به گزارش ذاکرنیوز، شهید محمد نوروزی فرزند نوروزعلی متولد 1358 در قزوین بود. او بیش از 4 سال در دفاع از حرم اهل بیت(ع) داوطلبانه در جبهه مقاومت حضور داشت و با تروریستهای تکفیری جنگید. این رزمنده مقاومت در عملیاتهای مختلفی همچون آزادسازی بوکمال، آزادسازی حلب، آزادسازی حومه ادلب و آزادسازی تدمر حضور داشت. شهید نوروزی طی نبرد مجاهدانه خود در جبهه مقاومت، دچار مجروحیت شیمیایی شده و سالها به نام جانباز مدافع حرم شناخته میشد که نهایتاً به دلیل شدت عارضه شیمیایی در روز 10 شهریور ماه 1400 در سوریه آسمانی شده و به یاران شهیدش پیوست.
علی نوروزی یک سال از برادر شهیدش کوچکتر است. در کنار او بزرگ شده و فراز و نشیب زندگی را تجربه کرده است. با بیان ویژگیهای برادر میگوید: میتوانم بگویم شاخصترین خصوصیت اخلاقی او با محبت و دلسوز بودن است. همچنین او در بحث ولایتمداری و فعالیتهای فرهنگی همیشه زبانزد بود. وقتی صحبت از اردوهای راهیان نور میشد با انگیزه جلو میرفت تا اثری در این کارزار داشته باشد.
وی با اشاره به بروز عوارض مصدومیتهای شیمیایی برادرش، گفت: اوایل فکر میکردیم یک آلرژی ساده است. به او اصرار کردیم تا برود و از ریهاش عکس گرفته و یا آزمایش بدهد تا علت ناخوشیاش را بفهمیم. گاهی میرفت و میآمد و به مرور، آزمایشها را انجام میداد. در همین حین مشخص شد که ریهاش درگیر آلودگی شیمیایی است. آنطور که در خاطر دارم از سال 96 به مرور این عوارض خودش را نشان داد.
نوروزی با اشاره به اینکه با دیدن عوارض شیمیایی در برادر چه واکنشی را به دنبال داشته است، گفت: ما پیش بینی خیلی چیزها را میکردیم. در مسیری که برادرم گام برداشته بود خطرات زیادی وجود داشت و این را میدانستیم اما قسمت برادرم اینطور بود که اول شیمیایی شود و بعد بر اثر آن به شهادت برسد.
او از اهداف والای شهید نوروزی چنین میگوید: یکی از آرزوهای محمد این بود که در یک جای مقدس کار و فعالیت کند و راهی را برود که شهدا رفتند. همیشه دوست داشت در خط امام و شهدا باشد و با نکات وصیتنامه شهدا، برنامه زندگیاش را تنظیم میکرد. حالا که به شهادت رسیده است، گاهی وقتی صحبتهای همرزمانش را میشنوم، تازه میفهمم که محمد چه کارهای بزرگی انجام داده است. همت او در رسیدگی به مجروحین حتی مجروحین سوریهای و هدیههایی که برای شادی دل کودکان سوری تهیه میکرد از این جمله است. پیش از این از کارهای بزرگ او بیخبر بودیم. او در گمنامی کارهای بزرگی انجام داد.
علی نوروزی با اشاره به آخرین دیدار با برادرش، گفت: محمد تاجایی که میتوانست حفظ ظاهر میکرد و ناخوشی خود را که از عوارض جنگ بود، بروز نمیداد. جوری صحبت نمیکرد که ما نگران حالش بشویم. آخرین بار مرداد ماه امسال راهی سوریه شد و به ظاهر حالش خوب بود. در رفتارش همه چیز را عادی جلوه میداد تا توجه دوستان و اطرافیانش معطوف به مجروحیتش نشود. خدا کمک کند تا بتوایم در مسیر این شهدا گام برداریم و شرمنده آنها نباشیم.
یک خاطره به یادماندنی از نگاه اثربخش شهید حتی بعد از شهادت در میان خانواده به جا مانده است که هر بار که عنوان آن پیش میآید دلگرم میشوند که چقدر هنوز عزیز شهیدشان به آنها نزدیک است. برادر این خاطره را اینگونه روایت میکند: بعد از مراسم سوم و هفتم برادرم در رفت و آمدهایی که دوستان میآمدند و تسلیت میگفتند، مادرم به کرونا مبتلا و ریهاش حدود 25 درصد درگیر شد. به خاطر بیماری زمینهای که داشت دکترها گفتند باید بستری شود تا تزریقات انجام شود. یکی دو بیمارستان برای بستری رفتیم ولی ظرفیت نبود. برخی از پزشکان گفتند فرصت کم است و چنانچه بخواهید تزریقها با رضایت خود شما بدون بستری انجام خواهد شد. شرایط به گونهای شده بود که ما از بهبودی ناامید بودیم.
او ادامه میدهد: در این فاصله مادرم با توجه به روحیهای که داشت، گفت: «مرا ببرید سر مزار برادرتان. میخواهم هم امامزاده حسن را زیارت کنم و هم پسرم را.» به اصرار او با رعایت پروتکلهای بهداشتی و دستکش و دو ماسک او را به سر مزار برادرم بردیم. چند دقیقه آنجا نشست و روی سنگ مزار دست میکشید. ما میگفتیم این خاک آلوده است و خواستیم مانع دست کشیدن او شویم اما او دست ما را کنار زد و گفت: «چیزی نمیشود...» وقتی مادر را به منزل آوردیم، متوجه شدیم حالش رو به بهبود است. سرفههایش کم شد و اکسیژن خونش که از 89 بالاتر نمیرفت به 95 رسیده است.
برادر شهید نوروزی در پایان گفت: امیدوارم بتوانیم از راه و منش این شهدا چیزهای زیادی یاد بگیریم و در مسندهایی که قرار میگیریم به گونهای رفتار کنیم که رضای خدا را در پی داشته باشد. یکی از اهداف شهدا این بود که آرامش در جامعه فراگیر شود. این مهم هم میسر نمیشود مگر با همت بلند مسئولینی که برسر کارند. آنها باید همت کنند تا رفاه و آرامش به جامعه برگردد و مردم بانشاط باشند.