ناگفته‌های نظامی و سیاسی ایران در جدیدترین اثر مرکز تحقیقات جنگ سپاه/ ماجرای تلاش آمریکا برای کسب اطلاعات درباره زدن گلوبال هاوک

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه به تازگی اقدام به انتشار کتابی با عنوان «نقبی بر درس‌ها و دستاوردهای جنگ» کرده که این کتاب شامل گفتگوهای محمد درودیان پژوهشگر تاریخ جنگ ایران و عراق با جمعی از فرماندهان ارشد نظامی و مقامات کشور در دوران جنگ است.

به گزارش ذاکرنیوز، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس به تازگی اقدام به انتشار کتابی کرده که حاوی گفتگو با تعدادی از فرماندهان نظامی و مسئولان سیاسی حال و سابق کشور است.

این گفتگوها که توسط «محمد درودیان» پژوهشگر و نویسنده باسابقه تاریخ جنگ ایران و عراق انجام شده در خصوص درس‌ها و دستاوردهای دفاع مقدس است. برخی از شخصیت‌هایی که درودیان با آن‌ها گفتگو گرفته همچون سرلشکر رشید و سردار محمد جعفری جزو افرادی هستند که کمتر اهل گفتگو و رسانه هستند. در نتیجه ناگفته‌هایی در این کتاب بیان شده که جذاب است.

همچنین از این حیث که ناظر محتوایی اثر سرلشکر رشید است و خود در جلسه مصاحبه با برخی از شخصیت‌ها همچون محسن رضایی، محسن رفیق‌دوست و امیر سیاری حضور داشته، گفتگوها خواندنی‌تر شده و گفتگوشونده‌ها با کمترین محافظه‌کاری به بیان دیدگاه‌ها و نظراتشان پرداخته‌اند.

کتاب «نقبی بر درس‌ها و دستاوردهای جنگ» که قرار بوده در سی‌امین سالگرد پایان جنگ (1397) یا چهلمین سالگرد آغاز جنگ (1399) منتشر شود، در نهایت در بهار امسال در سه بخش گفتگو با فرماندهان سپاه، فرماندهان ارتش و مسئولان وقت منتشر شد و اکنون تسنیم به مناسبت سی و چهارمین سالگرد قبول قطعنامه 598 به بازخوانی بخش‌های مهم این کتاب می‌پردازد:

درودیان در بخش نخست کتاب با محسن رضایی، علی شمخانی، محسن رفیق‌دوست، سرلشکر رشید، سرلشکر جعفری، سرلشکر ایزدی، سردار غلامپور، حسین علایی، سردار اسدی، سردار محمد جعفری و سردار رئوفی‌نژاد گفتگو کرده است. البته قرار بوده با سرلشکر باقری، احمد وحیدی و... هم گفتگو کند که میسر نشده، فایل گفتگو با سرلشکر صفوی نیز توسط دفترش یافت نشده است.

محمد درودیان نویسنده و پژوهشگر باسابقه تاریخ جنگ ایران و عراق است که آثار متعدد و فراوانی در این باره دارد. او اکنون با سرلشکر رشید در قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) در بحث برآورد تهدیدات همکاری دارد.

** آیا امام از واقعیت‌های جنگ بی‌اطلاع بود؟

محسن رضایی در بخشی از گفتگویش در پاسخ به ادعاهای مطرح شده مبنی بر اینکه وی واقعیت‌های جنگ را به امام منتقل نمی‌کرد، گفته است: «ما همیشه به صراحت همه واقعیت‌ها را به امام می‌گفتیم و درباره آینده صحبت می‌کردیم و در سطح راهبردی به ایشان مشورت می‌دادیم.»

او در ادامه در پاسخ به سوال درودیان که می‌پرسد: «بنابراین این ادعای آقای هاشمی را نمی‌پذیرید که شما واقعیت‌ها را به امام نمی‌گفتید؟» می‌گوید: «البته، نامه‌های من در این‌باره موجود است. در یکی از نامه‌ها خطاب به امام با صراحت می‌گویم نظر شما و دولت متفاوت است و همیشه کمبودها و نارسایی‌ها را توضیح می‌دادیم، ولی هیچ‌گاه از ارائه اندیشه‌ها و طرح‌های پیش‌رونده کوتاه نمی‌آمدیم.»

سرلشکر رشید در پانوشت این صحبت‌های محسن رضایی نوشته است: «نامه‌های آقامحسن به حضرت امام و آقای هاشمی از فردای عملیات فتح فاو در 22 بهمن 1364 تا پایان جنگ که حدود 900 روز را شامل می‌شود، قریب 75 نامه است که خطاب به حضرت امام و مرحوم آقای هاشمی نوشته است.»

رضایی در ادامه با اشاره به فعالیت‌هایی که هاشمی و روحانی برای پایان دادن به جنگ همچون راه‌اندازی مجمع عقلا در مجلس شورای اسلامی کردند، گفت: «پیشنهادهای آقای هاشمی و روحانی، خیلی خطرناک بود. آن‌ها از همان سال‌های 1362 تا 1367 مرتب درباره صلح با صدام صحبت می‌کردند. اگر پیش از قطعنامه 598 آتش‌بس را می‌پذیرفتیم، شرایط بدتری حاصل می‌شد و چه‌بسا ایران را نیز از دست می‌دادیم.»

حسن روحانی رئیس وقت کمیسیون دفاع در میانه جنگ تحمیلی اقدام به تشکیل مجمع عقلا با هدف پایان دادن به جنگ تحمیلی کرد. هاشمی رفسنجانی با دستور امام خمینی (ره) جلسات این مجمع را تعطیل کرد.

** نگرانی شمخانی از تجزیه‌طلبی در خوزستان

شمخانی پس از اشاره به ماجرای خلق عرب در خوزستان می‌گوید: «من هیچ‌وقت نگران تجزیه‌طلبی نشدم.» اما در ادامه عنوان می‌کند: «... البته اگر بخواهیم با شرایط فعلی مقایسه کنیم، الان نگرانم. چون در آن زمان سپاه محور به کارگیری عرب‌ها بود، اما امروز در سپاه خوزستان یک عرب پیدا نمی‌کنید که فرمانده سپاه باشد، یک عرب پیدا نمی‌کنید که فرمانده سپاه اهواز باشد. چرا؟ چون عرب‌ها را منقطع کردند.»

شمخانی همچنین می‌گوید که او اولین کسی در بین فرماندهان سپاه بوده که گفته قطعنامه 598 باید پذیرفته شود که درودیان هم با نقل بیانی از سرلشکر رشید این گفته را تایید می‌کند.

شمخانی که در طول دوران جنگ یکی از فرماندهان ارشد و راهبردی سپاه بود، پس از جنگ به ارتش رفت و فرمانده نیروی دریایی شد. خودش درباره مراسم روز معارفه‌اش در این کتاب می‌گوید: «زمانی که وارد نیروی دریایی شدم به بدترین شکل من را معرفی کردند. من را برای معرفی به جلسه‌ای بردند که همه قپه‌دار و ریش‌تراشیده بودند. شهبازی رئیس ستاد بود. رفت بالا و گفت: این آقای شمخانی به من گفت که من نمی‌خواستم فرمانده شوم، به زور من را فرمانده کردند و اصلاٌ میل نداشت! من در پذیرش مسئولیت به خاطر آن روحیه‌ای که داشتم، یک لحظه به خودم تردید راه ندادم. رفتم بالای همان تریبون گفتم: بسم‌الله الرحمن الرحیم. من از دریا فقط شنا کردن رو بلدم، اما بدانید آنچنان بر شما فرماندهی خواهم راند که نه گذشتگان راندند و نه آیندگان... والسلام علیکم و رحمت‌الله و برکاته.»

و بعد در ادامه ضمن بیان اینکه در وزارت دفاع بنیان‌گذار برخی از صنایع دفاعی بوده است، عنوان می‌کند: «الان همه در نیروی دریایی می‌گویند بهترین دوره فرمانده دوره آقای شمخانی بود.»

شمخانی در رابطه با امیر سیاری که حدود 10 سال فرمانده نیروی دریایی ارتش بود و اکنون معاون هماهنگ‌کننده ارتش است هم می‌گوید: «سیاری پرورش‌یافته من است. او تکاور بود، تکاورها را در نیروی دریایی تحقیر می‌کنند.»

** ماجرای مخالفت امام با ساخت بمب اتم به روایت رفیق‌دوست

محسن رفیق‌دوست وزیر سپاه در دوران جنگ تحمیلی نیز به بیان خاطره‌ای از دیدار با امام در سال 62 می‌پردازد و می‌گوید: «...گفتم ما می‌خواهیم ایران را از نظر دفاعی با این برنامه خودکفا کنیم که برای دفاع از کشور هیچ احتیاجی به خارج نداشته باشیم. بعد یکی یکی شرح دادم و آقا یکی یکی دعا کرد. بعد گفت این 18 گروه چیه؟ گفتم: شیمیایی، میکروبی، رادیواکتیو یا شیمیایی میکروبی هسته‌ای. آقا گفتند: این آخری بمب اتمه؟ من نگاه کردم. گفت: نه، بمب اتم نساز. بعد خیلی لطیف گفتند: شیمیایی میکروبی هم نساز... وقتی خواستم بیرون بروم، آقا من را صدا کرد. گفت: می‌دونی چرا بمب اتم نباید بسازیم؟ گفتم: نه. گفت: این سلاح، سلاح جنگ نیست. این نسل را از بین می‌بره و ما به دنیا نیامدیم تا نسل را از بین ببریم.»

سرلشکر رشید هم که در آن گفتگو حضور داشت در ادامه می‌گوید: «اعتقاد آقا این است. ایشان به خود من گفت: آقای رشید! اعتقاد من نسبت به بمب اتم اینه که این سلاح برای کشتن نظامی‌ها که نیست، این رو درست کردند برای کشتار غیرنظامی‌ها و ما مخالفیم، اسلام اجازه نمی‌ده.»

بقایای پهپاد ساقط‌شده آمریکایی گلوبال هاوک در خرداد سال 1398 - سرلشکر رشید می‌گوید، حجت‌الاسلام طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه به من گفت که رئیس سازمان اطلاعات پاکستان به او گفته است آمریکایی‌ها به دنبال دستیابی به اطلاعات چگونگی ساقط شدن پهپادشان هستند.

** تکاپوی آمریکایی‌ها برای دریافت اطلاعات انهدام پهپادشان در خلیج فارس

چهارمین گفتگوی این کتاب مصاحبه با سرلشکر رشید فرمانده کنونی قرارگاه مرکزی خاتم الانبیاء (ص) است. این گفتگو حاوی نکات مهمی در مورد آمادگی رزمی و لزوم تلاش برای جلوگیری از غافلگیری است.

او در بخشی از این گفتگو به حضور نیروی زمینی ارتش در مرز افغانستان اشاره کرد و گفت: «اخیراً که خدمت آقا بودیم سردار باقری این مساله را خدمت آقا عرض کرد که اگر نیروی زمینی ارتش به مرز برود خیلی چیزها را یاد می‌گیرد. بیست سال، سی سال است که در پادگان‌ها مانده است. سردار شادمانی هم همین را گفت. می‌گفت در آنجا یک افسری را از جنگال نیروی زمینی ارتش دیدیم که با خوشحالی به ما می‌گفت: سردار! من الان فهمیده‌ام که جنگال یعنی چه! من در این ده پانزده سال در پادگان‌ها نشسته بودم و فقط متن می‌خواندم... اصلاً نمی‌فهمیدیم جنگال چیست! الان آمده‌ام و با بی‌سیم صدای آمریکایی‌ها در افغانستان را شنیده‌ام. صدای افغانی‌ها را شنیده‌ام که به واحدهایشان دستور می‌دهند و جابجایی و تحرک دارند. الان فهمیدم جنگال چیست.»

سرلشکر رشید در ادامه روایتی از سفر سردار باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در سفر چند سال پیش وی به چین مطرح می‌کند و می‌گوید: «چینی‌ها گفتند شما ایرانی‌ها خیلی می‌توانید به ما کمک کنید. می‌گویند شما در طول این چهل سال دائم جنگیده‌اید و ما ارتشی هستیم که یک جنگ را هم ندیده‌ایم... شما واقعاً با این پهپادهای آمریکایی چه می‌کنید؟ چطور این پهپاد مدرن آمریکایی را زدید؟.. کسی که از بیرون نگاه می‌کند می‌فهمد چه خبر است و چقدر تجربه در نیروهای مسلح ایران به ویژه سپاه جمع شده و نهفته است.»

او در ادامه به نقل از حجت‌الاسلام طائب رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه می‌گوید: «رئیس I.S.I پاکستان به ایشان گفته است که آمریکا به دنبال این است که این پهپاد را با چه سلاحی و چگونه زدید؟ از کجا فهمیدید ما اینجا هستیم؟ آمریکایی‌ها با پاکستانی‌ها صحبت می‌کنند. رئیس I.S.I تازه به آمریکا رفته بود بعد هم با ایشان ملاقات کرده است. رئیس‌جمهور آمریکا (ترامپ) وقتی اطلاع پیدا می‌کند، اول می‌پرسد با چه سلاح روسی پهپاد ما را زده‌اند؟! باورش این بود که ایرانی‌ها قادر نیستند بزنند.»

منظور از پهپاد آمریکایی، پهپاد آرکیو-4 گلوبال هاوک نیروی هوایی آمریکاست که 30 خرداد 1398 به دلیل تجاوز به مرز هوایی ایران در آسمان خلیج فارس (منطقه روبروی کوه مبارک استان هرمزگان) با سامانه پدافندی سوم خرداد هدف قرار گرفت.

سردار محمد جعفری مدتی در دوران دفاع مقدس فرمانده قرارگاه برون‌مرزی رمضان سپاه و بعد از جنگ مسئول اطلاعات سپاه بود. وی در سال‌های اخیر و زمانی که لاریجانی رئیس قوه مقننه بود، مشاور و رئیس حوزه ریاست مجلس بود.

** طرح ایران برای اجرای کودتا در بغداد

دیگر گفتگوی جذاب این بخش، گفتگو با محمد جعفری است. او در دوران جنگ برای مدتی فرمانده قرارگاه رمضان بود. پس از جنگ مسئول اطلاعات سپاه شد و در این اواخر رئیس دفتر لاریجانی در مجلس شورای اسلامی بود.

جعفری در گفتگو با درودیان به طرح ایران برای اجرای کودتا در عراق، جنگ اول خلیج فارس و... اشاره می کند که به نظر می‌رسد تا پیش از این در جایی گفته نشده است.

محسن رضایی در برخی از گفتگوها از جمله در گفتگو با سردار محققی که در کتاب «اسرار مکتوم» آمده است به طرح ایران برای اجرای کودتا در عراق در اواخر جنگ تحمیلی اشاره کرده، اما جزئیات آن را شرح نداده است. سردار جعفری جزئیات آن را اینگونه شرح می‌دهد: «در ماه رمضان سال 1363 یعنی بعد از عملیات خیبر، سردار رضایی فرماندهان و مسئولان اطلاعات مناطق 11 گانه سپاه را به اهواز دعوت کرد... گفت ما فکر کردیم یک عملیات منظم بزرگ با یک عملیات بزرگ نامنظم را که کم‌هزینه است، همزمان انجام دهیم... بنابراین در خرداد ماه سال 1363 قرارگاه رمضان تشکیل شد... در اواسط سال 1364 طالبانی با واسطه تقاضای مذاکره کرد. من پیشنهاد کردم با طالبانی مذاکره کنیم. آن زمان آقای ذوالقدر فرمانده قرارگاه بود. سرانجام قرار شد من و سردار وحیدی برویم و در عراق با طالبانی مذاکره کنیم...

ما طی 3، 4 سال تمام گروه‌های معارض را فعال و سازماندهی و هزاران نیروی مسلح درست کرده بودیم. برای حمله به هریک از لشکرهای عراق نیرو اختصاص دادیم. برای بغداد سپاه بدر را در نظر گرفتیم... طرح ما این بود که عده ای از نیروهای ما از قبل مخفیانه وارد بغداد شوند و همزمان با شروع عملیات با موشک و خمپاره به کاخ صدام و رادیو تلویزیون حمله کنند. سپس نیروهای بدر به نزدیکی بغداد می‌رسیدند و وارد شهر می‌شدند. نیروهای کرد هم در استان‌های سلیمانیه و اربیل و دهوک به مراکز نظامی حمله می‌کردند... اما آقای رضایی گفت ما نتوانستیم در جنوب کاری انجام دهیم و شما آن طرح را کنار بگذارید.»

احمد چلبی سیاستمدار عراقی بود که جعفری می‌گوید او با هماهنگی ایران به پنتاگون رفت و توانست با آن‌ها همکاری کند و زمینه‌های سقوط صدام را فراهم سازد.

** قیام شیعیان و اکراد عراق با هماهنگی ایران

جعفری در رابطه با وقوع جنگ اول خلیج فارس و انتفاضه شعبانیه هم می‌گوید: «در بهمن 1368 (هفت ماه قبل از حمله عراق به کویت) به اتفاق سردار رضایی و سردار ذوالقدر به خدمت آقا رفتیم... آقا به من فرمودند که شما از تعقیب صدام دست برندارید. الان حزب بعثی که در سوریه بر سر کار است با ما کار می‌کند. مشکل ما حزب بعث نیست، مشکل ما صدام است...

وقتی عراق وارد کویت شد، جلسه‌ای با حضور شهید حکیم، انوشیروان مصطفی و مسعود بارزانی ترتیب دادم و آن‌ها را به کرمانشاه دعوت کردم. گفتم صدام وارد کویت شده است، ما به عنوان ایران شما به عنوان شیعه و کرد، چه کاری باید انجام دهیم؟... نتیجه این شد که اگر عراق با مذاکره سیاسی از کویت خارج شد، ما هیچ کاری انجام ندهیم، اما اگر به جنگ کشیده شد، ما آماده باشیم. چون صدام حتما شکست می‌خورد و این بهترین زمان برای انجام قیام است... بصره و بعد عماره شلوغ شد. به کردها خبر دادیم. آن‌ها آماده بودند. نیروهای اتحادیه میهنی و نیروهای ما وارد شدند. ابتدا قلعه دیزه و سپس، یکی یکی سلیمانیه، اربیل، کرکوک و شمال را آزاد کردند. ولی بعد از توافق عربستان و آمریکا و اجازه به صدام برای کشتار جنوب، ارتش عراق به سمت شمال حرکت کرد. قبل از اینکه به شمال برسند، سردار رضایی به من گفت: به بارزانی و طالبانی بگو مردم را به سمت ایران کوچ بدهند و فقط پیشمرگ‌ها بایستند. یک میلیون نفر به ایران آمدند و جلوی کشتار مردم در شمال عراق گرفته شد.»

** نقش ایران در سقوط صدام/ چلبی با هماهنگی ما به آمریکا رفت

وی در خصوص سقوط صدام نیز اینگونه می‌گوید: «آمریکا اجازه نداد ایران و مردم عراق صدام را از بین ببرند... گفتیم کاری کنیم که آمریکا صدام را از بین ببرد... مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق توانست خودش را به عنوان معارض به تایید دولت آمریکا برساند. مجلس اعلا با اطلاع ما این کار را کرد و مرحوم چلبی با سی.آی.ای کار می‌کرد... بعدها دکتر چلبی با سی.آی.ای درگیر شد. دکتر چلبی برای نجات مردم عراق به ویژه شیعیان کار می‌کرد، وابسته به آمریکا نبود، بلکه از ظرفیت آمریکا استفاده می‌کرد.

بنابراین بعدها که متوجه شد سیا به دنبال آن است که کودتا کند و صدام دیگری را بر سر کار بیاورد، همکاری‌اش را با سیا قطع کرد و بر سر همین موضوع با سی.آی.ای درگیر شد. سیا قصد داشت او را ترور کند. با هماهنگی ما به پنتاگون رفت. چون بین پنتاگون و سیا رقابت وجود داشت و کار با آن‌ها را شروع کرد... مرحوم چلبی چون با کنگره آمریکا کار کرده بود، توانست قانونی در کنگره بگذراند. براساس این قانون دولت آمریکا حق نداشت روابط خود را با دولت عراق عادی کند و باید سالیانه 98 میلیون دلار به معارضان عراقی کمک می‌کرد.»

بخش دوم این کتاب نیز گفتگو با فرماندهان ارتشی همچون سرلشکر حسنی سعدی، امیر قوامی فرمانده اسبق نیروی هوایی ارتش، امیر مفید، امیر بختیاری، امیر سیاری، امیر معین وزیری و امیر ذاکری است که البته قرار بوده درودیان با امیر اسماعیل سهرابی، امیر بقایی و امیر عبادت نیز گفتگو کند.

در فصل سوم که دربردارنده شخصیت های غیرنظامی است با مرحوم اکبر ترکان، مسعود روغنی زنجانی، محمدجواد ظریف، عباس ملکی، علی خرم و سیدکاظم سجادپور گفتگو شده است. در این بخش هم قرار بوده با علی اکبر ولایتی، کمال خرازی، حسن روحانی، محمد فروزنده، محمد هاشمی و آیت‌الله ری‌شهری گفتگو شود اما میسر نشده است.


اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار