به گزارش ذاکرنیوز، سومین نشست از مجموعه برنامهها و سخنرانیهای بینالمللی کارگروه پژوهشی ادبیات تطبیقی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران برگزار شد. دانشگاه تربیت مدرس، دانشگاه بیرجند و دانشگاه دمشق در این برنامهریزی و برگزاری این نشستها همکاری داشتند. در بخشی دیگر از این برنامه، مدیر کارگروه ادبیات تطبیقی انجمن، علیرضا انوشیروانی، با عبدالنبی اصطیف، استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه دمشق، گفتگویی تخصصی در باره مؤلفههای بنیادین ادبیات تطبیقی برگزار گردید.
علی اکبر محمدی عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی و دبیر اجرایی کارگروه ادبیات تطبیقی انجمن گفت: کارگروه پژوهشی ادبیات تطبیقی میکوشد با توجه به تنوع جغرافیایی و زبانی و فرهنگی، مجموعه سخنرانیهای علمی ادبیات تطبیقی را با تمرکز بر آشنایی ایرانیان با وضعیت ادبیات تطبیقی در کشورهای گوناگون، آسیبها، چالشها و موانع رشد و گسترش ادبیات تطبیقی و آشنایی با شیوهها، نظریهها، و آخرین دستاوردهای نوین ادبیات تطبیقی برگزار کند.
وی همچنین به راهبردهای آموزشی کارگروه مانند دوره جامع ادبیات تطبیقی که هماکنون بخش چهارم آن (مطالعات ترجمه و ادبیات تطبیقی) در حال برگزاری است اشاره کرد.
عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی در راهبرد پژوهشی به معرفی و نقد کتاب و همچنین انتشار نشریه مطالعات بینرشتهای ادبیات، هنر و علوم انسانی اشاره کرد و از برنامه گسترده برای شبکهسازی و بانک اطلاعاتی متخصصان ادبیات تطبیقی در ایران خبر داد و ضمن اشاره به شعار کارگروه «ما از هم میآموزریم»، از همه علاقهمندان و استادان رشتههای ادبی و هنری دعوت کرد با هماندیشی و همکاری با کارگروه تخصصی به رشد و گسترش نظاممند ادبیات تطبیقی در ایران کمک کنند.
در ادامه هادی نظری منظم عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرس و مدیر نشست، ضمن معرفی دانشگاه دمشق، به برنامههای آموزشی و پژوهشی ادبیات تطبیقی در سوریه پرداخت و در ادامه سخنان اصطیف را برای شرکتکنندگان ترجمه کرد.
عبدالنبی اصطیف در سخنرانی خود وضعیت ادبیات تطبیقی در جهان عرب و کشور سوریه و چالشهای پیش روی این رشته توضیح داد. از دیدگاه اصطیف ادبیات تطبیقی در کشورهای عربی با وجود پیشینه نسبتاً طولانی همچنان با چالشها و بدفهمیها مواجه است. از آنجمله است: مسأله بدفهمی اصطلاح تطبیقی لذا پژوهشگران عرب به اشتباه گمان کردهاند که ادبیات تطبیقی مقایسه و تطبیق ادبیات است، حال آنکه تطبیق و مقایسه صرفا وسیلهای است برای کشف تعاملات ادبی و فرهنگی بین ملتها.
وی افزود: چالش دیگر سیطره مفهوم سنتی مکتب فرانسه یعنی مفهوم تأثیر و تأثر بر فضای ادبیات تطبیقی عربی تا دهه هفتاد میلادی قرن بیستم است و در نتیجه غفلت از تحولات نظری ادبیات تطبیقی در جهان شکل گفت. ضعف ارتباطات علمی بین تطبیقگران عرب و تطبیقگران عرب با تطبیقگران جهان، فقدان مجلات تخصصی در حوزه ادبیات تطبیقی و فقدان گروه یا کارگروه تخصصی تطبیقی و ضعف تسهیلات منابع علمی از دیگر چالشهای ادبیات تطبیقی در جهان عرب و سوریه است. البته در بین کشورهای عربی مصر و مراکش و الجزایر فعالیتهای خوبی در ادبیات تطبیقی دارند و توانستهاند خود را تا حد زیادی از سیطره مفهوم سنتی فرانسوی برهانند و با سوگیریهای ادبیات تطبیقی در روسیه، آلمان، انگلیس، آمریکا و... تنوعی نسبی را محقق سازند. با این همه ادبیات تطبیقی نیازمند تفاهم و همگرایی و ارتباطات گسترده و دسترسی قابل توجه به منابع روزآمد و داشتن رشته مستقل و گروه تخصصی و مجلات تخصصی و انجمنی فعال و پویاست که اکثر این موارد در سوریه و بیشتر کشورهای عربی وجود ندارد.
ایناستاد دانشگاه دمشق در پایان گفت: شخصا معتقدم ادبیات کهنی چون فارسی و عربی را جز از طریق مطالعات تطبیقی نمیتوان بررسی کرد. از این رو نمیتوان به چند واحدی درسی اکتفا کرد که ظرف دو سه ماه تدریس شود. چنینشرایطی پژوهشگران جدی و باهمت را خلق نمیکند که بتوانند رسالت ادبیات تطبیقی را ایفا کنند. پژوهشهای تطبیقی پرمایه نیازمند به دانسته زبانها و دسترسی به کتابخانهای بزرگ و گشودن آغوش به روی دیگر ادبیات ملل و فرهنگهاست. پژوهشگران این حوزه باید با یکدیگر در تعامل مستمر باشند.