به گزارش ذاکرنیوز، با افزایش خشونتهای رژیم اشغالگر قدس بر علیه فلسطینیها، ولکر ترک، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد روز جمعه ۱۴ بهمن ماه خواستار پایان دادن به «تشدید تنشهای غیر منطقی» شد و از رهبران خواست فوراً برای حل مناقشه چند دهه خود تلاش کنند.
امسال مرگبارترین سال در کرانه باختری از زمان پایان انتفاضه دوم در سال ۲۰۰۵ میلادی بوده است. در ۱۱ دسامبر، نیروهای نظامی اسرائیل در جریان یک حمله نظامی، به سر جانا زکارنه ۱۶ ساله شلیک کردند. در حالی که روی پشت بام خانهاش ایستاده بود.
پس از کشته شدن زکارنه، نخست وزیر تشکیلات خودگردان فلسطین، محمد اشتیه، از سازمان ملل متحد خواست تا اسرائیل را به فهرست سیاه کشورهایی که در درگیریهای مسلحانه علیه کودکان مرتکب تخلفات شدید میشوند، اضافه کند. اسرائیل تا به امروز در این لیست سیاه سالانه قرار نگرفته است.
کودکان از محرومترین گروههای انسانی هستند که همیشه در جنگ، بحرانهای سیاسی و بلایای طبیعی اولین تیر به سمت آنان نشانه میرود، به طوری که در بیشتر موارد کودکان آواره و پناهنده در معرض انواع وضعیتهای بحرانی قرار میگیرند و مجبور میشوند شهر و دیار خود را ترک کنند. در این راستا جامعه انسانی خود را موظف میداند شرایط قومی، نژادی و ملی را کنار گذاشته و تنها با در نظر گرفتن اشتراک در وجوه انسانی و تعلقات بشری به این گونه افراد کمک کند و جنگ یکی از بلایایی است که اصلیترین قربانیان آن در طی تاریخ کودکان هستند. آنها کسانی هستند که در جنگها کشته میشوند، مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، خانه و خانواده خود را از دست میدهند و با فقدان آموزش و بهداشت با مشکلات عمیق روحی مواجه میگردند. کودکان به عنوان بخشی از جامعه که به بیشترین حمایت در برابر خشونت و آزار جنسی و سوءتغذیه و شرکت در مخاصمات مسلحانه نیاز دارند معمولاً در دوران تنش و نزاع مسلحانه به فراموشی سپرده میشوند و در این فضای بیکیفری به فراخور مورد سوءاستفاده نیروهای نظامیقرار میگیرند.
خوشبختانه در طی نیم قرن گذشته کنوانسیونهای متعددی برای دفاع از حقوق کودکان منعقد شده است. تا قبل از سال ۱۹۴۹ میلادی در حالی که نظامیان تحت پوشش عهدنامههای ژنو قرار داشتند غیر نظامیان از هرگونه حمایت حقوقی محروم بودند؛ مخصوصاً در طی دو جنگ جهانی، در عمل ملاحظه شد که اتباع غیر نظامی دشمن از جمله کودکان آماج هر نوع تجاوز و تعدی بودند. در آن دوران، برخلاف برداشت سنتی که از سوی دانشمندان کلاسیک ابراز شده بود، جنگ هرگز یک اقدام که انحصاراً مربوط به حکومتها باشد، نبود؛ بلکه مستقیماً ملتها را نیز دربر میگرفت که از آن جمله میتوان توقیف و بازداشت آنان را در اردوگاههای کار اجباری نام برد.
با انعقاد عهدنامه ژنو مورخ ۱۲ اوت سال ۱۹۴۹ میلادی مربوط به حمایت از افراد غیر نظامی در زمان جنگ، اتباع دشمن از حیث فردی تحت حمایت شدید حقوقی قرار گرفته و عنوان «شخص حمایتشده» را یافتند. محافظت از صلح جهانی و امنیت بینالمللی وظیفه مهمی است که در اولین منشور جامعه بینالمللی مصوب سال ۱۹۴۵ میلادی قید شده است. اما جامعه بینالمللی نتوانسته است چه جوامع کنونی و چه جوامع آیندگان را در مقابل آتش جنگها محافظت کند. با وجود تعداد کثیری کنوانسیون و پروتکل و خود منشور سازمان ملل متحد، وحشت روزافزون زنان و کودکان در اثر بروز جنگها رو به افزایش است و کودکان بیشتری به طرق مختلف جان و زندگی و موجودیت خویش را از دست داده و میدهند.
جنگها به عنوان عامل اصلی، توسعه جوامع را که برای تساوی حقوقی و اجتماعی کودکان امری مهم است تحت تأثیر خود قرار داده و آنان را به عنوان قربانیان اصلی و بیدفاع جوامع به سوی نابودی و انزوا و تبعیض میکشاند. تحت تأثیر مستقیم یا غیر مستقیم جنگها روزانه هزاران زن و کودک در سطح جهان در اثر گرسنگی، کمبود آب و غذا و بیماریهای رایج ناشی از مخاصمات مسلحانه قربانی میشوند. در سرتاسر جهان انسانها در اثر درگیریهای مسلحانه و اختلافات خشونت بار، ترور، اسارت و اشغال در رنج و عذابند و بیشتر از همه این عذابها کاراکتری به نام جنسیت زنان و دختران بیشماری را در آتش ظلم و جور و زیاده خواهی سیاستمداران نابود میکند و اما در حقوق بینالملل؛ حقوق بشردوستانه به مقرراتی گفته میشود که در حال درگیری مسلحانه طرفین تخاصم باید این مقررات را رعایت کنند و مراد از این مقررات، مقرراتی است که بشر بعد از اینکه جنگ به موجب اعلامیه جهانی حقوق بشر ممنوع و پدیدهای اضطراری تلقی شد، در عین حال در جنگ جهانی بشریت متوجه شد که جنگ امر اجتناب ناپذیری است و وقتی آن را اینگونه تلقی کرد و علیرغم منع جنگ و هرگونه اقدام مسلحانه علیه یکدیگر، گفتند هرچه ما بکنیم نمیتوانیم پدیده جنگ را جلویش را بگیریم، لااقل مقرراتی وضع کنیم که هنگام درگیری مسلحانه، طرفین پایبند به این مقررات باشند. به این مقررات حقوق بشردوستانه گفته میشود، مقرراتی که از بعد بشردوستی و مهربانی نسبت به بشریت، طرفین مقید به آن هستند. امضای این مقررات در هنگام صلح، انجام میدهند و حمایت از کودکان در مخاصمات نیز در چارچوب این حقوق بشردوستانه قرار میگیرد.
شاید بتواند هدف و غایت حقوق بشردوستانه را حاکم کردن اخلاق و اصول انسانیت، در منازعات مسلحانه دانست. بدون تردید جنگ و منازعات مسلحانه موجب درد و رنج گسترده بسیاری از انسانها میشود و در بسیاری از موارد ضرر و زیانهای معنوی و مادی حاصل از آن قابل محاسبه و اندازه گیری نیست. با این همه اگر حقوق بشردوستانه بتواند اندکی از رنج انسانهای درگیر در جنگ را بکاهد تا حدودی رسالت خود را به رغم نابسامانیهای فراوانش انجام داده است. اصولاً حمایتی بودن معاهدات حقوق بشر و بشردوستانه نقطه عطفی است که ماهیت آن را از سایر معاهدات جدا میسازد. حمایت از حقوق انسانی پایه تمام قواعد حقوق بشر دوستانه است. ماهیت حمایتی و نه مبادلاتی معاهدات حقوق بشردوستانه و همچنین حقوق بشری موجب شده است که این معاهدات تعلیق پذیر نباشند و وضیعتی متفاوت از بند ۵ ماده ۶۰ کنوانسیون سال ۱۹۶۹ میلادی وین در خصوص حقوق معاهدات داشته باشند. حمایت از افراد در قبال تمام اقدامات بر علیه تمامیت اشخاص در منازعات مسلحانه مشخصه بارز معاهدات حقوق بشر دوستانه است. در این بین حمایت از کودکان دارای اهمیت ویژهای است که بخش قابل توجهی از اسناد حقوق بشر دوستانه را به خود اختصاص داده است.
اهمیت بررسی ماهیت و آثار حقوق بشردوستانه نسبت به کودکان در مخاصمات بینالملل بر کسی پوشیده نیست زیرا کودکان در طول تاریخ، بیشترین صدمات جسمی و معنوی را در اثر وقوع مخاصمات مسلحانه و اشکال مختلف پذیرا شدهاند. علیرغم وجود حمایتها و اقدامهای سازمانهای بینالمللی و غیر بینالمللی، باز هم ضمانت اجراهای کافی برای حمایت از کودکان در منازعات مسلحانه، موجود نیست. در طول درگیریها شاهد خشونتهای بسیاری علیه کودکان هستیم. کودکان به جهت ضعف قوای جسمی و روحی و عدم استدلال نیازهای ویژه خود را دارند. بررسی مسائل، نیازمندیهای حقوق کودکان به عنوان یک گروه خاص و ممتاز از بزرگسالان و اولویت دادن به آنها در ملاحظات و خط مشیها و آیندهنگریها جوامع بشری پدیدهای نوظهور و متأثر از مجموعهای دگرگونیهای اجتماعی است. امروزه تمام کشورهای جهان به لزوم توجه به کودکی به عنوان دورهای خاص از زندگی که به خودی خود دارای اهمیت است، حمایت ویژه از کودکان اذعان دارند.
به همین جهت در سطوح بینالمللی مختلف در قالب کنوانسیونهای جهانی، کمیتههای مشترک، توافقها و همکاریهای بینالمللی، درصدد تضمین حقوق در سطح جهان برآمدند. اما به رغم این تلاشها شاهد نقض حقوق کودکان در سراسر این منازعات هستیم. واقعیت تلخی که در گزارش مستقل سازمان ملل متحد در زمینه خشونت علیه کودکان به خوبی آشکار است. با توجه به این که اهمیت موضوعات حقوق بشر در جهان امروز و دادن کمکهای بشر دوستانه به کودکان در حین مخاصمات مسلحانه یکی از مسائل مهم و اساسی سازمان ملل متحد به شمار میرود. به منظور حمایت از افراد غیرنظامی، به خصوص کودکان، حقوق بینالملل بشردوستانه به صورت کلی به حقوق و مسئولیتهای طرفین درگیر جنگ و به ویژه به حقوق افراد غیرنظامی میپردازد و از کسانی که در جنگ شرکت نداشتهاند، حمایت میکند. بنابراین، کودکان مشابه افراد غیرنظامی از قوانین حقوق بشردوستانه بینالمللی که محدودیتهایی بر نحوه خصومتها تحمیل میکند، بهرهمند شدهاند. این حقوق با در نظر گرفتن نیازهای خاص افراد غیرنظامی، به ویژه کودکان، از آنان بیشتر حمایت کرده و کمیته بینالمللی صلیب سرخ را نگهبان و ضامن اجرای خود قرار داده است.
نویسنده: محمد مهدی سیدناصری