به گزارش ذاکرنیوز، در آخرین روزهای سال 2022 میلادی، تلاش ترکیه برای عادی سازی روابط با مصر و سوریه به نتیجه نرسیده و حزب عدالت و توسعه، در حوزه سیاست خارجی، گرفتار رویکردهای متناقض است.
در حال حاضر، ترکیه از یک سو بر ضرورت دوستی و روابط عادی با سوریه تاکید می کند و از دیگر سو، هنوز هم بخشی از خاک این کشور همسایه خود را اشغال کرده و بیش از دویست هزار نفر از معارضین ضد بشار اسد را تسلیح و سازماندهی کرده است.
دولت اردوغان به عنوان دولتی برآمده از حزب عدالت و توسعه، نه تنها در مورد مصر و سوریه، بلکه در مورد اوکراین، روسیه، آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و حتی موضوعاتی نظیر طالبان افغانستان، گرفتار تناقض، تصمیمات گردشی و چرخشی و تغییرات ناگهانی است.
در بخش پیشین این گزارش، به این موضوع اشاره شد که در شرایط کنونی، وزارت امور خارجه و دستگاه دیپلماسی ترکیه، از ظرفیت های علمی و کارشناسی خود تهی شده و همه چیز تابع تصمیمات شخصی رئیس جمهور است و او نیز هیچ استراتژی روشنی برای پیشبرد سیاست خارجی ندارد.
این در حالی است که در دوران وزرایی همچون عبدالله گل و علی باباجان، دیپلماسی حزب عدالت و توسعه، مبتنی بر تعامل، توسعه روابط اقتصادی، تشویق سرمایه گذاران خارجی به فعالیت در بازار ترکیه، ترمیم و بازسازی ایماژ و اعتبار ترکیه برای سفر میلیونی گردشگران و جهد شبانه روزی برای تکمیل روند عضویت در اتحادیه اروپا بود.
همچنین در دوران صدارت احمد داود اوغلو، حزب عدالت و توسعه مدعی گفتمان ها و شعارهای برجسته ای در سیاست خارجی شد که خیلی زود توانست توجه محافل فکری و سیاسی غرب را به سوی خود جلب کند و ترکیه را به عنوان کشوری به جهانیان بشناساند که برای معادلات سیاسی و دیپلماسی منطقه، طرح و برنامه دارد. اما این رونق دیپلماتیک طول چندانی نکشید و سیاست خارجی ترکیه پس از روند تحولات مرتبط با کشورهای عربی، در گرداب بلاتکلیفی و ماجراجویی گرفتار شد.
از تنش صفر تا تنش صد
همچنان که گفته شد مهمترین رکن نظریات احمد داود اوغلو در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل، مبتنی بر دو بعد تاریخی و جغرافیایی بود. او بر این عقیده بود که ترکیه بر اساس میراث سیاسی و فکری بر جای مانده از دوران هر دو امپراتوری سلجوقی و عثمانی و همچنین با توجه به موقعیت جغرافیایی میتواند علاوه بر خاورمیانه، در قفقاز و آسیای میانه، بالکان، اروپا، آفریقا و جهان عرب، نقش بیبدیلی ایفا کند.
داود اوغلو معتقد بود که ترکیه می تواند در میان کشورهای خاورمیانه به عنوان تنها کشور مسلمان عضو پیمان نظامی ناتو به طور ژرف و گسترده در همه حوزه های سیاسی و امنیتی با آمریکا و اتحادیه اروپا همراهی کند و در عین حمایت از مبارزین فلسطینی، با رژیم صهیونیستی نیز سرشاخ نشود.
بدون شک یکی از مهمترین تفاوت های فکری احمد داود اوغلو با نخست وزیر فقید اسلامگرای ترکیه یعنی مرحوم نجم الدین اربکان در همین نقاط خلاصه میشد، یعنی با وجود آن که هر دو سیاستمدار به گذشته ترکیه و مباحث تاریخی دوران سلجوقی و عثمانی اهمیت می دادند، اما تفاوت محوری مهمی داشتند.
اربکان معتقد به استفاده مداوم ترکیه از ظرفیتهای جهان اسلام و به ویژه همکاری با کشورهایی همچون ایران، پاکستان، مصر، اندونزی و مالزی بود. در ایده های امنیتی و سیاسی مرحوم اربکان جایی برای سازش با ناتو و رژیم صهیونیستی وجود نداشت، اما داود اوغلو معتقد بود که ترکیه باید خود را شریک و متفق آمریکا معرفی کند، با کشورهای مسلمان پیرامون رابطه محدودی برقرار کند و موازنه های رقابتی را به نفع خود، مدیریت کند.
از دید احمد داود اوغلو، مهمترین رکن سیاست خارجی ترکیه، به صفر رساندن تنش با تمام همسایگان بود. او بر این باور بود که ترکیه باید با ایران، عراق، سوریه، یونان و دیگران، روابط حسنه ای داشته باشد تا بتواند در ناتو، اروپا و آمریکا، در قامت یک کشور میانجی منطقه ای ظاهر شود.
با آن که شعارهای داود اوغلو در مورد تلاش برای معنازدایی از مرزهای خاورمیانه و الگوبرداری از روابط کشورهای اروپایی، جذاب به نظر می رسید، اما او در دوران سربرآوردن نخستین زبانه های تحول سیاسی در کشورهای عربی، به یک باره تمام شعارهای زیبا و جذاب روابط بین الملل را یک سو نهاد و از زاویه نفوذ و عمق استراتژیک به تحولات نگریست.
البته درباره ابعاد واقعی این موضوع، اندکی ابهام وجود دارد. ابهام در این است که در حزب عدالت و توسعه در چند سال گذشته، همواره از داود اوغلو به عنوان یگانه معمار سیاست خارجی این حزب اسم برده شده و طبیعتاً تقصیر و خسران تمام شکست ها را نیز بر گردن او می اندازند.
اما خود داود اوغلو اعلام کرده که تصمیات حزب عدالت و توسعه در حوزه سیاست خارجی و در دوران صدارت او، مبتنی بر نظریات جمعی بوده و علاوه بر رجب طیب اردوغان نخست وزیر وقت و هاکان فیدان رئیس سرویس اطلاعاتی میت نیز بر این تصممیات صحه گذاشته اند.
این بحث زمانی اهمیت می یابد که به خاطر بیاوریم تیم اردوغان در همان ماه های نخست تحولات تونس، مصر و سوریه، به شکل جدی وارد صحنه شد و سناریوی قدرت، نفوذ و عمق استراتژیک را دنبال کرد. این امر، در سوریه ابعاد خطرناک تری یافت و ترکیه به این جمع بندی رسید که قبلاً در جریان تحولات عراق، کوتاهی و کم کاری کرده و ایران توانسته آن حوزه را از آنِ خود کند و حالا ترکیه نیز باید تکانی به خودش بدهد و نه تنها در سوریه، بلکه در مصر، لیبی و تونس، دولت هایی را بر سر کار بیاورد که عملاً فرمانبردار آنکارا باشند.
خطاهای محاسباتی مثلث اردوغان – داود اوغلو – فیدان در پرونده سوریه، موجب آن شد که این تیم، نگاه اغراق آمیزی به نقش ترکیه داشته باشد و چنین تصور کند که آمریکا پیشنهادهای ترکیه را می پذیرد و کاری می کند که این کشور به مهمترین شریک منطقه ای غرب تبدیل شود.
محاسبات غلط بخش سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه، موجب شد که اهمیت موضوعاتی همچون قدرت بازیگران اثرگذاری مانند ایران، روسیه، کردها و اروپا، نادیده انگاشته شود. علاوه بر این، مثلث مزبور، به قدرت معارضین بشار اسد در سوریه و نیروی اخوانی های مصر و تونس، نگاهی اغراق آمیز و تخیلی داشت و در میدان عمل، ترکیه در شرایطی گرفتار شد که برای رسیدن به اهداف خود، چشمانش را به روی تردد افراطی ها در مرز سوریه و ترکیه بست.
با اهمال و رفتار عملگرایانه و سوداگرانه حزب عدالت و توسعه، ترکیه عملاً به یک عنصر تقویت کننده بحران سوریه تبدیل شد و هزاران تروریست از ده ها کشور جهان، توانستند از طریق مرز ترکیه، خود را به سوریه برسانند.
در بخش بعدی گزارش، به این موضوع می پردازیم که روند جدایی احمد داود اوغلو از حزب عدالت و توسعه چه تاثیری بر سرنوشت این حزب گذاشت و در عین حال، سیاست خارجی تیم اردوغان در چه مسیری دنبال شد.
ادامه دارد...