به گزارش ذاکرنیوز، حزب عدالت و توسعه به عنوان یکی از مهمترین احزاب تاریخ ترکیه و منطقه، موجی از تحولات سیاسی را به راه انداخته و حالا شرایط به گونه ای پیش می رود که ممکن است این حزب، از صحنه قدرت کنار زده شود.
در بخش های پیشین این گزارش، به زمینه های سرکوب و به حاشیه راندن اسلامگرایان در تاریخ جمهوری ترکیه بودیم و به این اشاره کردیم که سربرآوردن مجدد جریان محافظه کار و اسلام سیاسی در ترکیه، ارتباط عمیقی با نقش تاریخی مرحوم نجم الدین اربکان داشته است.
اربکان در طول سه دهه از فعالیت سیاسی پویا و مداوم خود، صدها تن از شاگردان خود را بر صحنه سیاست ترکیه آورد و باعث شد که قرائت اسلام سیاسی و استفاده از ظرفیت تکنوکرات ها و بروکرات های مسلمان به عنوان موتور محرک حکمرانی، سیاست و اقتصاد، عرصه را بر کمالیست ها، سکولارها، چپ ها و ملی گرایان راست افراطی تنگ کنند.
اما کودتای سال 1997 میلادی، طومار اقتدار اربکان و حزب رفاه را در هم پیچید و با تعطیل شدن این حزب، زمینه برای شکل گیری حزب فضیلت فراهم شد. اما در حزب فضیلت، یک جناح تجددطلب به رهبری افرادی همچون عبدالله گل، عبداللطیف شنر، بلنت آرنچ، حیاتی یازیجی، رجب طیب اردوغان، بن علی یلدرم و دیگران، شعارهایی را برای ادامه مسیر سیاست انتخاب کرد که با دیدگاه های آرمانگرایانه اربکان منطبق نبود. به همین دلیل آنان انشعاب کرده و حزب عدالت و توسعه را تاسیس کردند.
اتفاقاً اختلاف نظر در مورد اقتصاد، بازار آزاد و تعیین مرزهای ارتباط سیاست خارجی و اقتصاد، یکی از مهمترین دلایل اختلاف نظر بین اربکان و شاگردان جدا شده بود.
گل، اردوغان، باباجان و دیگران، به این جمع بندی رسیدند که تاسیس گروه اسلامی دی 8 به ابتکار اربکان (گروهی متشکل از ترکیه، ایران، پاکستان، اندونزی، مالزی، مصر، بنگلادش و نیجریه)، اصرار بر موضع گیری در قبال ناتو و رژیم صهیونیستی و گفتمان ها و مفاهیمی از این دست، ترکیه را از غرب و توسعه اقتصادی دور می کند.
بنابراین، آنها راه نجات را در تاسیس حزبی دیدند که بتواند با غرب، بهتر کار کند و سرمایه های خارجی را به داخل کشور بکشاند.
طرح این بحث از این لحاظ اهمیت دارد که حالا، برخلاف دوران اربکان و حزب فضیلت، حزب عدالت و توسعه از منظر فکری و سیاسی، زمینه مساعدی برای انشعاب ندارد و اساساً انشعابات لازم، بدون سر و صدا روی داده و افراد مهمی همچون عبدالله گل، علی باباجان، احمد داود اوغلو و دیگران، خیلی وقت است که بیرون رفته اند. در نتیجه سناریوی احتمال دوشاخه شدن آکپارتی پس از انتخابات سال آتی، بعید و دور از ذهن به نظر می رسد.
دلایل پیروزی حزب عدالت و توسعه
تمرکز بر روی موضوع مهمی به نام توسعه اقتصادی و مبارزه با فقر یکی از مهمترین دلایل پیروزی حزب عدالت و توسعه در سال 2002 میلادی بود. اما برخی از تحلیلگران معتقدند که این تنها بخشی از ماجراست و نقش عوامل خارجی را نباید از نظر دور داشت.
چندی پیش یکی از اعضای قدیمی حزب عدالت و توسعه، به این دلیل از حزب خود اخراج شد که گفته بود آمریکایی ها در به قدرت رسیدن این حزب نقش مهمی داشته اند و آکپارتی یا حزب عدالت و توسعه را به میانه روی، گرایش لیبرالی، توجه به اقتصاد غربی و جذب سرمایه خارجی تشویق کرده اند و این مسائل، در پیروزی حزب نقش مهمی داشته است. با این حال، دلایل کلی را باید در این عوامل جستجو کرد:
الف – خستگی و فرسایش ساختار سیاسی و احزاب در ترکیه: حزب عدالت و توسعه در شرایطی به قدرت رسید که دیگر رهبران ترکیه همچون سلیمان دمیرل، نجم الدین اربکان، بلنت اجویت، دنیز بایکال، مسعود ییلماز، دولت باغچلی، تانسو چیللر، مهمت آغار و دیگر احزاب، همگی در اوج خستگی، عجز و ناتوانی بودند و عملاً خشاب هایشان خالی شده و تیری برای شلیک نداشتند. بنابراین ترکیه نیاز به یک صدا و یک چهره جدید داشت.
ب – بحران اقتصادیو شکست مالی: تورم و بحران، ترکیه را از پا انداخته بود و وام کلان صندوق بین المللی پول و سیاست های اقتصاددان ترک – آمریکایی عینی کمال درویش، یک ثبات نسبی را برقرار کرده بود. اردوغان و یاران او در تمام سخنرانی هایشان بر این تاکید می کردند که تمام احزاب ترکیه در پدید آمدن این بحران نقش داشته اند و ما تنها حزبی هستیم که برای اقتصاد دوران جدید ترکیه برنامه داریم. آنان همچنین به طور مداوم بر طبل مبارزه با فقر و فساد مالی می کوبیدند.
د – تبلیغ خانه به خانه، قدرتنمایی در میدان سخنرانی: اردوغان و رفقای او، سیاست و کار میدانی را به خوبی از استاد خود فرا گرفته بودند. آنان در سخنرانی میدانی، اثرگذار و توانمند بودند، از لحاظ مالی، غالباً دست پاک و ساده زیست و مردمی بودند و بر اساس سنت استاد خود، کار تبلیغات را به صورت خانه به خانه انجام می دادند و صدها هزار زن و دختر در محلات و کوچه ها، در کار سازماندهی برای پیروزی حزب عدالت و توسعه بودند.
ه) دادن وعده و امید به محافظه کاران: حزب عدالت و توسعه بر این تاکید می کرد که این حزب، یگانه شانس و مجال تاریخی اسلامگرایان ترکیه برای ماندن در عرصه قدرت است. جالب اینجاست که این شعار حالا هم مطرح است و این حزب ادعا می کند که اگر مردم رای ندهند، سکولارها و ضددین ها به قدرت خواهند رسید و برای یک سده دیگر، کلیه اسلامگرایان ترکیه را به حاشیه خواهند راند!
و) شایسته سالاری: یکی دیگر از مهمترین دلایل پیروزی حزب عدالت و توسعه و تثبیت قدرت این حزب، استفاده از نسل نوینی از مدیران توانمند، کارآمد و فن سالار بود که بر اساس معیارهای مدیریت نوین و پیروی از اصل شایسته سالاری، پست و مسئولیت گرفتند. دست کم در دهه نخست اقتدار آکپارتی، نشانه ای از خویشاوندسالاری، رانت پروری و پارتی بازی در این حزب مشاهده نشد و این رویکرد، نقش موثری در جذب قلوب و اذهان مردم ترکیه داشت.
ز) توجه به دیدگاه های علمی و کارشناسی: ده ها تن از چهره های دانشگاهی، علمی، تحلیل گر رسانه و متخصصین حوزه های مختلف، در نخستین سالیان سربرآوردن حزب عدالت و توسعه، به عنوان مشاور، همراه، حامی و ارائه دهنده طرح و نظر، از تیم اردوغان و رفقای او حمایت کردند و آنان نیز نقش مهمی در تثبیت قدرت حزب داشتند.
ح) خروج ترکیه از انزوا: در سالیان نخست قدرت گرفتن حزب عدالت و توسعه و در شرایطی که پست وزارت امور خار ترکیه در اختیار افرادی همچون عبدالله گل و علی باباجان بود، ترکیه عملاً از انزوا خارج شد و به ویژه با تلاش های علی باباجان، ترکیه عضو موقت شورای امنیت سازمان ملل شد و دیپلماسی و روابط گسترده، ده ها میلیارد دلار سرمایه خارجی را نصیب ترکیه کرد.
ط) تحقق عینی و واقعی عدالت و توسعه: در سالیان نخست ظهور حزب، امکانات گسترده و موثری برای استخدام صدها هزار نفر از کارگران و افراد بیکار به وجود آمد و از آنجایی که در روند استخدام افراد و توزیع منابع و درآمدها، عدالت برقرار بود، دولت برآمده از این حزب، روز به روز رشد و پیشرفت بیشتری را تجربه کرد و محبوب شد.
در بخش بعدی گزارش، به مهمترین پروژه ها و نقاط عطف کارنامه حزب عدالت و توسعه در 10 سال اول مسئولیت این حزب خواهیم پرداخت و به این اشاره می کنیم که شخص رجب طیب اردوغان در مقام رهبر حزب، تا چه اندازه نقش داشته است.
ادامه دارد....