به گزارش سایت خبری تحلیلی ذاکرنیوز به نقل از گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، روز گذشته (شنبه 6 اردیبهشت، 26آوریل) سومین دور از گفتوگوهای غیرمستقیم میان هیئت ایرانی و آمریکایی در مسقط پایتخت عمان برگزار شد. این دور از گفتوگوها آغاز مذاکرات کارشناسی و ورود به مباحث فنی بود.
پس از سوق یافتن دو طرف به گفتوگو، فضایی شبیه به دوران مذاکرات منجر به توافق برجام درحال شکلگیری است، با اینحال وضعیت دو طرف و کارتهای بازیای که در دستانشان قرار دارد، دچار تحولاتی شده است.
تحولات آمریکا
آمریکا در دور قبلی مذاکرات قائل به چندجانبهگرایی بود درحالیکه امروز بنابه دلایلی به یکجانبهگرایی سوق یافته است. قاعدتاً دلیل این تغییر افزایش قدرت آمریکا نیست تا واشنگتن خواسته باشد با اتکا بر آن، دیگر قدرتها را نادیده بگیرد. آنچه دلیل اصلی است، افزایش رقابت میان قدرتها و تلاششان برای جلوگیری از رشد طرفهای مقابل است.
1- افول نسبی آمریکا با تشدید رشد دیگر کشورها
آمریکا کشوری پیشرفته با سرعت رشدی بالاست اما آنچه باعث شده روند افول این کشور قوت گیرد، شدتگیری رشد دیگر کشورهاست، به گونهای که رشد واشنگتن دیگر نمیتواند تضمینکننده فاصله بسیار زیاد آن از دیگران باشد. به موازات رشد آمریکا، چین در عرصه جهانی به عنوان قدرتی همتا برآمده، روسیه بازسازی شده و دوجین قدرت منطقهای در مناطق مختلف ظهور کردهاند. در غرب آسیا برخی کشورها مانند عراق از نظر سیاسی به شدت تضعیف شده و جایگاه دوران صدام را ندارد و سوریه نیز بیثبات شده است، اما فارغ از مورد سوریه، درباره بقیه حتی عراق حرفهایی برای قدرتشان وجود دارد. یمن گرچه دچار درگیری شده اما انسجام و قدرت بازیگری بیمانندی یافته که در طول تاریخش بیسابقه است. از سوی دیگر ایران، ترکیه و عربستان سعودی با آسیبهایی کم، دست به انباشت قدرت زده و در برابر آمریکا نیز ایستادگیهایی دارند. اگر در شرق پیش از این یک قدرت معارض برای آمریکا به نام شوروی و روسیه وجود داشت، امروز چین نیز به آن پیوسته است. روند تکثر قدرتهای جهانی با ایجاد فضایی برای ظهور قدرتهای منطقهای، ضربهای دیگر بر پیکره قدرت جهانی آمریکا وارد آورده است.
2- جبهه متشتّت
آمریکا بر سر مسائل تجاری، نظامی و ارضی با اصلیترین متحدان خود در جهان یعنی کشورهای غربی به مشکل خورده است. ترامپ میخواهد گرینلند متعلق به دانمارک و کانادا به عنوان کشوری تحت نفوذ انگلیس را به خاک خود ملحق کند. بروز مشکل ارضی میان آمریکا و متحدانش موضوعی نبود که در مذاکرات برجام نشانی از آن وجود داشته باشد. اروپا گرچه مواضعی کم و بیش مشابه آمریکا در قبال قضیه هستهای ایران دارد، اما واشنگتن برای دهنکجی به قاره سبز و فروکاستن از وجهه آن حاضر نیست اروپاییها را در گفتوگوها مشارکت دهد.
3- مشغلهها
در مذاکرات گذشته، اولویت آمریکا مسئله هستهای ایران بود و گرچه زمزمههایی درباره چرخش آمریکا به شرق آسیا شنیده میشد، اما واشنگتن همچنان فرصت قابل توجهی برای تمرکز بر پرونده هستهای ایران داشت. امروز علاوه بر ایران، جنگ غزه، جنگ اوکراین، درگیریهای یمن و تنشهای شرق آسیا پروندههای جداگانهای به شمار میروند که آمریکا در آنها مشغول است.
وضعیت ایران
در این بخش وضعیتهای مختلف در ارتباط با ایران مورد بررسی قرار میگیرند. تقریباً در همه آنها حتی نقاطی که ایران دچار ضعف شده، تهدیدات و فرصتها توأمان وجود دارند.
در حوزه اقتصادی ایران نسبت به دوره برجام فشارهای زیادتری را تحمل میکند اما این مزیت را یافته که بیشتر از گذشته با روشهای جدید انطباق با تحریم خو بگیرد. تهران همزمان درحال بهرهبرداری از فضایی است که هراس از تحریمهای آمریکا در دل دیگر کشورهای جهان ایجاد کرده است. کشورهایی همانند چین و روسیه سیستم مالی موازی با سیستم بانکی رسمی خود ایجاد کردهاند که امکان تسویه در تجارت خارجی را فراهم میکند. از این رو گرچه اوضاع اقتصادی و مالی ایران تحت فشار شدیدی قرار گرفته، اما از نظر اطمینان و نفوذناپذیری تقویت شده است.
گرچه انطباق ایران با تحریمها بخشی از مسیر اثرگذاری دشمن را مسدود کرده است، اما وجود مشکلات ساختاری، تشدید مداوم تحریمها و ابزارهای اعمالش باعث شده کشور با معضل سختتری از نظر اقتصادی نسبت به دوره مذاکرات برجام مواجه باشد. روند دائمی کاهش ارزش پول، رشد تورم و بروز ناترازی در بخش انرژی نشانهای از این مشکلات متراکم و انباشتشدهاند.
در حوزه داخلی نیز اوضاع چندان مناسب نیست. مشارکت پایین در انتخاباتها و شکافهای اجتماعی بخشی از توان ایران را زیرسؤال برده و تبدیل به نقطه امیدواری دشمن شده است. علیرغم این مسئله اما تابآوری هسته سخت اجتماعی ضدآمریکایی ایران افزایش یافته است که موضوعی کیفی به حساب میآید.
این روند حکایت از آن دارد که با وجود تشدید تهدیدهای اقتصادی و داخلی فرصتهایی به طور همزمان ایجاد شدهاند که میتواند فضای بهرهبرداری آمریکا را محدود کند.
در سیاست خارجی بر خلاف اقتصاد و سیاست داخلی اوضاع نسبت به گذشته بهبود یافته است. ایران در دو سازمان شانگهای و گروه بریکس عضو شده و همزمان دارای توافقنامه همکاری با اتحادیه اقتصادی اوراسیایی است. تهران روابط منطقهای خود را هم بهبود بخشیده است که نمونه آن افزایش ارتباطات با عربستان سعودی است.
در بخش عناصر قدرت سخت، توان هستهای، موشکی و منطقهای هر سه تقویت شدهاند. در هستهای ایران میزان غنیسازی خود را از 20 درصد به 60 درصد رسانده، زمان گریزش از 6 ماه به چند روز کاهش یافته و ماشینهای غنیسازی پیشرفتهتری تولید میکند.
در موشکی برد، دقت و سرعت تولید رشد قابل ملاحظهای را تجربه کرده است. ورود موشکهای هایپرسونیک به زرادخانه ایران یک نمونه آن است.
پهپاد و پدافند هوایی دیگر بخشهایی هستند که توانمندی ایران در آنها با دوره گذشته قابل مقایسه نیست. حتی گفته میشود پهپادهای انتحاری با ریشههای ایرانی توسط روسیه و یمن به طور گسترده استفاده میشوند. در زمینه پدافند هوایی، ساخت سیستم دوربرد باور-373 شاخص مهمی است.
تنها موضوعی که در آن شک وتردیدهایی بروز کرده، پرونده محور مقاومت است. غزه به میزان زیادی تخریب شده، مقاومت لبنان تضعیف شده و سوریه نیز سقوط کرده است. در مقابل یمن و عراق قدرت قابل ملاحظهتری یافتهاند و همزمان ونزوئلا و سودان به اعضای فعالتری در محور بدل شدهاند؛ چه اینکه سودان پس از مدتی جدایی به محور بازگشته است.
در پرونده منطقهای یکهتازی رژیمصهیونیستی در شام و اشغال مناطق جدیدی از سوریه و لبنان به عنوان عاملی منفی در محور مقاومت نگریسته میشود؛ اما باید توجه داشت که تلآویو در مرحله تثبیت دستاوردها نیست بلکه همچنان در فضایی مبهم قرار دارد. گرفتاری صهیونیستها در تله جنگ باعث شده تا تضعیف سوریه، لبنان و فلسطین امکان ایجاد تحول را از تلآویو سلب کند.
کارتهای ایران برای تنظیم مذاکرات یا شکستش
ایران درحال بازسازی و ارتقای کارتهای خود است. در پرونده منطقهای با وجود ضرباتی که محور مقاومت در شام خورد، سودان به محور مقاومت بازگشت. همچنین گروههای محور در عراق و یمن با تسلیحات جدید تقویت شدهاند.
بر این اساس آمریکا برای فعالیت در منطقه و پیرامون آن در اقیانوس هند، دریای سرخ و شاخ آفریقا نمیتواند محور مقاومت را نادیده بگیرد.
کارت دیگر ایران، عملیات وعده صادق-3 است. ایران به دلیل تجاوز هوایی 5 آبان رژیمصهیونیستی به اهدافی در داخل خاک خود از مشروعیت حمله متقابل به فلسطین اشغالی برخوردار شده است.
ایران در عملیات وعده صادق-1 در حدود 120 موشک و در عملیات وعده صادق-2 در حدود 200 موشک پرتاب کرد اما با توجه به درسهای این دو عملیات، ابعاد جدیدی برای عملیات وعده صادق-3 در نظر دارد.
به گفته مقامات ایران، تهران به این نتیجه رسیده که عملیاتی آتی باید چندین برابر عملیاتهای قبلی باشد. تنها از نظر کمی معنای این سخنان، فراتر رفتن تعداد موشکهای استفادهشده در عملیاتی آتی از یکهزار موشک است. با توجه به افزایش دقت و حجم کلاهک موشکهای ایران در اصلاحات اخیر، زیرساختهای اصلی نظامی رژیم ضرباتی سخت خواهند خورد.
آمریکا اگر بخواهد به سمتی حرکت کند که مذاکرات ناکام بماند، آنگاه رژیمصهیونیستی به عنوان اصلیترین دارایی این کشور در غرب آسیا در موقعیت مخاطرهآمیزی قرار خواهد گرفت. اگر حمله ایران به زیرساختهای رژیمصهیونیستی با موفقیت بالایی همراه شود، آنگاه وعده صادق-3 همانند عملیات وعده صادق-2 همچون آتش تهیه برای مقاومت در منطقه شامات عمل کرده و بلافاصله جنگی دیگر به رژیمصهیونیستی به صورت زمینی تحمیل خواهد شد.
سرعت تحولات در قالب عملیات آتی ایران به گونهای نیست که آمریکا بتواند واکنشی در برابر آن صورت دهد؛ به سرعت ضربهای سهمگین به رژیمصهیونیستی وارد شده و بلافاصله مقاومت به صهیونیستها حمله میکند.
از سوی دیگر در صورت وقوع چنین سناریویی، با توجه به تدارکاترسانی آمریکا به رژیمصهیونیستی، محور مقاومت بخشی از آتش خود را به سمت مواضع این کشور متمایل کرده و واشنگتن را در لحظاتی حیاتی برای شکلدهی به آینده درگیر جنگی فرسایشی خواهد کرد. آمریکا اگر امتیازی ندهد، چیزهای زیادی از دست خواهد داد.
منبع: فرهیختگان