حمید صنیعی منش
ایدههای تازهای در میان فیلمسازان جسور دغدغهمند ایران و انقلاب پیدا شده است که باید برای آنان فصل تازهای گشود و بررسیشان کرد. بعد از منطقه پرواز ممنوع, مصلحت، لباس شخصی و... مدیترانه نیز فیلم تازهای است که تلاش کرده تا بجای فوکوس کردن روی یک سوژه صرف و شکافتن آن برای رسیدن به درام، مانند فیلمهای ذکر شده به دیگر تمها و مضامین و موضوعات روز چنگ بزند و با ایجاد تقاطعی میان آنان قلاب دیگری برای جذب مخاطب خلق کند. البته این رویه کاری بس سخت و دشوار است که عدم تسلط بر نگارش فیلمنامه و اشراف بر جزئیات و نحوه اتصال آنان با یکدیگر میتواند منجر به پاره پاره شدن فیلم شود.
مدیترانه در خلق اولیه این تقاطع موفق است. یک ضلع ماجرا آقازاده رانتخواری (بهرنگ علوی) است که میخواهد برای خود از بیتالمال کیسه بدوزد. از سوی دیگر مهندس مسئولیتپذیری (پوریا پورسرخ) از سازمان آب مشهد است که عرق میهنی و کاری دارد و میخواهد هر طور که شده منابع لازم برای راهاندازی تسویهخانهای در یکی از شهرهای سوریه را با همکاری رزمندگان فاطمیون انجام دهد. ضلع بعدی خود بچههای فاطمیون و مدافعین حرم هستند که در مسیر دفاع از این تسویه خانه همگی بشهادت میرسند و در آخر کار بار دیگر مدافعین حرم هستند که این تسویه خانه را از شر داعش نجات میدهند.
اما در کانون این سه ضلع خط اصلی داستان درباره انتظار همسر(مهراوه شریفی نیا) مهندس است که عاشقانه منتظر بازگشت همسرش از غربت به میهن و خانه است. خانهای که بعلت بلاتکلیفی این زوج برای زندگی در آن در شرف سقوط است و این سقوط یعنی فروپاشی زندگی و همه چیز این زوج. همسر مهندس برای صاحب خانه امروز و فردا میکند حال آنکه زوج دیگری بعلت پابه ماه بودن عروس باید زودتر وارد خانه شوند.
شرایط برای بانوی فیلم بسیار بغرنج است تا اینکه خبر شهادت تمامی کارکنان و عوامل تسویه خانه از سوریه میرسد. آقازاده از این موضوع سؤاستفاده میکند تا بتواند مال مانده در گمرک را تصاحب کند و...
از این نظر مدیترانه در یک اقدام جسورانه فساد و تباهی آقازادههایی را به نمایش میگذارد که برای رسیدن به مقاصد خود دست به هر کار میزنند. او در انتهای فیلم رسوا میشود و این رسوایی یک بیتعارفی و صراحت لهجه خاصی دارد. این وجهه فیلم خوب و درست از آب درآمده است و به عنوان یک بدمن برای ایجاد تعلیق و جذابیت تا اندازه مناسبی کارگر شده است.
از سوی دیگر جست و خیز مهراوه شریفینیا برای پیدا کردن همسرش در آن سوی مرزها و قانع کردن مسئولین اداره آب مبنی بر زنده بودن همسرش یک طرف دیگر ضلع است که قابل قبول درآمده اما آنچه که در این میان مشکل اساسی فیلم است مدت زمان زیادی است که برای باز شدن این گره و رسیدن به اوج داستان منتظر آنیم. فیلم تقریبا از دقیقه 20 به بعد گره خود را میبندد. کاراکتر فیلم با بازی پورسرخ در تسویهخانه مانده است و معلوم نیست که شهید شده یا خیر اما طبیعتاً مخاطب با توجه به سیر قصه حدس روشنی برای زنده ماندن او میزند و همین هم میشود. او هر طور که شده برای همسرش پیامی میفرستد و خبر زنده بودن خود را میدهد. اما مخاطب فیلم این موضوع را خیلی زودتر حس کرده است از آنجایی که در فیلمهای داعش که از جنازهها گرفته و منتشر شده است هیچ تصویری از او نیست. البته تماشاگر با قطعی شدن زنده بودن او با تمام اینکه نزدیک به 30 دقیقه با خطوط فرعی داستان مانند ماجرای تخلیه خانه و دستاندازیهای دروغین رانتخوار سرگرم مانده است، در مجموع احساس رضایت میکند و از این خبر تا حدی غافلگیرکننده لذت میبرد.
اما از اینجا به بعد فیلم فضا را متفاوت میکند و با تلاش زن برای رسیدن به همسرش به محل تسویه خانه و مبارزه مدافعین برای آزادی مهندس، ژانر فیلم اکشن و جنگی میشود اما کلاً برای 5 دقیقه. در آخر آنچه که مورد انتظار مخاطب است یعنی وصال این دو بیکدیگر در عرض ثانیهای تمام میشود. گویا فیلم یک کات محکم و برنده خورده است و هیچ چیز از آن باقی نمانده.
البته کارگردان فیلم در مصاحبه با ما از همین اعمال فشار و بازیهای دستوری ارگانها گلگی کرده و آنها را مایه افت و آسیب فیلم عنوان کرده است. اما نمیتوان این نکته را نیز فراموش کرد که مدیترانه در کل مخاطب خود را برای نمایش چند دقیقه کوتاه منتظر نگه میدارد و بعلت کممایگی ملات و پیرنگی که برای فیلمنامه تدارک دیده است، آنها قدرت اینکه به کمک دیگر اضلاع و پیرنگها برای داشتن یک فیلم بشدت جذاب بیایند را ندارند و باعث میشود که مدیترانه یک فیلم متوسط و نه خوب از آب درآید.
اصلیترین نقد هم به خود پرداخت شخصیت همسر مهندس است که باید در رسوایی و فضاحت رانتخوار ضمن صبر و شکیبایی بر دوری و ابهام همسر نقش جدی و پررنگ داشته باشد. ما از او تنها یکبار حضور جدی در اداره آب و فاضلاب برای اثبات اینکه همسرش زنده است داریم و غیر از این بیشتر یک کاراکتر نیمی صبور و نیمی جسور است که شخصیتش بخوبی پرداخت نشدهاست. بهتر و دقیقتر این بود که یک قهرمان زینبی داشتیم که صبرش با شجاعتش به خوبی در هم آمیخته میشد. اینگونه خط اصلی فیلم یعنی انتظار به رسوایی کاراکتر فاسد میانجامید و فرم بهتری در ذهن مخاطب از فیلم شکل میگرفت. اما در حالت فعلی حضور شخصیت فاسد فیلم بیشتر یک مانع و یک مزاحم است تا فاسد و بدمنی که باید رسوا و حذف شود. بنابراین قهرمان اصلی به عنوان ستون فیلمنامه خود را قوام و کشش فیلم کمی ضعف دارد.
از سوی دیگر این خود شخصیت مهندس است که باید روی شخصیت او بیشتر کار و پرداخت صورت میگرفت. قبل از هرچیز زنده ماندن طولانی مدت یک انسان در کانال و منبع آب یک تسویهخانه بدون غذا کمی دور از انتظار است. اما چرا بجای یک مهندس و کارمند یک شخصیت برتر و مهمتر انتخاب نشده است که برای مخاطب تماشا و صبر این انتظار و دست و پا زدن دلیل توجیهمندی داشته باشد؟ مدیترانه در ایجاد احساس و غلیان عواطف برای تماشای لذتبخش این شکیبایی و مبارزه برای وصال چندان تلاش نکرده و به همان چه هست بسنده کرده است.
بیاد بیاوریم فیلم "بوی پیراهن یوسف" و صبر و شکیبایی دایی غفور برای وصال یوسف را. دایی غفور نمیداند که یوسف میآید یا نه و ما نیز در این میان مانده و بیخبریم. پرداخت درست، دقیق و کامل حاتمیکیا بگونهای است که هم مخاطب از وصال آنان لذت وافر میبرد و با یکی از باشکوهترین سکانسهای سینمایی روبرو میشود و هم مسیر داستان و فیلمنامه کممایه نیست و مخاطب را تا انتها سراپا نگه میداد تا آمدن و یا حتی نیامدن را ببیند. این غلیان عواطف در مخاطب یکی از بهانهها و لذتهای روبرو شدن با امری به نام فیلم است. مدیترانه این بهانه و دلیل را برای تماشای فیلم از دست داده است و گویا قرار است که نه نظارهگر یک چلنج جاندار میان یک زن قهرمان با یک فاسد رانتخوار باشیم و نه مبارزه یک قهرمان مرد در تسویهخانهای در سوریه برای نجات و نابودی داعش و نه صبر حساس و ملتهب یک زن بر مردی که تماشایش نفس در سینه حبس کند.
از این رو آنچه که در ابتدای این یادداشت آورده شد، یعنی درهم آمیزی پیرنگها و موضوعات متفاوت برای جذابیت و خلق درامی مبدعانه، بیشتر در مدیترانه حیف شده است. فیلمی که میتوانست یک سوژه خوب و بدیع برای سینما باشد بعلت تنگنظریها و کجاندیشیها و همینطور ساده گرفتن در پرداخت فیلم، کشته شد. متأسفانه مدافعین حرم فیلم در حاشیه قرار دارند و شاید این در حاشیه بودن آنان برای عدم ایجاد حساسیت و شعارزدگی است اما در هر حال این رویکرد باعث شده است تا ضلع مدافعین حرم فیلم نیز کمرنگ شود.