نمی‌توانیم چشمان‌مان را بر این فجایع ببندیم

درست در روزهایی که مردمان اکراین درگیر جنگ شده‌اند، یک گروه نمایشی در تماشاخانه ایرانشهر بدون پیش‌بینی کردن این جنگ، نمایشی را درباره تبعات جنگ، تجاوز و مهاجرت‌های غیرقانونی روی صحنه برده‌اند.

به گزارش ذاکرنیوز، نمایش «بچه» نوشته نغمه ثمینی و کار افسانه ماهیان درباره بلایای جنگ است اما این بار، یک بچه، نقطه ثقل این نمایش است. بچه‌ای که سه زن او را به دندان کشیده‌اند و از دل آتش و طوفان، او را به سرزمینی امن رسانده‌اند و این خود سرآغاز یک بحران تازه است.


این نمایش با بازی فاطمه معتمدآریا، مهران نائل و شیوا فلاحی در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است و به انگیزه اجرای آن با افسانه ماهیان گفتگویی داریم.


گفتگوی ایسنا با این کارگردان پیش از شروع جنگ اکراین انجام شد و ماهیان در آن از مساله مهاجرت به عنوان یکی از مسائل مهم جهان امروز و از دلبستگی‌اش به تئاتر اجتماعی می‌گوید و تاکید می‌کند هنرمند نمی‌تواند بی‌تفاوت از کنار مسائل اجتماعی خواه ملی و خواه جهانی، بگذرد.   


ماهیان در آغاز درباره انتخاب موضوع مهاجرت که درد مشترک جهان معاصر است، می‌گوید: در تمام سال‌هایی که تئاتر کار کرده‌ام، همواره موضوعات اجتماعی دغدغه‌ام بوده است؛ موضوعاتی که ریشه مستند دارند و تخیل و قصه‌پردازی در آنها کمتر است. در سالیان اخیر بعضی از این موضوع‌ها به مساله اصلی انسان‌ها در هر جغرافیایی تبدیل شده و مساله زیستگاه، یکی از همین موضوعات مشترک است. بویژه در دو سه سال اخیر بارها دیده‌ایم بسیاری از هموطنان‌مان و مردمان دیگر کشورها در راه مرزها، رفتن به یونان، دریای مدیترانه و ... گرفتار چه مصایبی شده‌اند. این مسائل را به وفور در خبرها می‌بینیم و شاید به سرعت از کنارش بگذریم ولی واقعیت این است که اینها فجایع انسانی است و ترجیح دادم بر این موضوع تمرکز کنم.


این کارگردان با ارایه توضیحاتی درباره شکل‌گیری نمایشنامه ادامه می‌دهد: حدود 4 سال پیش همراه با نغمه ثمینی و منوچهر شجاع درباره موضوع نمایشنامه به نتیجه رسیدیم ، جلسات متعددی برگزار و درباره آن گفتگو کردیم تا ایده اجرایی‌مان پخته شد. موضوع برای همه ما بسیار تکان‌دهنده و جذاب بود. در سفرهایی که برای اجرای نمایش‌های قبلی‌ام داشتم، می‌دیدم مساله مهاجرت برای مردم اروپا چقدر مهم است چون چندین ملیت از خاورمیانه، آفریقا و... در کشورهای آنها زندگی می‌کنند و آنان دچار پارادوکس‌های زیادی شده‌اند. این موضوع هم انگیزه ما را برای اجرای این نمایش بیشتر کرد. جالب است که وقتی طرح نمایش را با جشنواره‌های گوناگونی که با آنها همکاری داریم، فرستادیم، بسیار استقبال کردند و  قرار بود در این اجرا مشارکت داشته باشند که به دلیل کرونا، عملی نشد.


این فجایع هیچگاه کهنه نمی‌شوند


ماهیان که در این سال‌ها به عنوان کارگردان و بازیگر، تجربه حضور در کشورهای گوناگونی را داشته است، ادامه می‌دهد: در این سفرها با دغدغه‌ها و نیازهای مردم کشورهای دیگر را آشنا شده بودم. در حال حاضر جنگ و مهاجرت مهم‌ترین مساله حاد انسانی است، چه موضوعی مهم‌تر از مسائل اخیر افغانستان و بچه‌هایی که در این میان آسیب دیده‌اند؟! هرچند همه مردم این واقعیات را در اخبار می‌بینند بویژه در دنیای امروز که روزانه در آماج ده‌ها خبر بد قرار می‌گیریم ولی وقتی همین فجایع در قالب یک اثر هنری ارایه شود، طبیعتا موثرتر خواهد بود. متاسفانه این مساله هیچگاه کهنه نمی‌شود. تا بشر و جنگ هست، مهاجرت هم هست و کودکانی که قربانی می‌شوند و حالا با پدیده داعش این اتفاق همچنان وجود دارد. به همین دلیل کل گروه اجرایی متفق‌القول بودند که این موضوع جهانشمول است.


موضوع بعدی صحبت ما درباره انتخاب جنگ به عنوان مساله اصلی این نمایش است. انتخاب این موضوع در عین حال کار خطرناکی است زیرا مخاطب به وفور در خبرها درباره آن دیده و شنیده است. بنابراین چگونه می‌توان آن را برایش جذاب کرد؟


ماهیان در پاسخ به این پرسش توضیح می‌دهد: در اجرای هر اثری، این چالش بزرگ وجود دارد چون هر چیزی که به عنوان موضوع نمایش انتخاب می‌شود، ممکن است مخاطب درباره آن دیده و شنیده باشد. اما نکته مهم، نمایشی کردن و دراماتیزه کردن آن موضوع است. این چالش بسیار بزرگی است که همیشه در کارهای‌مان با آن مواجهیم بخصوص نمایش‌های مستند مثل «هم‌هوایی»، «از زیرزمین تا پشت‌بام» و «بچه». دو کار قبلی که سخت‌تر هم بود چون مونولوگ‌های طولانی داشتند. به هر حال کار سخت تئاتر، همین جذاب کردن موضوع، برای دیدن است و همه اعضای گروه می‌کوشند به جذابیت‌های دراماتیک، مینیمال بودن و سمبلیک بودنش اضافه کنیم اما نمایشنامه‌های مستند تا حدودی در دیالوگ این ویژگی را دارند که برگرفته از واقعیت است که اتفاقا مورد علاقه من است و درباره آن هیچ مقاومتی ندارم.


قدم گذاشتن در دنیای تراژدی‌های واقعی


او یادآوری می‌کند: وقتی از آسیب اجتماعی سخن می‌گویید، ناخودگاه به دنیای تراژدی قدم می‌گذارید و وقتی موضوع مستند است، بخشی از دیالوگ‌ها، مستند خواهند بود. منتها بستگی به قدرت قلم نویسنده دارد که چگونه این دیالوگ‌ها را کنار هم دراماتیزه‌کند. در همه اپیزودهای ما گفتگوها مانند نوعی مشاعره است. یعنی دیالوگ‌ها دارای وزن هستند و تک‌تک واژگان و ادای کلمات توسط بازیگر و آکسان‌گذاری‌ها توسط او مهم است.


این گروه برای اجرای نمایش خود سه زن مهاجر کرد ایزدی، افغانستانی و زنی از لیبی را انتخاب کرده‌اند.


ماهیان درباره انتخاب این سه زن به عنوان سه قربانی مهاجرت می‌گوید: کشورهای زیادی مانند سوریه یا کشورهای آفریقایی با فجایع جنگ و مهاجرت رو به رو هستند ولی ما این سه زن را به عنوان سه نمونه از میان نمونه‌های بسیار، انتخاب کرده‌ایم که سرنوشت‌شان وحشتناک است. در کنار اینها یک کارکتر ایرانی داریم که مهاجر است و کارکتری که در نمایشنامه به او سرزمین امن می‌گوییم. سرزمین امن یک نماد است. یعنی در کشور خودت احساس خطر می‌کنی و می‌خواهی بگریزی به کشوری دیگر که برایت امن باشد. کارکتر مرد ما هم در نهاد، مهاجر است و در پایان با دیدن وضعیت این سه زن و بچه، به یک درک متقابل می‌رسد. گویی برخوردی که با این سه زن دارد، برایش همچون یک تراپی است و در نهایت، خودش هم درگیر می‌شود.


مساله اصلی ما بچه است


او با تاکید بر اینکه در این نمایش مساله اصلی بچه است، توضیح می‌دهد: موضوع اصلی نمایش ما آن بچه‌ است تا خود زن‌ها. با این نگاه دیگر فرقی نمی‌کند این زنان متعلق به چه کشوری باشند. آنچه برای ما مهم است، وضعیت بچه‌هاست؛ بچه‌های داعشی‌ها که در کمپ‌ها نگهداری می‌شوند یا بچه‌های افغانستان، کشوری که از دیرباز دچار این آسیب بوده و سال‌هاست که نفس آرامی نکشیده است. از سوی دیگر زنان کرد ایزدی و خود عراق که این همه مورد تهاجم داعش قرار گرفت، این زنان قربانیان وحشتناکی هستند از تجاوز داعش. در مطالعات فراوانی که برای نگارش و اجرای نمایش داشتیم، متوجه شدیم در زندگی زنان کرد ایزدی آنچنان مسائل تلخ و دردناکی هست که برایمان مهم بود حتما یکی از این سه زن، کرد ایزدی باشد. بعد از انتخاب زنان، نغمه ثمینی، نویسنده کار، از مستندهایی که دیده و لمس کرده، برای نوشتن نمایشنامه الهام گرفت و بسیاری از دیالوگ‌ها مستند هستند.


قربانیانی که شبیه هم هستند


او در پاسخ به این پرسش که از ابتدا قرار بود این سه زن یک بازیگر داشته باشند، تاکید می‌کند: قطعا. البته می‌شد سه بازیگر انتخاب کنیم ولی در این زنان یک موضوع مشترک وجود دارد؛ اینکه جان خود را برداشته‌اند و فرار می‌کنند. نمی‌خواستیم این مساله مهم تحت تاثیر لهجه و لباس بازیگر قرار بگیرد. بنابراین این آرایه‌های اضافه را حذف کردیم. لزومی نداشت سه بازیگر داشته باشیم چون این سه زن، انگار یک زن هستند. مادر، مادر است. همه زنانی که در وضعیت مهاجرت و جنگ و تجاوز دچار آسیب می‌شوند، حرف‌شان یکی است و دیگر چه تفاوتی دارد که در پروسه دراماتیک، سه بازیگر انتخاب کنیم یا یکی.  


ماهیان درباره این موضوع که انسان امروز از جنگ خسته است و گویی به دنبال از بین بردن مرزهاست، توضیح می‌دهد: همه جنگ‌ها به دلیل این خط کشی‌ها و مرزبندی‌هاست. قدرت، سبعیتی به نام جنگ را به وجود می‌آورد و انسان‌ها را به جان یکدیگر می‌اندازد و سیاستمدارانی که به خاطر یک متر زمین بیشتر، حاضرند آدم‌ها کشته شوند. حرف اصلی این نمایش است. همچنانکه در آن گفته می‌شود کره زمین منفجر و به هزاران سیاره سرگردان بدون مرز تبدیل می‌شود.


بچه‌های داعشی‌ها چه گناهی دارند؟!


آینده کودکانی که در دنیای پر از جنگ و آتش امروز به دنیا می‌آیند، مساله بزرگی است که بسیاری از مردم در سراسر جهان به آن می‌اندیشند و ماهیان درباره این دغدغه جهانشمول نیز می‌گوید: آینده همه بچه‌های جهان مهم است. هیچ فرقی نمی‌کند این بچه‌ها متعلق به کدام کشور باشند. بچه‌هایی که نتیجه تجاوز داعش هستند، چه گناهی دارند؟ برای شکل‌گیری این کار ، بسیاری فیلم‌ها و مصاحبه‌های تلخ دیدیم و در تمام جلساتی که با گروه داشتیم، بحث‌های مفصلی درباره این مستندها داشتیم و دیدیم در این شرایط، مساله اصلی بچه‌ها هستند. با بچه‌هایی که نتیجه تجاوز داعش هستند، چه باید کرد؟! اینها را باید کشت؟






باید مراقب تلخی‌ها بود


این کارگردان در پاسخ به این پرسش که ممکن است به دلیل برخی از تلخی‌ها، اتفاقاتی را حذف کرده باشید؟ می‌گوید: بله ولی بشدت معتقدم موضوع آنقدر تلخ است که باید مراقب بود. مثل ادویه غذاست. اگر طعمی را بیش از اندازه اضافه کنید، مزه اصلی غذا را از بین می‌برد و خوب نیست. بنابراین باید تعادلی وجود داشته باشد. مثلا درباره لهجه بازیگر، یک انتخاب این بود که با سه لهجه مختلف صحبت کند ولی بعد فکر کردیم این موضوع چقدر مهم است؟ خود خانم معتمدآریا می‌گفت من که نمی‌خواهم تکنیک بازیگری‌ام را به رخ بکشم. ما باید به اصل ماجرا بپردازیم وگرنه کل تمرکز کار به این سمت می‌رفت که یک بازیگر چه خوب می‌تواند به سه لهجه صحبت کند ولی این اصلا مهم نیست. جان ماجرا مهم است. پس آن میزان تراژدی هم ضروری نیست زیرا نباید بر حرف اصلی کار غالب شود چراکه تاثیرات نمایشی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. در غیر این صورت که تماشاگر می‌تواند فیلم‌های مستند را ببیند و نیازی به دیدن تئاتر ندارد.





 نمی‌توانیم چشمان‌مان را بر این فجایع ببندیم عکس از اختر تاجیک 

نمی‌توانیم خود را گول بزنیم


او که نمایش خود را در مقطعی تراژیک اجرا می‌کند، درباره این موضوع هم می‌گوید: درست است که گاهی آدم فکر می‌کند الان به شادی نیاز داریم ولی از طرفی، نمی‌توانیم خود را گول بزنیم. ضمن اینکه تماشاگر به این شیوه، به تخلیه روانی و کاتارسیس می‌رسد. در این مدت، می‌بینم تماشاگر چگونه تحت‌تاثیر قرار می‌گیرد و بغض می‌کند و صدای گریه او را در سالن می‌شنوم و به هم ریختگی‌اش را به هنگام ترک سالن می‌بینم ولی از طرفی می‌بینم که همان تماشاگر دوباره به دیدن کار می‌آید. گویی به این کاتارسیس نیاز دارد چون می‌بیند که انگار یک اثری مساله او را عنوان می‌کند.


واسطه‌هایی که مسائل را نادرست منتقل می‌کنند


در بخش پایانی این گفتگو با افسانه ماهیان که دلبسته تئاتر اجتماعی است، درباره این گونه نمایشی صحبت می‌کنیم.


 او در پاسخ به این پرسش که در این وضعیت چه چشم‌اندازی می‌توانیم برای تئاتر اجتماعی متصور باشیم؟ توضیح می‌دهد: می‌توانیم برای تئاتر اجتماعی‌مان چشم‌انداز داشته باشیم اگر هنرمندان ما دچار سانسور فکر و ذهن نشوند. چون در سینما هم باب است که پرداختن به مسائل اجتماعی را سیاه‌نمایی قلمداد می‌کنند در حالیکه واقعیت‌ها باید گفته شود. هنرمند نمی‌تواند چشمان خود را بر این مسائل ببندد و بی‌تفاوت از کنار آنها رد شود. بنابراین مدیران فرهنگی باید با چشمان بازتری، این مسائل را ببینند و بدانند این موضوعات در قالب اثر هنری، بخشی از خلاء آموزش را پر می‌کند و اتفاقا فرهنگ‌سازی می‌کند تا مردم بدانند چگونه باید با آسیب‌های احتمالی برخورد کنند. مدیران ما نباید فکر کنند هنرمندان ما سیاه‌نمایی می‌کنند . این واژه‌ای است که در این سال‌ها به بسیاری از موضوعات سنجاق شده و حال آنکه بیان مسائل اجتماعی در قالب آثار هنری سبب می‌شود همه به خود بیایند و مردم هم حس می‌کنند کسی حرف دل‌شان را زد و هنرمندان را همراه خود می‌بینند نه کسانی که به موضوعات شخصی خود می‌پردازند و گویی در جهان دیگری زندگی می‌کنند.


 او تاکید می‌کند: بنابراین مقاومت سیاست‌گذاران فرهنگی ما درباره پرداخت آثار هنری به مسائل اجتماعی، نادرست است و اگر همراه با خانواده‌هایشان، مخاطب آثار اجتماعی باشند، نسبت به این موضوعات حساس‌تر می‌شوند و بهتر می‌توانند وظایف فرهنگی خود را انجام دهند. ضمن اینکه در تمام این سال‌ها همه فعالان هنری یاد گرفته‌اند چگونه بدون رد شدن از خطوط قرمز، کار خود را دراماتیزه کنند چراکه ذات هنر، آگراندیسمان کردن یا گل درشت کردن مسائل نیست، اتفاقا دراماتیک کردن است که اینها با ظرافت نشان داده شود.


او با ابراز تاسف از محدودیت‌هایی که برای آثار اجتماعی ایجاد می‌شود، اضافه می‌کند: اگر گشایشی در این زمینه رخ دهد، نویسندگانی که درباره موضوعات روز و اجتماعی کار می‌کنند، راحت‌تر به این موضوعات می‌پردازند ولی وقتی نویسنده‌ای همه کارهایش با توقیف مواجه می‌شود، دست از نوشتن برمی‌دارد و منِ کارگردان چه چیزی را اجرا کنم.


ماهیان از واسطه‌هایی صحبت می کند که معمولا اطلاعاتی نادرست را درباره فضای فرهنگی به مسئولان منتقل می‌کنند: گویی در فرهنگ و هنر ما واسطه‌هایی هستند که مسائل را طور دیگری مطرح می‌کنند. اگر یک رییس جمهوری یا وزیر ارشاد، خود، به دیدن تئاتر بیاید، متوجه می‌شود مسائل به آن شکلی نیست که به او اطلاع می‌دهند و هنرمندان ما خطوط قرمز را می‌دانند ولی متاسفانه، اغلب، آن وزیر به طور مستقیم با اثر هنری رو به رو نمی‌شود بلکه واسطه‌ها هستند که تصویر نادرستی ارایه می‌دهند و انگار ترجمه غلطی می‌کنند مثل نمایش ما که بحث زبان ترجمه را مطرح می‌کند.





 نمی‌توانیم چشمان‌مان را بر این فجایع ببندیم

 عکس از اختر تاجیک 

انتهای پیام


   

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار