ایران تبدیل می شود و خیلی کارش رونق پیدا می کند به طوریکه حتی از چین و کشور های دیگر سفارش می‌دهند. پس بنابراین یک سیاست صنعتی در کار بوده است که یک قسمت از آن هدایت اعتبار بانکی بوده است.

این هم که ما می گوییم دهه چهل اینطور بوده است، منظورمان نیست که مثلا در آن دهه یک لایحه مشخصی در خصوص هدایت اعتبار به مجلس بردند و گفتند ما می خواهیم این کارا را انجام بدهیم یا اینکه حاکمیت اتفاق نظر بر سیاست هدایت اعتبار داشته بوده است نه، اتفاقا بعضی از مجریان سیاست هدایت اعتبار نقل می کنند که اصلا محمدرضا شاه در کارشان اخلال ایجاد می کرد. یعنی دقیقا سیاست جامع و کلانی در کار نبوده است. این کار را چند بروکرات و تکنوکرات انجام دادند که آدم های ورزیده و قابلی بوده اند و این خط را شروع کردند و راه انداختند و خیلی جاها هم براساس عقل خودشان تصمیم گرفتند.

تسنیم: یعنی سیاست توسعه صنعتی را نداشتند؟

دوردیان: نه. به شکل مکتوب نداشتیم. ولی آن بدنه اجرایی این را می فهمیدند که ما مثلا در این چهار حوزه باید کار بکنیم. باید آدم های صاحب صلاحیتی پیدا کنیم تا کمپانی هایی در این حوزه ها تشکیل بدهند. درواقع برنامه جامع و مدونی نبوده است. من حتی جایی ندیدم هدایت اعتباری که آقای سمیعی در بانک مرکزی شروع می کند با وزارت اقتصاد هماهنگ باشد. انگار که وزارت اقتصاد کار خودش را می کرده است و بانک مرکزی کار خودش را اما یک هماهنگی نانوشته ای میان آن ها وجود داشته است که سرمایه گذاری از بخش صنعت را حمایت کنند.

البته ابزار هایی که به کار میبردن ابزار های متنوعی بوده است مثل ممنوعیت واردات، تعرفه وارداتی و مجوز دادن یا ندادن و از جمله اعتبارات بانکی. یعنی تیم وزارت اقتصاد در آن دوره هر جا می رفت و می دیدند یک نفر صلاحیت کار کردن در صنعت مورد نظرشان را دارد یکی از پیشنهادهایی که به او می دادند اعتبار بوده است. این مجموعه سیاست دهه چهل بوده است که یک بخشش هدایت اعتبار بود. البته در دهه پنجاه و افزایش درآمدهای نفتی و کارهایی که شاه انجام داد این سیاست تضعیف و خراب شد.

تسنیم: گروهی معتقدند که پیش نیاز هدایت اعتبار نگارش برنامه توسعه صنعتی است. به نظر شما ما ابتدا باید به دنبال نگارش سیاست توسعه صنعتی برویم یا همانند دهه چهل بر اساس تشخیص افراد می توان این سیاست را اجرا کرد؟

نگارش سیاست توسعه صنعتی برای اجرای هدایت اعتبار ایده آل است/ ممکن است برای هدایت اعتبار اصلا سند مکتوبی هم وجود نداشته باشد

دوردیان: بله، این ایده آل است، بسیار خوب است. اما حالا ممکن است سیاست هایی نیز باشد که مکتوب نشود ولی در ذهن آدم های اصلی و اول سیاسی و اقتصادی کشور یک تصویری وجود داشته باشد از اینکه ما قرار است ده سال آینده در اقتصاد به کجا برسیم و در کدام بخش ها می خواهیم کار کنیم و کدام بخش را می خواهیم بزرگ کنیم.‌ نسبت به روند هایی که در بخش های مختلف وجود دارد کدامیک را می خواهیم ادامه دهیم و کدام‌ها را نمی خواهیم ادامه دهیم. البته ممکن است تبدیل یه قانون یا سند مکتوب هم بشود.

من منظورم سندی است که  حتی بخش ها را به طور مشخص تعیین کند. نه اینکه از جنس سند چشم انداز باشد که ما مثلا می خواهیم در فلان صنعت اول بشویم، نه. یعنی باید بیاید صراحتا بگوید ما می خواهیم مثلا در حوزه انرژی یا صنعت گاز کار کنیم یا کنیم. یا مثلا می خواهم به جای پالایشگاه سراغ ال ان جی بروم و خیلی موارد جزئی. می خواهم بگویم یک همچین تصاویری باید در ذهنمان داشته باشیم. حالا اگر ما این را به یک متن سیاستی یا قانون تبدیل کنیم خیلی ایده آل هست. اگر هم مکتوب نشود باز باید در ذهن سیاستمداران و تصمیم گیران اصلی کشور همچین تصویری باید وجود داشته باشند.

تسنیم: آقای دکتر برخی از اقتصاددانان معتقدند باید تنها سیاست های متعارف مانند قواعد احتیاطی در نظام بانکی اجرا شود و از مداخله های دولت با سیاست هدایت اعتبار به علت مفاسدی که دارد جلو گیری کرد. درواقع این گروه معتقدند نگاهی به تجربه اغلب کشورهای توسعه یافته نشان می دهد مداخله دولت در اعتبارات تقریبا ناچیز است و باید در ایران هم به همین سو حرکت کنیم.  

دوردیان: البته من این را بگویم که حوزه بانکی یکی از جاهایی هست که دولت بیشترین مداخله را دارد. همین الان در دنیا مداخله ها بیشتر جنبه سلبی دارد و از جنس تنظیم گری، کنترل و مهار هست و به تعبیری غیر مستقیم است. می‌شود گفت با توجه به قواعد احتیاطی کلان یک نوع هدایت اعتبار غیر مستقیم وجود دارد. یعنی اینجوری نیست که مثلا شما در معرض انتخابی هستید که دولت با بانک ها کاری داشته باشه یا نداشته باشد.

صحبت بر سر این است که چه کاری داشته باشد و جنس مداخله یا درجه مداخله چگونه باشد؟ وگرنه همین الان در دنیا سخت ترین نظارت‌ها و قواعد بر بانک ها اعمال می شود از کفایت سرمایه گرفته تا خیلی از استانداردها که سنجیده می شود و کاملا هم بروکراتیک است و بازاری هم نیست. شاید مداخله در سیاست هدایت اعتبار مقداری دوز بالاتری داشته باشد اما ما در معرض این نیستیم که بگوییم آیا دولت دخالت بکند یا نکند.

تسنیم: یعنی قواعد احتیاطی خرد و کلان و پیشنهاداتی که مثلا بال ارائه می کند همه یک نوع هدایت اعتبار است؟

دوردیان: نمی خواهم بگویم دقیقا از جنس هدایت اعتبار است ولی بله قواعد احتیاطی کلان یک نوع هدایت اعتبار سلبی هست. آن ها در قواعد احتیاطی کلان تعریفشان از بخش های مضر اقتصاد یعنی جاهایی که اقتصاد را ممکن است بی ثبات کند. مثلا بازار سهام داغ شده است و بانک ها هم به آنجا مستقیم یا غیر مستقیم تسهیلات می دهند، دولت آنجا سقف می گذارد و می گوید دیگر بیشتر از این حد نمی شود تسهیلات داد.

یعنی یک جور هدایت اعتبار سلبی است و می گوید چکار نکنید. هدایت اعتباری که ما بحث می کنیم هم سلبی است هم ایجابی است. این موضوع تا حدی هم برمی گردد به تفاوت هایی که اقتصاد ما در مقایسه با یک اقتصاد توسعه یافته دارد. حتی در کشورهای توسعه یافته نیز در در مورد انرژی‌های نو تسهیلاتی قائل می شوند و حتی در حوزه مالیاتی، معافیت هایی در نظر می گیرند که این‌ها جنسش یک چیز است و مشابه هم هستند. در همان کشورهای توسعه یافته هر چقدر به گذشته برگردید می بینید مداخلات اعتباری بیشتر هم بوده است.

خب هر چه جلوتر آمدند این‌ها از موضوعیت افتاد به خصوص آنکه گفتمان عدم مداخله و بازارگرایی از دهه 1980 قوی شده است. اگر چه در سال های اخیر مجددا افول کرده است. وقتی به قبل از دهه 1980 نگاه می کنیم شواهد خیلی قوی و پررنگی از هدایت اعتبار می بینیم مثلا در اروپا و در آلمان دوره هیلتر و حتی بعد از آن در فرانسه یا در شرق آسیا که به اوج می رسد به خصوص با توجه به قدرت نظام سیاسی که در آن کشورها وجود داشت که همه توان آن در خدمت توسعه قرار گرفت که یک جزئی از آن کنترل و هدایت اعتبارات بانکی است. پس ما با یک تجربه ای روبه رو هستیم که در تقریبا همه کشور ها در دوره های مختلف و درجات مختلف وجود داشته و اجرا و پیاده شده است. ما در ایران در بهترین حالت هدایت اعتبار نیز به لحاظ اجرایی به پای آن ها نیز نمی رسیم.

تسنیم: هدایت اعتبار دقیقا از کجا شروع شد؟ چه کشورهایی آن را اجرا کردند و آیا همه کشورهایی که ان را اجرا کردند موفق بودند؟

دوردیان: هدایت اعتبار آن‌طور که نوشته ها نشان می دهد که از آلمان شروع شده است. از دوره‌ای بین دو جنگ جهانی آلمانی ها سعی می کنند زیرساخت های مهم خود را توسعه دهند و مثلا در دوره هیتلر هم این اتفاق واقعا می افتد. رئیس بانک مرکزی در آنجا شخصی بوده به نام یالمارشاخت که به شکل کاملا دیکتاتوری بانک ها را به خدمت می گرفت برای تامین مالی حوزه های صنعت، زیر ساخت و ریل و جاده و بخش های مورد نظر خودشان. 

گویا این سیاست از اینجا کپی شده است به ژاپن. یعنی از آلمان رفته به ژاپن و ژاپنی ها اجرا کردند و ژنرال پارک در کره تجربه ژاپن را دیده و به کار گرفته است و بعد چینی ها تجربه آن‌ها را دیدند و اجرا کردند و این سیاست همینطور گسترش یافته است. البته این ها در شرق آسیا تجربه موفق هستند تجربه ناموفق تایلند، اندونزی را هم داریم. در تجربیات موفق بانک ها را در جه اولویتی که دارند به کار می گیرند به خصوص صنایع hci (Heavy-Chemical Industry). در سیاست هدایت اعتبار بعضی از بانک ها مختص بعضی صنایع خاص هستند یا ممکن است بانک های جامعی باشند که به سوی تامین مالی صنایع خاص سوق داده شوند و همچنین بانک مرکزی حمایت شدیدی از صادرات می کند مثلا به این شکل که بانک ها را تشویق می کند که اسناد صادراتی صادرکنندگان را تنزیل کند، یعنی این اسناد را بگیرند در ترازنامه شان بگذارند و مابه ازای آن به صادرکنندگان پول بدهند به تعبیری یکجور انگار وام دادن است. بانک مرکزی می گوید من این اسناد را به عنوان اسناد ارزشمند در ترازنامه شما می شناسم و با قیمت های خوب برایتان معامله می کنیم که این می شود یه نوع سازوکار هدایت اعتبار.

تسنیم: آقای دکتر برخی از اقتصاددانان معتقدند باتوجه به ملاحظات نظامات دموکراتیک امکان اجرای این سیاست وجود ندارد. سند این گروه هم اجرای موفق سیاست هدایت اعتبار در آلمان دوره نازی، ژاپن و کره دهه 50 و 60 میلادی است. نظر در این باره چیست؟ آیا با وجود چنین ملاحظاتی و باتوجه به نظام دموکراتیک در ایران، هدایت اعتبار امکان موفقیت دارد؟

دوردیان: هدایت اعتبار بیش از آنکه به دستگاه سیاسی مرتبط باشد به دستگاه بروکراسی و اجرایی مرتبط است. فارغ از اینکه کشور شما یک کشور دموکراتیک یا غیردموکراتیک باشد سوال این است که قوت بروکراسی شما به چه اندازه‌ای است. در مثال هایی که پیشتر زدم مثلا فرانسه کشور دموکراتیک تری نسبت به آلمان دوره هیتلر بوده است یا ژاپن نسبت به کره دموکرات تر بوده است. هدایت اعتبار در ابتدا یک تصمیم سیاسی پشتش است اما بعد از آن در یک روال اجرایی می افتد. آن چیزهایی که میفهمم آن است که این کشور ها ساز و کار های بروکراتیک خوب و قوی داشتند که دلیل آن به وضعیت بدنه میانی اجرایی آنان بر می‎گشت. البته تصمیم رهبران سیاسی خیلی مهم و حساس بوده است ولی بیشتر از حیث اینکه بفهمند موضوع چیست و از آن حمایت سیاسی کنند. جزئیات اجرا دیگر دست آن‌ها نیست.

در مورد دموکراسی هم اینطور نیست که ما یک سر طیف باشیم. کشورهای از ما دموکرات تر و همچنین غیردموکراتیک تر نیز وجود دارند. نمی شود گفت چون ما یک سر طیف هستیم پس هدایت اعتبار برای کشور ما سازگار نیست. ضمن اینکه الان در کشور های مردم سالار و دموکراسی های غربی، اولویت‌های آن‌ها معلوم است چیست. مثلا اولویتشان انرژی های نو و کاهش تولید کربن است. آیا در این دست کشورها اگر دولت عوض شود همه سیاست ها و اهداف عوض می شود؟ نه لزوما این اتفاق نمی افتد یا اگر هم بگویم ریسکش وجود دارد که بحثش جداست. صورت مسئله استقلال بانک مرکزی هم همین می شود اگر با این استدلال بگویم که پس سیاست هدایت اعتبار غلط پس استقلال بانک مرکزی نیز غلط است.

منبع تسنیم

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار