چالش مشترک انیمیشن‌ها از«انگری‌برد» تا «لوپتو»/دولت زیر میز نزند!

عوامل انیمیشن سینمایی «لوپتو» ضمن تشریح تجربه خود از ساخت این اثر در یک مختصات بومی و خصوصی،‌ از دخالت دولت در چرخه طبیعی رشد صنعت انیمیشن، ابراز نگرانی کردند!

 به گزارش ذاکرنیوز، زهرا منصوری: حیف که شما این گفتگو را به‌صورت مکتوب می‌خوانید! نکته‌ای که جذابیت گفتگوی رودررو با عوامل انیمیشن سینمایی «لوپتو» را برای ما دوچندان کرد، لهجه شیرین کرمانی آن‌ها بود؛ تیم جوانی که همه از متولدین نیمه دوم دهه ۶۰ هستند و پس از سال‌ها آزمون و خطا در راه‌اندازی یک استودیوی انیمیشن‌سازی در شهر کرمان، حالا اولین تجربه خود در عرصه انیمیشن‌سازی سینمایی را به مرحله اکران عمومی در سینماهای کشور رسانده‌اند.


«لوپتو» تازه‌ترین خروجی جریانی است که در سال‌های اخیر در سینمای ایران قدرت گرفته و حالا به جایگاهی رسیده است که به راحتی نمی‌توان نادیده‌اش گرفت. انیمیشن‌های سینمایی در یک دهه گذشته، آرام‌آرام کیفیت خود را ارتقا دادند تا بتوانند سهمی در ویترین رسمی اکران سینمای ایران از آن خود کنند و امروز به جایگاهی رسیده‌اند که در بحرانی‌ترین دوران حیات سینمای ایران، حرف اول را در گیشه می‌زنند و به نسبت دیگر فیلم‌ها، مخاطبان بیشتری را به سالن‌ها فرامی‌خوانند.


همزمان با اکران عمومی «لوپتو» که بعد از «پسر دلفینی» دومین انیمیشن سینمایی در چرخه رسمی اکران سینماها در سال ۱۴۰۱ محسوب می‌شود، میزبان عوامل اصلی آن در خبرگزاری مهر بودیم تا روایت تجربه این گروه جوان از خلق یک محصول منطبق با کیفیت و استاندارد روز انیمیشن‌سازی، به گفتگو بنشینیم.


عباس عسگری کارگردان، محمدحسین صادقی تهیه‌کننده و فرشاد امین‌زاده نویسنده فیلمنامه در این گفتگو حاضر بودند.


آنچه در ادامه می‌خوانید، بخش نخست گفتگوی خبرگزاری مهر با عوامل انیمیشن سینمایی «لوپتو» است؛


* در حوزه سینمای کودک در سال‌های اخیر، انیمیشن‌های سینمایی عملکرد موفقی داشته‌اند و در اکران همین امسال، ابتدا با درخشش «پسر دلفینی» مواجه بودیم و حالا هم «لوپتو» حضور به‌نسبت موفقی را در گیشه تجربه می‌کند. در عین قبول این واقعیت اما نکته مهم این است که به نظر می‌رسد نسبت این دست آثار با مخاطبان کودک و نوجوان چندان مشخص نیست. هر دو انیمیشنی که امسال اکران شدند، قصه‌های پیچیده‌ای داشتند و ارتباط با آن‌ها برای مخاطب کودک کمی دشوار است. گویی با توجه به سن و سال شما و سایر انیمیشن‌سازان این نسل، این انیمیشن‌ها بیشتر برای بچه‌های دهه ۶۰ و ۷۰ ساخته می‌شوند، نه بچه‌های امروز.


عباس عسگری: برای این دست آثار، معمولاً مخاطب خانوادگی مدنظر قرار می‌گیرد و مشخصاً در انیمیشن «لوپتو» هم ما مخاطب هدف خود را در سن ۶ تا ۱۲ سال در نظر گرفته بودیم. در عین حال انیمیشن سینمایی صورت لایه‌لایه هم دارد به این معنا که شاید رنگ و لعاب آن برای یک کودک پنج ساله جذاب باشد اما کمی که سن مخاطب بالاتر می‌رود، به عناصر دیگری مانند طنز موقعیت علاقه‌مند می‌شود. مخاطب کمی بزرگ‌سال‌تر ممکن است با قصه و محتوا هم درگیر شود. یک مخاطب بزرگسال هم می‌تواند برداشت‌های دیگری از فیلم داشته باشد. انیمیشن باید به گونه‌ای باشد که همه این طیف‌های سنی را با خود درگیر کند. نکته‌ای که شما مطرح می‌کنید، شاید برای مخاطب زیر هفت سال صادق باشد اما بعید می‌دانم مخاطب بالاتر از ۷ سال، متوجه قصه «لوپتو» نشود. در مرحله نگارش فیلمنامه این مسئله را به‌شدت مدنظر داشتیم که روایت داستان، روایتی نرم باشد و فهمیدن آن برای مخاطب سخت نباشد.


محمدحسین صادقی: سوال شما، سوال بسیار درست و مهمی است. شاید اساسی‌ترین موضوع در فرآیند ساخت یک محصول برای مخاطب کودک و نوجوان، نه فقط در ایران که در همه جای دنیا همین مسئله است. همین آخرین انیمیشن پیکسار به نام «لایتی‌یر» را دیده‌اید؟ آیا واقعاً مخاطب این انیمیشن کودک است؟ انیمیشن «سرخ» هم همین‌گونه بود.


صادقی: در همان سالی که ما «لوپتو» را در جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان داشتیم، فیلم «خورشید» مجید مجیدی هم حضور داشت. فیلمی که پیش از آن از جشنواره فیلم فجر جوایزی را گرفته بود و در جشنواره ونیز هم از آن تقدیر شد، اما در جشنواره فیلم‌های کودکان هم نزدیک به ۸ جایزه به آن دادند! ما اما در آن دوره تنها دو جایزه گرفتیم * شاهکاری مانند «وال‌ای» هم انیمیشن است اما نمی‌توان انتظار داشت مخاطب کودک با آن ارتباط برقرار کند.


صادقی: دقیقاً. به همین دلیل است که معتقدم این مسئله، مسئله مهمی است. با این وجود وقتی صحبت از انیمیشن می‌کنیم، قطعاً باید به مخاطب کودک و نوجوان هم فکر کنیم. آن هم کودک و نوجوان امروز، نه آنگونه که شما گفتند، هم‌نسلی‌های خودمان. فقط کافی است یک مرور کلی روی انیمیشن‌هایی که داشته باشیم که ما در دوران کودکی می‌دیدیم و آن‌ها را با انیمیشن‌های امروزی مقایسه کنیم تا متوجه شویم که چقدر زمین تا آسمان، فضای این آثار متفاوت شده است. به نظرم می‌آید سخت‌ترین بخش در فرآیند تولید یک انیمیشن در حال حاضر، رسیدن به فرمولی برای انتقال مناسب محتوای مدنظر در مدیوم انیمیشن به مخاطب کودک است. رسیدن به اینکه چگونه می‌توان یک انیمیشن را برای یک مخاطب کودک، قابل فهم، قابل درک و البته با قابلیت بالا برای ارتباط ساخت، کار خیلی سختی است.


«پسر دلفینی» کار آقای همدانی از دوستان نزدیک ماست که اتفاقاً در همین کار هم بچه‌های استودیوی ما با آن‌ها همکاری داشتند، اما معتقدم این مشکلی که شما به آن اشاره می‌کنید، در «پسر دلفینی» خیلی جدی‌تر از «لوپتو» است. آنجا مشکل دیگری هم وجود داشت و آن فضای ترسناک فصل پایانی بود که بچه‌ها از آن می‌ترسند. برای ما حسی که مخاطب با آن سالن سینما را ترک می‌کند، بسیار مهم بود. «لوپتو» اما این مشکلات را ندارد. این انیمیشن فضای سرگرم‌کننده‌ای دارد که آن را وام‌دار کاراکترهایش است و ما هم تمام تلاشمان را کردیم که به معنای واقعی این کار را «برای کودک» بسازیم.


سال‌هاست در کشور با موضوع کودک فیلم می‌سازیم و حتی در جشنواره فیلم‌های کودکان به آن جایزه هم می‌دهیم اما مخاطب این آثار، کودکان و نوجوانان نیستند. در همان سالی که ما «لوپتو» را در جشنواره فیلم‌های کودک و نوجوان داشتیم، فیلم «خورشید» مجید مجیدی هم حضور داشت. فیلمی که پیش از آن از جشنواره فیلم فجر جوایزی را گرفته بود و در جشنواره ونیز هم از آن تقدیر شد، اما در جشنواره فیلم‌های کودکان هم نزدیک به ۸ جایزه به آن دادند! ما اما در آن دوره تنها دو جایزه گرفتیم. فارغ از این نکاتی که به آن اشاره کردم، به‌عنوان یک انیمیشن‌ساز نقد جدی دیگری را هم بر انیمیشن‌های سینمایی این سال‌ها وارد می‌دانم و آن اینکه همه کارهای ما تا به امروز فضای پسرانه داشته‌اند. غیر از «شاهزاده روم» که آن هم فضایی تاریخی دارد، همه آثار انیمیشنی ما پسرانه هستند و گویی فقط مخاطب ما پسربچه‌ها هستند. یک علت آن شاید این باشد که آدم‌های اصلی استودیوهای انیمیشن‌سازی ما در حال حاضر آقایان هستند و احتمالاً بیشتر ایده‌هایی پسرانه دارند. تلاش ما این است که فراتر از این فضا، بتوانیم برای مخاطب کودک و نوجوان در آینده تولیداتی داشته باشیم.

چالش مشترک انیمیشن‌ها از«انگری‌برد» تا «لوپتو»/دولت زیر میز نزند! محمدحسین صادقی

* آقای امین‌زاده بد نیست شما ضمن پاسخ به همین سوال، روایتی هم از روند شکل‌گیری ایده و داستان «لوپتو» داشته باشید.


فرشاد امین‌زاده: نکته مهمی که در ابتدا باید به آن اشاره کنم این است که جناب آقای عسگری علاوه‌بر کارگردانی سرپرستی نویسندگان این فیلم را هم برعهده داشته‌اند.


صادقی: تقریباً همه ما در فرآیند شکل‌گیری فیلمنامه نقش داشتیم و اینگونه نبود که شرح وظایف جدا از هم باشد.(خنده جمع)


امین‌زاده: طرح این فیلمنامه برای هفت سال پیش است. اثر فعلی، اثری قابل دفاع است اما متعلق به هفت سال پیش است که ما تجربه امروزمان را نداشتیم. همین نسخه فعلی را هم بهترین انیمیشن سینمایی ایرانی از منظر داستانی می‌دانم. در عین حال کاستی‌های این فیلم را بهتر از هر فرد دیگری خودمان می‌دانیم. درباره نکته‌ای که شما به آن اشاره کردید، باید بگویم ما سعی کردیم دو سه پیرنگ را در کنار هم پیش ببریم. یکی ماجرای ایده اسباب‌بازی‌ها و زدوخوردهایی بود که احساس کردیم بچه‌ها را به خود جذب می‌کند. یکی دیگر که تا حدودی پی‌رنگ کم‌رنگ‌تری هم هست، ماجرای فرشته و بحث امید و ایمان به غیب بود. لایه دیگر هم مربوط به تقویت تولید ملی بود. احساس کردیم در صورت فقدان پرداختن به هریک از این پی‌رنگ‌ها، جایی از کار می‌لنگد. به همین دلیل آن‌ها را با هم تلفیق کردیم و به فیلمنامه نهایی رسیدیم. ایده «لوپتو» از این سوال ساده آغاز شد؛ چه می‌شود اگر پسربچه‌ای یک فرشته را ببیند؟ همه چیز از همین ایده ساده آغاز شد که متعلق به آقای عسگری هم بود. بعد از آن با کمک اطرافیان و منابعی که داشتیم، حدود ۵۰، ۶۰ ایده را بررسی کردیم.


امین‌زاده: براساس فاکتورهایی مانند جذابیت و یا نزدیکی به آنچه خودمان در ذهن‌مان داشتیم، به این ایده‌ها نمره می‌دادیم. خیلی از آن‌ها به دلیل فضای سیاه و ناامیدانه‌ای که داشتند، نمره‌های بسیار پایینی آوردند. کارهایی سیاه مانند آثار تیم برتون!


صادقی: ایده‌ها و فیلمنامه‌هایی که آن زمان در بانک فیلمنامه با موضوع انیمیشن ثبت شده بود را درخواست کردیم و واقعاً حدود ۶۰ ایده را بررسی کردیم که شامل ایده‌های خام، فیلمنامه‌ها و کتاب‌هایی می‌شد که در حوزه کودک احساس کردیم می‌توان از آن‌ها استفاده کرد.


* یعنی فیلمنامه‌های قبلی را بررسی کردید که کار تکراری انجام ندهید؟


صادقی: نه اتفاقاً، اگر کار جذابی را می‌دیدیم که احساس می‌کردیم جای کار دارد، همان را انتخاب می‌کردیم.


امین‌زاده: براساس فاکتورهایی مانند جذابیت و یا نزدیکی به آنچه خودمان در ذهن‌مان داشتیم، به این ایده‌ها نمره می‌دادیم. خیلی از آن‌ها به دلیل فضای سیاه و ناامیدانه‌ای که داشتند، نمره‌های بسیار پایینی آوردند. کارهایی سیاه مانند آثار تیم برتون.


* آثار تیم برتون که طرفداران بسیاری دارد!


امین‌زاده: بله، طرفدار دارد اما براساس همان موضوعی که درباره‌اش صحبت می‌کردیم، بیشتر برای مخاطب بزرگسال است. برخی دیگر از ایده‌ها و فیلمنامه‌ها وجود داشت که اساساً نمی‌دانستیم چرا باید آنها را در قالب انیمیشن ساخت و می‌شد به‌راحتی در قالب یک فیلم رئال هم آن را روایت کرد!


* شبیه انیمه‌های ژاپنی!


امین‌زاده: دقیقاً. ولی از نگاه ما خیلی از آن فیلمنامه‌ها و ایده‌ها رد شدند و از در گروه خودمان چند ایده متولد شد.


* این گروه ایده‌پردازی چند نفره بود؟


امین‌زاده: ما سه نفر بودیم به همراه برادرم. چهار نفر بودیم که به این ایده‌ها و فیلمنامه‌ها نمره می‌دادیم. سر آخر به همان ایده «من و فرشته» رسیدیم که تبدیل به همین داستان «لوپتو» شد.


صادقی: اساساً شکل‌گیری استودیوی ما، با رویای ساخت انیمیشن سینمایی همراه بود. یعنی از همان روز اول این بنا را با خود گذاشته بودیم که ما می‌خواهیم انیمیشن سینمایی بسازیم. در طول سال‌های فعالیت، کارهای مختلفی اعم از انیمیشن کوتاه و تلویزیونی انجام دادیم اما آرزوی اصلی ما رویای ساخت انیمیشن سینمایی بود. همیشه هم مسئله‌مان این بود که چگونه این رویا را عملی کنیم. چند بار هم برای آن خیز برداشتیم اما هر بار به دلایلی موفق نمی‌شدیم. برخی از آن‌ها ماجراهای بامزه‌ای هم دارد که شاید زمانی آن‌ها را تعریف کنیم. زمستان سال ۹۴ بود که تصمیم قطعی برای ساخت «لوپتو» گرفتیم و اتفاقاً در آن مقطع مشکل مالی شدید هم داشتیم. اواخر همان سال سیناپس و داستان ما شکل گرفته و مردادماه ۹۵ فیلمنامه به‌صورت کامل آماده بود.

چالش مشترک انیمیشن‌ها از«انگری‌برد» تا «لوپتو»/دولت زیر میز نزند! فرشاد امین‌زاده

* درباره ارتباط با مخاطب کودک، اشاره کردید که به‌دنبال طراحی یک داستان چندلایه بودید و این اتفاقی است که در بسیاری از انیمیشن‌های روز دنیا هم شاهد هستیم. مثل «زوتوپیا» که حتی می‌توان برداشت‌های سیاسی عمیقی هم از آن داشت. یا آثار دیگری مانند «لوکا» و «انگری‌برد» که هر کدام آثاری چندلایه محسوب می‌شوند اما نکته اینجاست که با تمام این ظرفیت‌ها، بازهم مخاطب کودک به‌خوبی می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند. تصورتان برای همراه شدن یک کودک با داستان «لوپتو» چه بود و فکر نمی‌کنید داستان فیلم کمی با تأخیر آغاز می‌شود؟


عسگری: این ایرادی است که از همان ابتدا هم خودمان بر آن واقف بودیم. می‌دانستیم که زمان می‌برد تا به بخش‌های اکشن و جذاب داستان برسیم. بر همین اساس هم فکر می‌کنم سه بار سکانس افتتاحیه را بازنویسی کردیم و مدل‌ش را تغییر دادیم. بعد از آن هم تصمیم گرفتیم برای آنکه حوصله بچه‌ها سر نرود، دو سکانس موزیکال را به کار اضافه کنیم تا کمی به همراهی کودکان کمک کند. اما واقعیت این است که اگر امروز به عقب برگردیم و بخواهیم بار دیگر این داستان را روایت کنیم، حتماً ایده‌های بهتری برای آغاز آن داریم.


عسگری: وقتی با انیمه مواجه می‌شوید، شاخصه‌هایی در آن می‌بینید که مختص کشور ژاپن است و حتی با تماشای یک فریم از آن می‌توانید کشور سازنده‌اش را حدس بزنید. آثار کمپانی‌هایی مانند دیزنی و پیکسار هم همین‌گونه است؛ ما در انیمیشن‌سازی ایران، باید به چنین نقطه‌ای برسیم تا بتوانیم صحبت از «فرم ایرانی» کنیم در این هفت سال، تجربه‌های بسیاری را به دست آورده‌ایم. ما هنوز در ساخت انیمیشن‌های سینمایی در مرحله آزمون و خطا هستیم و خیلی باید تجربه کسب کنیم تا بتوانیم حتی به یک «فرم ایرانی» در این عرصه دست پیدا کنیم. شاید حتی این اتفاق در نسل بعد رخ بدهد و آن‌ها به این فرم دست پیدا کنند. در حد خودمان احساس‌مان این است که داستان‌هایی که امروز می‌نویسیم کیفیت بهتری نسبت به هفت سال پیش پیدا کرده‌اند.


* منظورتان از «فرم ایرانی» در انیمیشن‌سازی که به آن اشاره کردید، چیست؟


عسگری: شما وقتی با انیمه مواجه می‌شوید، شاخصه‌هایی در آن می‌بینید که مختص کشور ژاپن است و حتی با تماشای یک فریم از آن می‌توانید کشور سازنده‌اش را حدس بزنید. آثار کمپانی‌هایی مانند دیزنی و پیکسار هم همین‌گونه است. تولیدات شرق اروپا هم بیشتر سروشکل هنری دارند و قابل شناسایی هستند. فکر می‌کنم ما در انیمیشن‌سازی ایران، باید به چنین نقطه‌ای برسیم تا بتوانیم صحبت از «فرم ایرانی» کنیم. ما امروز در مرحله تقلید هستیم و باید در این مرحله آنقدر پیشرفت کنیم تا به فرمی که مختص خودمان باشد، برسیم.


* همین امروز تصویری از این فرم دارید؟ چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟


عسگری: اگر امروز من بگویم چه شکلی باید داشته باشد، اشتباه است. این فرم باید خودبه‌خود و طبیعی شکل بگیرد. این فرم باید یک پدیده ارگانیک باشد. باید به‌صورت طبیعی رشد کند.


صادقی: مگر ما تا به امروز چند انیمیشن سینمایی تولید و اکران کرده‌ایم. با تولید و اکران «تهران ۱۵۰۰» در سال ۹۲ انیمیشن‌سازی ایران وارد یک دوران تازه شد. بعد از آن در سال ۹۴ «شاهزاده روم» اکران شد و بعد از آن «فیلشاه» روی پرده رفت. در این میان چند انیمیشن سینمایی دیگر هم داشتیم که نمی‌توانم به مدل عرضه آن‌ها بگویم اکران! بعدها بچه‌های کاشان «بنیامین» را ساختند که خیلی هم دیده شد و همان تیم امروز هم مشغول هستند تا کار تازه‌ای را ارائه کنند. از آن‌ها اطلاع دارم و اساساً استودیوهای انیمیشن‌سازی روابط خیلی خوبی با هم داریم. این گروه در کاشان هم بسیار خوب پیشرفت کرده‌اند و شخصاً بسیار امیدوارم به کار بعدی تیم‌شان. «پسر دلفینی» و «لوپتو» را هم می‌توان تازه‌ترین نمونه‌ها دانست. به تعبیری ما هنوز ۱۰ فیلم انیمیشن سینمایی هم تولید و اکران نکرده‌ایم.

چالش مشترک انیمیشن‌ها از«انگری‌برد» تا «لوپتو»/دولت زیر میز نزند! عباس عسگری

* ماجرای شروع با تأخیر داستان، بی‌جواب ماند!


عسگری: واقعیت این است که ما یک داستان چندوجهی داشتیم که باید برای معرفی و تبیین هر کدام زمان می‌گذاشتیم. هر چند تلاش کردیم بخشی از معرفی کاراکترها در دل داستان اتفاق بیفتد اما بازهم معرفی وجوه مختلف این داستان، باعث شد که کمی در ابتدای فیلم با تأخیر در شروع داستان مواجه شویم.


امین‌زاده: من این انتقاد را بسیار وارد می‌دانم.


* چقدر گفتگو با شما سخت است! چرا همه چیز را می‌پذیرید و اجازه چالش نمی‌دهید! (خنده جمع)


صادقی: (باخنده) تصورتان این بود مثل برخی کارگردان‌ها و فیلمسازان دیگر اینجا می‌نشینیم و می‌گوییم کارمان بی‌نقص است!؟ ما همان ابتدا اولین نسخه فیلم که آماده شد، یک اکران اختصاصی برای گروه خودمان گذاشتیم تا ایرادهای کارمان را متوجه شویم. حتی با یک تدوین‌گر حرفه‌ای وارد مشورت شدیم و باوجود اینکه کار به مرحله انیمیت هم رسیده بود، نزدیک به ۱۰ دقیقه از آن را کوتاه کردیم. تولیدکننده‌های انیمیشن می‌دانند که این چه معنایی دارد و کاری که به مرحله انیمیت رسیده چقدر سخت است که بخواهی آن را کوتاه کنید! با این همه اصلاحات را اعمال کردیم و ریتم کار بهتر شد. خیلی هم روی سکانس‌های اولیه حساسیت داشتیم و حتی امروز که مشغول فیلمنامه کار جدیدمان هستیم، اصلی‌ترین دغدغه‌مان این است که سکانس افتتاحیه چگونه باید باشد. خلاصه که ما در جریان اشکالات این کارمان هستیم.


امین‌زاده: آنچه در کار شاهد هستید، نهایت دانشی است که هفت سال پیش داشتیم و بابت آن کم نگذاشته‌ایم. همه‌مان به این تأخیر در آغاز داستان واقف بودیم و نهایت تلاش خود را هم کردیم که آن را به حداقل برسانیم. این نوید را می‌دهم که در این ۷ سال، خیلی از نقاط ضعف خود را فهمیده‌ایم و برای کارهای آینده آن‌ها را اصلاح خواهیم کرد.


صادقی: ما تولیدکننده‌ها ناگزیر، باید روزبه‌روز بهتر شویم. اگر اشکالی در اثر خود می‌بینیم باید آن را بپذیریم و تلاش کنیم برای بهتر شدن…


* از بچه‌ها هم بازخوردی برای فیلم خود گرفته‌اید؟


صادقی: بله خیلی جدی با مخاطبان کودک و نوجوان فیلم صحبت کرده‌ایم. خودمان در سینماها حاضر می‌شویم و با آن‌ها گفتگو می‌کنیم. دنبال این هستیم که در قالب طراحی و تکمیل پرسش‌نامه‌هایی، به‌صورت تخصصی‌تر هم دیدگاه جامعه مخاطبان فیلم را ارزیابی کنیم تا بدانیم کدام بخش‌ها را بیشتر دوست داشتند و کدام بخش‌ها برای‌شان بیشتر گنگ بوده است. تا به اینجا مهمترین بازخوردی که از مخاطبان نوجوان و دبستانی گرفته‌ایم این بوده که فضای کمدی مربوط به دو کاراکتر سرخوش فیلم را خیلی دوست داشته‌اند و با آن ارتباط برقرار کرده‌اند.


* در چند نوبت به فضای تعامل و هم‌افزایی میان گروه‌های انیمیشن‌سازی اشاره کردید در حالی که از بیرون احساس می‌شود این گروه‌ها به شکل جزیره‌ای فعالیت می‌کنند و ارتباطی با هم ندارند. واقعاً فضای رقابتی میان شما و دیگر شرکت‌های انیمیشن‌سازی وجود ندارد؟


صادقی: رقابت که قطعاً وجود دارد و نمی‌توان منکر آن شد. بالاخره هر تیم و استودیویی در تلاش است تا بهترین اثری که می‌تواند را تولید و روانه پرده سینما کند. نکته مهم هم این است که انیمیشن‌ها را در واقع استودیوها تولید می‌کنند و اینگونه نیست که صادقی و امیرزاده و عسگری، تولیدکننده یک انیمیشن باشند، این موسسه «فراسوی ابعاد» است که این انیمیشن را به تولید رسانده، کمااینکه در دنیا هم این گونه است و ما انیمیشن‌ها را به اسم پیکسار و دیزنی و جیبلی می‌شناسیم، نه به نام تهیه‌کننده و کارگردان. در سینمای رئال اما فیلم‌ها را به نام کارگردان‌های‌شان خطاب می‌کنیم.


این همکاری میان استودیوهای انیمیشن‌سازی وجود دارد اما درباره اینکه مثلاً «فراسوی ابعاد» چگونه فعالیت می‌کند و «هنر پویا» چه می‌کند، تفاوت‌هایی وجود دارد. مثلاً امین همدانی، دوست خوبم و آقای خیراندیش به‌عنوان تهیه‌کننده و کارگردان «پسر دلفینی» یک نگاهی به فرآیند جذب مخاطب دارند، اما آقای جعفری دیگر دوست خوبم و هادی محمدیان به‌عنوان تهیه‌کننده و کارگردان «فیلشاه» نگاه دیگری دارند. غیر از این مسئله، واقعاً همه ما با هم رفاقت داریم و حتی در پروژه‌های‌مان با یکدیگر همکاری هم داریم.


عمده همکاری و هم‌افزایی استودیوها هم در مرحله تولید شکل می‌گیرد. در محتوا و فیلمنامه و کارگردانی هم همه این گروه‌ها داریم تلاش می‌کنیم به همان «فرم ایرانی» برسیم. امیدوار هم هستیم که برآیند حرکت همه ما در این مسیر، مثبت باشد. در این زمینه دیگر احساس رقابتی نمی‌بینم و فکر می‌کنم همه ما جزئی از یک جریان کلان هستیم به نام صنعت انیمیشن ایران.


چالش مشترک انیمیشن‌ها از«انگری‌برد» تا «لوپتو»/دولت زیر میز نزند!


* به نظر می‌رسد بزرگ‌ترین امتیاز و برگ‌برنده جریان انیمیشن‌سازی ایران که به‌شدت در بالندگی آن نقش داشته، استقلال آن از دولت و مصون ماندن آن از دخالت‌های دولتی حتی در شکل حمایتی آن است. این جدی‌ترین شانس انیمیشن‌های سینمایی تا به امروز بوده است.


صادقی: اساساً چرخه کار ما با مردم تکمیل می‌شود. ما از همان ابتدا علاقه داشتیم به مرحله‌ای از کار سینمایی برسیم که هزینه کار بعدی خود را از فروش بلیت کار قبلی خود تأمین کنیم. همین امروز هم امید داریم هزینه کار بعدی خود را بتوانیم از فروش «لوپتو» در گیشه تأمین کنیم و نیازی به جای دیگری هم نداشته باشیم. نهادهای دولتی (البته به معنای عام کلمه نه الزاماً قوه مجریه‌) گاهی اشتباهات فاحشی دارند و در همین حوزه انیمیشن هم شاید رقم خوردن برخی فجایع بوده‌ایم که کاملاً ردپای بخش دولتی در آن‌ها مشهود است.


این فجایع زمانی رقم می‌خورد که دولت قصد ورود به حوزه تولید را می‌کند. تولیدات زیادی در قالب «بفرموده» در این حوزه کلید خورده و تقریباً می‌توان گفت هیچ‌کدام هم به اتمام نرسیده است، چراکه این افراد، درکی از فرآیند تولید انیمیشن ندارند. دولت، حاکمیت و کلیه نهادهای عمومی در این زمینه می‌توانند نقش‌های بهتری برای خود تعریف کنند. ما زمانی که کار «لوپتو» شکل گرفته بود، با مرکز انیمیشن حوزه هنری وارد مذاکره شدیم و مدیریت وقت این مرکز پذیرفت که در این کار مشارکت داشته باشد. تعاملی که بین گروه ما و حوزه هنری به‌عنوان یک نهاد حاکمیتی شکل گرفت را نمونه‌ای از تعامل مثبت در این حوزه می‌دانم. چرا؟ چون مدیران حوزه به‌دنبال تغییر فیلمنامه و اعمال نظر در شکل تولید کار ما نبود. امروز هم دارند نهایت تلاش خود را برای بهتر دیده شدن و پخش بهتر این کار می‌کنند.


صادقی: آنجایی بخش‌های دولتی و حاکمیتی دچار خطا و اشتباه می‌شوند که بخواهد در فرآیند تولید، دخالت کنند. اولین آفت این رویکرد هم بهم زدن قواعد بازی و به تعبیری زدن زیر میز است. این جنس ورود دولت، بازار رقابتی را بهم می‌ریزد آنجایی بخش‌های دولتی و حاکمیتی دچار خطا و اشتباه می‌شوند که بخواهد در فرآیند تولید، دخالت کنند. اولین آفت این رویکرد هم بهم زدن قواعد بازی و به تعبیری زدن زیر میز است. این جنس ورود دولت، بازار رقابتی را بهم می‌ریزد. بخش خصوصی با هزار مصیبت در کرمان توانسته است استودیویی را به راه بیندازد و با وام و قرض آن را تجهیز کند، ناگهان فلان مدیر دولتی می‌گوید من می‌خواهم پول خرج کنم و یک استودیو راه بیندازم! این کار، بازار را بهم می‌ریزد و همه فعالیت‌ها و تجربه‌هایی که گام‌به‌گام کسب شده است، همه از بین می‌رود و به نتیجه هم منجر نمی‌شود.


دولت و اساساً نهادهای عمومی و حاکمیتی، باید جایگاه خودشان را در این فرآیند به درستی پیدا کنند. اگر می‌خواهید از هنر-صنعت انیمیشن حمایت کنید، باید فعالان این حوزه را شناسایی کنید و همان‌ها را مورد حمایت قرار دهید، نه اینکه وارد یک رقابت با فعالان این حوزه شوید. بخش عمده‌ای از اتفاقات خوب در عرصه انیمیشن‌های سینمایی، حاصل کار بچه‌هایی است که در بخش خصوصی کار می‌کنند و من نگرانی جدی دارم که ناگهان یک مدیر دولتی بخواهد دست روی این جریان بگذارد. همان‌طور که آقای عسگری هم اشاره کردند، فرآیند رشد صنعت انیمیشن در ایران، باید کاملاً ارگانیک و طبیعی باشد و نمی‌توانیم از یک نهال هفت ساله، انتظار یک درخت سی‌ساله را داشته باشیم. این جریان مایکروفری رشد نمی‌کند و به پختگی نمی‌رسد.


عسگری: اساساً فرآیند ساخت انیمیشن کند است. همین انیمیشن «لوپتو» را ما طی دو سال و نیم کار ساختیم.


* تهیه‌کنندگی کار را هم مانند نویسندگی، به‌صورت تیمی انجام دادید؟


عسگری: (با خنده) من که اصلاً چنین روحیه‌هایی ندارم!


صادقی: اگر به دوستان بود، این مصاحبه‌ها را هم من باید به تنهایی می‌آمدم! (خنده جمع)


ادامه دارد…

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار