به گزارش ذاکرنیوز/آناهیتا رحیمی: چهره صبور و آرامی دارد اما چشمانش حکایت دیگری را برملا میکند؛ حکایتی از جنس دلتنگی و بغض؛ از خیره شدن به تصاویر ابویاسر تا جاری شدن اشک بر گونههایش. بی قراری خود را با توصیف خاطرات و برنامههایی که برای زنده نگه داشتن مجاهدتهای فرزندش، در سر دارد پنهان میکند اما همه میدانند که او دلتنگ ابویاسر است و هیچ چیزی قلب بی قرار او را تسکین نمیبخشد.
امروز، روز تکریم مادران شهداست، مادرانی که سالهاست دلتنگ فرزندان خود هستند و با چشمانی خیس، از آخرین دیدار با آنان صحبت میکنند؛ مادرانی که گرچه از صمیم قلب رضایت خود را برای اعزام فرزندانشان برای مبارزه با گروههای تروریستی داعش اعلام کرده بودند اما هنوز هم جای خالی آنان در میان خانواده، صبوری میخواهد.
این روز بهانهای شد تا پای صحبتهای مادر شهید مدافع حرم، وحید نومی گلزار و یا ابویاسر بنشینیم؛ شهیدی که به ندای هل من ناصر ینصرنی سرور و سالار شهیدان لبیک گفته و در ظهر عاشورا به قافله شهدای نینوا پیوسته است. شهید وحید نومی از تبار شهدای مدافع حرم است که از همان کودکی و در مناجات با خداوند، آرزوی شهادت را در سر میپروراند و با شروع جنگ و نابسامانیها، تمام سختیها را برای اعزام شدن به منطقه، بر جان خرید تا از قافله نینوا جا نماند.
شهید مدافع حرم وحید نومی گلزار، متولد پنجم مرداد ماه سال ۱۳۶۱ بود که با تشدید عملیات نظامی علیه مواضع تروریستهای داعش در عراق، برای دفاع از عتبات مقدسه این کشور وارد سامرا شده بود که در ظهر عاشورا در تاریخ ۲ آبان ۹۴ در ادامه عملیات نظامی مدافعان حرم برای بیرون راندن تروریستهای داعش از استان صلاح الدین به شهادت رسید.
وحید از کودکی به خدا روی آورده بود
ناهید علیزاده، مادر شهید مدافع حرم وحید نومی گلزار، صحبت خود را این گونه آغاز کرد: وحید، متولد پنجم مرداد ماه ۱۳۶۱، اولین فرزندم بود و از همان ابتدای نوجوانی اهل مسجد بود و همواره با خدا راز و نیاز میکرد؛ از نمازهای مرتب گرفته تا رفتن به مساجد.
وحید، متولد پنجم مرداد ماه ۱۳۶۱، اولین فرزندم بود و از همان ابتدای نوجوانی اهل مسجد بود و همواره با خدا راز و نیاز میکرد
وی افزود: وحید ۱۲ ساله بود که به تبریز، نقل مکان کردیم و اتاق وحید، طبقه بالای منزل بود خوب به یاد دارم یک روز به صدای گریه وحید، به اتاقش رفتم، او نماز میخواند و در سجده گریه میکرد و من الان معنی آن گریهها را فهمیدم و متوجه شدهام که وحید از همان کودکی به خدا روی آورده بود.
وی ادامه داد: پس از پشت سر گذاشتن دوران طفولیت و کودکی در سن هفت سالگی در شهر بندر عباس به دبستان راه یافت و تا کلاس اول راهنمایی در بند عباس ادامه تحصیل داد. پس از آن، کلاس دوم راهنمایی و دبیرستان را تا مقطع دیپلم در تبریز گذراند و بعد از اخذ مدرک دیپلم به خدمت مقدس سربازی اعزام شد.
مادر شهید مدافع حرم گفت: وحید پس از اتمام دوره خدمت سربازی جهت ادامه تحصیل در رشته آی. تی که پیش نیاز آن فراگیری زبان بود، وارد دانشگاه ام. ام.یو مالتی مدیا یونیور سیتی کشور مالزی شد. مدت یک سال و نیم در کشور مالزی به تحصیل پرداخت و بدون دنبال کردن رشته آی. تی دوره زبان انگلیسی را به اتمام رساند و مجدداً به ایران برگشت و پس از مراجعت از مالزی در پالایشگاه بندر عباس استخدام شد.
وحید مدرک بین المللی غواصی داشت
علیزاده گفت: وحید تکواندو کار بود و حتی مدرک بین المللی غواصی هم داشت و بارها قهرمان کشتی شده بود؛ روزها سپری شد تا اینکه وحید در سال ۱۳۸۶ ازدواج کرد و صاحب فرزندی به نام آرتین شد.
وی، خاطره شیرین خود را چنین توصیف کرد: زمانی که در سال ۷۹ عازم مکه بودیم برای اولین بار از وحید جدا میشدیم و موقع حرکت ماشین، دنبال اتوبوس میدوید و گریه میکرد. من در آن روزها خیلی وحید را دعا کردم تا وحید در راه و پناه خدا باشد و به قدری این جملات را تکرار کرده بودم که زبانم بی حس شده بود.
برای رفتن به جبهه مقاومت از فرزند خود نیز گذشت
مادر شهید مدافع حرم افزود: وحید خصوصیات بارز بسیاری داشت و همیشه خنده رو و بخشنده بود و حتی به افراد نیازمند، کمک میکرد به گونهای که بسیاری از اموال خود را بخشیده بود. حتی بعد از شهادت وحید، فردی به منزل ما آمد و گفت وحید هر ماه بخشی از حقوق خود را به آنها میداد که ما نیز از آن روز، همین کار را انجام میدهیم.
علیزاده ادامه داد: عدم پذیرش زور، یکی دیگر از خصوصیات وحید بود و همواره همه چیز را با دلیل و منطق خاصی میپذیرفت؛ اهل مطالعه و ورزش بود و فرزند خود را بسیار دوست داشت اما برای رفتن به جبهه مقاومت از فرزند خود نیز گذشت.
وی بیان کرد: پسرم همیشه در حال راز و نیاز با خدا گریه میکرد و با اینکه نظامی نبود اما همواره از رفتن به جنگ صحبت میکرد و هر بار در جمع خانواده میگفت هنگامی که دشمن به مرزهای کشورم تعدی کند من احساس تکلیف میکنم و وظیفه دارم که بروم تا اینکه روزها سپری شد و با شروع جنگ و نابسامانیها در منطقه و اهانت گروههای تروریستی و تکفیری به مقدسات دینی و مذهبی و هتک حرمت به ساحت حرمین شریفین در کشور عراق و سوریه، وحید به منظور دفاع از حرم، همانند سایر مدافعین شریفین به کشور عراق عزیمت کرد و به همراه عموی خویش، جمشید نومی گلزار که از مداعین حرم میباشند، در عراق وارد جیش شده و به کارزار و دفاع از حریم آل الله (ع) پرداخت.
آرتین را به خدا سپردهام و نگران نیستم
مادر شهید مدافع حرم ادامه داد: من با اینکه در نجواهای خود با خدا میگفتم که حاضرم از مال و فرزندم بگذرم و از رفتن او راضی بودم اما آرتین، تنها دغدغه و نگرانی من بود و هر بار که این مسئله را با وحید در میان میگذاشتم، میگفت که من آرتین را به خدا سپردهام و نگران نیستم حتی در آخرین دیدار نیز که از من طلب حلالیت کرد این موضوع بار دیگر میان ما مطرح شد اما دوباره همان حرفها را تکرار کرد.
وحید به منظور دفاع از حرم، همانند سایر مدافعین شریفین به کشور عراق عزیمت کرد
وی بیان کرد: من همیشه دلتنگ و نگران وحید بودم و همواره سعی میکردم تا زود به زود از حال وحید باخبر شوم و زمانی که در منطقه و یا عملیات بود به اینترنت دسترسی نداشت و من خیلی نگران میشدم اما همواره دعاگوی پسرم بودم و زمانی که وحید در منطقه بود و به اینترنت دسترسی پیدا میکرد از طریق تلگرام با هم در ارتباط بودیم.
علیزاده گفت: در آخرین دیدارم با وحید، بی قرار شدم و به دلم گواه شده بود که این آخرین دیدار خواهد بود به گونهای که رفتار و کارهایش نیز همین را نشان میداد. او تمام کارهای باقی مانده در منزل را تمام کرده و حتی از آشنایان و بستگان نیز طلب حلالیت کرده بود.
وی افزود: در روز شهادت وحید، ما برای مراسم عزاداری، به یکی از روستاهای اردبیل رفته بودیم تا اینکه از عراق با پسر کوچکم تماس گرفتند و خبر شهادت وحید را دادند، همه سعی میکردند تا من متوجه خبر شهادت وحید نشوم و عادی رفتار میکردند اما زمانی که همه فکر میکردند من خوابیدهام از صحبتهای آنان متوجه شدم که برای وحید اتفاقی افتاده است تا اینکه خودمان را به تبریز رساندیم.
۱۲ داعشی را به هلاکت رسانید
مادر شهید مدافع حرم بیان کرد: وحید چند ماه قبل از شهادت جهت دفاع از عتبات مقدسه در کشور عراق، وارد شهر سامرا شد و در ادامه عملیات نظامی مدافعان حرم برای بیرون راندن تروریستهای داعش از استان صلاح الدین در منطقه (الحراریات) شهر بیجی پس از چندین ساعت مقاومت در برابر تهاجم نیروهای تروریستی داعش که به عنوان تک تیر انداز در منطقه عمل میکرد از ۲۰ نفر داعشی به تنهایی ۱۲ نفر را به هلاکت رسانده بود اما نفر سیزدهم، نارنجکی به طرف وحید پرتاب میکند و دست وحید آسیب میبیند.
شهید ظهر عاشورا
علیزاده ادامه داد: تا اینکه وحید در هنگام تغییر محل استقرار خود به وسیله تک تیر انداز تکفیری، تیر به سرش اصابت میکند و در تاریخ ۰۲/۰۸/۱۳۹۴ برابر با ظهر عاشورای حسینی شربت شهادت را مینوشد و به خیل شهدا میپیوندد.
وی گفت: بعد از شهادت، در عراق برای وحید مراسم با شکوهی بر پا میکنند و پیکر مطهر شهید نومی را به زیارت حرمین در کربلای معلی و نجف اشرف میبرند و با عنایت به اینکه وحید را در عراق بهتر میشناختند و فرماندهان و نیروهای مقاومت آشنایی بیشتری از این شهید بزرگوار داشتند اصرار داشتند تا پیکر مطهر شهید در عراق به خاک سپرده شود ولی بنا به درخواست ما، پیکر مطهر شهید نومی به وطن انتقال یافته و طی مراسمی با شکوه پس از تشییع، در گلزار شهدای وادی رحمت به خاک سپرده شد.
عطر خوبی از پیکر شهید به مشامم رسید
مادر شهید مدافع حرم بیان کرد: هنگام تدفین عطر خوبی از پیکر شهید به مشامم رسید و بعد از روز تدفین نیز همان بو را در خانه احساس کردم.
علیزاده ادامه داد: وحید چندین بار به خواب من و حتی پدرش آمده است و حتی سفارشاتی را در خواب کرده است که ما همه آنها را انجام دادهایم.
وی گفت: انتظار ما از جامعه این است، کاری که شهدا برای حفظ امنیت، کشور و اسلام انجام دادهاند را قدر بدانند و شکرگزار باشند که در امنیت زندگی میکنیم و دشمن حق تعارض به کشور را ندارد.
مادر شهید مدافع حرم افزود: انتظارات مختلفی از قشرهای مختلف جامعه است و از افرادی که به مدرسه و دانشگاه و یا حوزه میروند انتظار بر این است تا در راه اعتلای اسلام و ایران، به تحصیلات خود ادامه دهند و در خدمت پدر و مادر خود باشند.
منبع مهر