نشست «تفکر پژوهشی و فلسفه برای کودکان» برگزار شد

نشست «تفکر پژوهشی و فلسفه برای کودکان» که در محل آفرینش‌های فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.

 به گزارش ذاکرنیوز، به مناسبت فرا رسیدن هفته پژوهش در نشست «تفکر پژوهشی و فلسفه برای کودکان» که در محل آفرینش‌های فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد و   یحیی قائدی دانشیار گروه آموزشی فلسفه تعلیم و تربیت دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی و نگین صدری‌زاده دکترای زبان و ادبیات فارسی به تشریح دیدگاه‌های خود پرداختند.

در ابتدای این نشست نگین صدری‌زاده دکترای زبان و ادبیات فارسی و کارشناس ادبی کانون استان تهران گفت: کانون به عنوان نهادی که فقط انتقال دانسته‌های گذشته را مدنظر داشته باشد، نیست.

صدری‌زاده تاکید کرد: رویکرد کانون آن است که فرصتی برای کودکان مهیا کنند تا آنها بتوانند تمرین کنند و ماهیت مهارت‌های مختلف زندگی را بیاموزند. کارکرد کانون صرفاً آموزش صرف نیست. 

 به گفته این دکترای زبان و ادبیات فارسی و کارشناسی ادبی کانون استان تهران کانون با برپایی کارگاه‌هایی مثل ادبیات داستانی، شعر، نقاشی، بازی، فیلم، مجسمه، عکس و غیره تلاش کرده در این راستا عمل کند و از این جهت حضور شما کنار ما فرصت خوبی است.

پژوهش تفننی نیست، همه با آن درگیر هستیم

یحیی قائدی، نیز در این نشست آغازگر هر پژوهشی را پرسش‌گری دانست و پرسش را ماهیت اساسی هستی خواند و  گفت: پژوهش از خرد و کلان فعالیت‌های انسان را در بر می‌گیرد.

قائدی گفت: آغازگر پژوهش، پرسش است و اینکه آیا ما توانسته‌ایم در پرورش‌های خود موفق باشیم یا نباشیم منوط به این است که چقدر توانسته‌ایم در ایجاد پرسش‌های اساسی در  یادگیرنده موثر باشیم.

این دانشیار گروه آموزشی فلسفه تعلیم و تربیت دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی تصریح کرد: پژوهش، کاری تفننی نیست همچنان‌که پژوهش، کاری حرفه‌ای که پژوهشگران انجام می‌دهند؛ هم نیست. هر شهروندی در هر رتبه و مقامی برای کارهای خرد و کلان خود از غذا پختن و خرید کردن تا کارهای مهم مثل «انتخاب شغل» نیازمند پژوهش است.

وی با تاکید بر اینکه آموزش و پرورش ما در این زمینه به شدت ضعیف عمل کرده است؛ تاکید کرد: سه موضوع مهمی که بچه‌ها در مدارس با آنها مواجه هستند و باید در مورد آنها بحث و گفت‌وگو کنند یعنی «انتخاب رشته تحصیلی»، «انتخاب شغل» و «انتخاب همسر»، منفعل عمل می‌کنند. مدارس به بچه‌ها فرصتی برای کاوش در این زمینه‌ها نمی‌دهد آنچه امروز در مدرسه و دانشگاه‌ها شاهد آن هستیم؛ نتیجه نوع نگاه در آموزش و پرورش است

قائدی با بیان اینکه آموزش در جهان سه مرحله را پشت سر گذاشته است از «آموزش به معنای انتقال اطلاعات»، «آموزش در مفهوم یادگیری مهارت‌ها» و «آموزش فلسفه برای کودکان» یاد کرد و گفت: آموزش در معنای انتقال اطلاعات که جامعه ما، در این مرحله به سر می‌برد یعنی نادیده گرفتن متعلم. دانش‌آموزان و دانشجویان ما در این آموزش اساساً دیده نمی‌شود و بخشی از آنچه در جامعه اخیراً شاهد آن هستیم، نتیجه همین دیده نشدن‌هاست.

این محقق و پژوهشگر تصریح کرد: «آموزش در مفهوم یادگیری مهارت ها»(learning by doing) از دیگر مراحل آموزشی است که جهان طی کرده است و آن یعنی این که به واسطه هنر، کاردستی و درگیر کردن مخاطبان با موضوع آموزشی مهارتی به متعلم منتقل شود. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به واسطه کارگاه‌های هنری خود در این حوزه در قیاس با آموزش و پرورش جلوتر است؛ اما باز هم نقایصی وجود دارد. و آن تعطیلی کَلّه و یا تفکر است. یعنی آموزش مهارت‌ها صرفاً به مهارت‌های بدنی و دستی منتهی می‌شود و باز کَلّه در این میان دیده نشده است.

 این دانشیار گروه آموزشی فلسفه تعلیم و تربیت دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی افزود: اینجاست که اگر از هنرمندی بپرسیم چرا این فیلم را ساخته‌ای یا این نقاشی را کشیده‌ای؟ نمی‌تواند جواب درستی بدهد و در نهایت می‌گوید: «خودش آمد». یعنی ما در چنین آموزشی آشپز تربیت می‌کنیم اما آشپزی بی‌فکر؛ راننده ماهر پرورش می‌دهیم اما راننده ماهر بی‌فکر؛ چون آموزش در این مرحله بر مبنای تفکر و متناسب با پرسش‌ها شکل نمی‌گیرد. اینجاست که فلسفه برای کودکان به میان می‌آید.

اهمیت اجتماع پژوهشی

قائدی گفت: «فلسفه برای کودکان» در پاسخ به شکست نظام‌های آموزشی در پرورش تفکر است. حتی در نظام‌های آموزشی پیشرفته و توسعه یافته. «فلسفه برای کودکان» مساوی با پرسش و تفکر است و تیز کردن کَله. ما در اینجا با سقراط و افلاطون کاری نداریم. در «فلسفه برای کودکان» چند اصطلاح داریم؛ «اجتماع پژوهشی» یکی از آنهاست.

وی افزود: در «اجتماع پژوهشی» کل کلاس، در همه زمان و همه پایه‌ها و همه درس‌ها، «اجتماع پژوهشی» است. مضاف بر اینکه یکی از اشتباهات آموزش و پرورش این است که کله را تکه‌تکه کرده و یک بخش آن را مختص ریاضی، بخش دیگر آن را به علوم اجتماعی و غیره اختصاص داده است. در حالی که همچنان که کَله یک بخش پیوسته است تمامی این علوم نیز باید به یکدیگر متصل بوده و ارتباط داشته باشند. در حالی که آموزش و پرورش ما آنها را جدا کرده و از بچه‌ها می‌خواهد آن‌ها را به هم پیوند دهند. بدون اینکه آموزشی در این زمینه داده باشد.

این دانشیار گروه آموزشی فلسفه تعلیم و تربیت دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی تاکید کرد سه تفکر خلاق، انتقادی و مراقبتی اساس تفکر فلسفه برای کودکان(فبک) را تشکیل می‌دهند. بر همین اساس منتقد کسی است که باید خلاق باشد. باید زوایای نادیده شده را ببیند و آنچه وارسی نشده را، وارسی کند. در غیر این صورت حرف‌های او تکراری می‌شود و به غر زدن بیشتر شباهت دارد. او باید حرفی نو از دل مفاهیم درآورد پس باید مراقبت کند چون بر خلاف آنچه در جامعه ما رایج است نقد به معنای ویران کردن نیست.

وی با تاکید بر اینکه «اجتماع پژوهشی» تفکر انتقادی، خلاق و مراقبتی و شش نوع کاوشگری اساس کار فبک را سامان می‌دهد گفت: مدرسه پژوهشگاه است. مدارس باید با این عنوان خوانده شوند: «پژوهشگاه آغازین»، «پژوهشگاه متوسطه 1 و پژوهشگاه متوسطه 2 ». تا معلمان بدانند که بنا نیست صرفاً به انتقال آموخته‌های خود بپردازند و بچه‌ها می‌توانند به هر کجایی سرک بکشند. معلم فقط باید آنها را راهنمایی کند تا بهتر سرک بکشند. این فاجعه است که در جامعه ما که مهد شعر و ادب است؛ معلم شعری را می‌خواند؛ معنی آن را دانش‌آموزان می‌نویسند و حفظ می‌کنند و بعد در کنکور هم همان را باید بنویسند. در حالی‌که شعر را، باید کاوش کرد.

 قائدی گفت: «در فلسفه برای کودکان» در نهایت به پرسش‌های بنیادینی مثل خدا می‌پردازیم. درباره هستی، خوشبختی، سیاست، دموکراسی و غیره حرف می‌زنیم. اینها مباحثی هستند که هزاران سال لازم است تا انسان‌ها با گفت‌وگو به آنها برسند. «زندگی» یکی از 10 سوال مهم انسان‌هاست که از ابتدا مطرح بوده و پس از مدت‌ها پژوهش به این نکته رسیده‌اند که «آزادی» مهم‌ترین خواست زندگی است. اگر بنا باشد که ما آزادی نداشته باشیم؛ فضیلت بی معنی است؛ اما ما در کجای مدارس خود به این مباحث پرداختیم؟

احترام به قانون با عقلانیت

این محقق تصریح کرد: «پرسش‌های علمی» از دیگر مباحثی است که در فلسفه برای کودکان مطرح است. عدد چیست؟ شمارش یعنی چه؟ معلم ریاضی که یک پرسش اندیشمند از ریاضی و عدد ندارند؛ چگونه می‌توانند ریاضی را به بچه‌ها آموزش دهد؟ اینها نتیجه آموزش‌های بدون کَلّه است.

وی تاکید کرد: ما از شهروندان می‌خواهیم بدون آنکه بیاندیشند، اخلاقی باشد. پیوسته با آنها می‌گوییم «و بالوالدین احسانا». ما، در یکی از اجتماع‌های پژوهشی خود این موضوع را مطرح کردیم که چرا باید به پدر و مادرها احترام گذاشت؟ یکی از بچه‌ها گفت: همه آنها قابل احترام نیستند. چون پدری را می‌شناخت که معتاد بود. دیگری از پدری صحبت کرد که وسایل خانه را می‌فروخت. یکی از بچه‌ها در این جمع گفت: باز من فکر می‌کنم باید به آنها احترام گذاشت. چون ما هم اشکالاتی داریم. مثلاً خود شما به عنوان یک دانش‌آموز آیا همه نمرات و اخلاق‌تان خیلی خوب است؟ علی‌رغم تمامی ایرادهایی که ما داریم، انتظار داریم که پدر مادرهای‌مان، دوست‌مان داشته باشند.

این دانشیار گروه آموزشی فلسفه تعلیم و تربیت دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی تاکید کرد: در اینجا به‌واسطه این گفت‌وگو، احترام به والدین به نقطه‌ای می‌رسد که به عنوان احترامی قوی و عقلانی پذیرفته می‌شود نه احترامی از سر ترس. من معتقدم احترام به قانون باید از سر عقلانیت باشد و نه از سر ترس و برای رسیدن به این نقطه باید فضای گفت‌وگو را در جامعه فراهم کرد.

 وی تصریح کرد: «کاوشگری اجتماعی» در رویکردهای آموزشی حائز اهمیت است. همچنان که «کاوشگری ادبی»، «کاوشگری هنری» که هر کدام قصه طولانی دارند، حائز اهمیت اند.

این محقق در زمینه نحوه انتقال دانش خود به مربیان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت: وقتی قرار است فکر کردن به صورت بنیادین مطرح شود، کار گره می‌خورد. من زمانی این موضوع را در قالب طرحی برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تدوین کردم اما کار به جایی نرسید. خوشبختانه تعدادی از مربیان شما به صورت انفرادی در کارگاه‌های خارج از کانون در کلاس‌های من حضور داشتند و آن‌ها توانستند این دانسته‌ها را در کارهای خود لحاظ کنند.

کار معلم فقط ارائه اطلاعات نیست

قائدی گفت: استفاده از شیوه‌های تفکری و تعاملی هم برای مردم و هم برای حاکمیت مفید است. افرادی که می‌اندیشند دست به اسلحه نمی‌برند و اهل گفت‌وگو هستند. پژوهش از مدارس آغاز می‌شود. استبداد مدرسه باعث می‌شود که معلم تصور کند صرفاً باید اطلاعات را بدهد و برود. پژوهش یعنی طرح سوال‌های بنیادی از سوی هرکس و مدل آن برای کودکان «اجتماعی آموزشی» است. هرکس حرفی می‌زند، نظری می‌دهد و این باعث می‌شود که ما به عنوان عضوی از این اجتماع در مورد افکار و اندیشه‌های خود فکر کنیم و با افکار و اندیشه‌های دیگران آشنا شویم و در افکار خود بازنگری کنیم.

این دانشیار گروه آموزشی فلسفه تعلیم و تربیت دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی تاکید کرد: بسیاری از آنچه از بیرون به ما می‌دهند، در درون ماست. به جای آنکه از بیرون به بچه‌ها تزریق کنیم، کمک کنیم که از درون خود آگاه شوند. اعتماد بکنید. حرمت بگذارید و باور کنید که بچه‌ها می‌توانند. اصل اساسی فبک به رسمیت شناختن انسان است. تا در مدرسه دانشگاه و جامعه انسان را به رسمیت نشناسیم، کار به جایی نمی‌رسد. من کودکان را به رسمیت شناخته‌ام و همیشه شگفت‌زده شده‌ام.

این محقق تصریح کرد: «اجتماع پژوهشی» کارگاه و مزرعه تفکری است که بچه‌ها در آن بر سر هر مسئله‌ای صحبت کنند، گوش می‌دهند، پیشنهاد می‌کنند و تکمیل می‌شوند و این باعث می‌شود علاوه بر بدن، موضوع کَلّه بچه‌ها هم جدی گرفته شود.

بنا به گفته این محقق یکی از معضل‌های دیگر ما این است که ملت نمی‌توانند در مورد حس‌های خود حرف بزنند.

 قائدی در این زمینه گفت: ما باید بدانیم چگونه شادی و خشم خود را نشان دهیم. بخشی از اعتراض‌های جامعه ما به خاطر این است که آموزش و پرورش این احساسات را منجمد کرده است. غفلت از بدن و مهارت‌های ذهنی و اندیشه‌، اتفاق‌های اخیر را سبب شده است.

وی افزود: «اجتماع پژوهشی» مدلش با کلاس‌های سنتی متفاوت است. مدل کلاس‌ها باید تغییر کند. مدل کلاس‌های ما، استبداد را تقویت می‌کند. معلم همه‌چیزدان نیست. ما باید اینها را بفهمیم. اگر می‌خواهی خود و مردم‌مان را نجات دهیم، باید آنها را فهم کنیم. اگر بچه‌های ما طی 12 سال در کلاس مدام حرف بزنند، اندیشه‌های خود را به زبان بیاورند، استدلال کنند به چالش کشیده شوند، چالش‌های خود را با استدلال و طی یک گفت‌وگو با دوستان خود اصلاح کنند، چه شهروندانی خواهند شد.


اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار