باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدیتبار - در روابط بینالملل، فشاری که کشورها بر یکدیگر اعمال میکنند، بهویژه از سوی قدرتهای بزرگ مانند ایالات متحده، میتواند دگرگونیهای مهمی در ساختارهای اقتصادی و استراتژیک ایجاد کند. یکی از این فشارها، جنگهای تجاری و تعرفهای است که بهویژه در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ، به یک ابزار اصلی برای مقابله با چین تبدیل شده بود. این جنگ تجاری، در کنار مسائل داغ دیگر مانند وضعیت تایوان، روابط چین با سایر کشورها را تحت تأثیر قرار داده و برای ایران نیز میتواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد. در این تحلیل، به بررسی دو سناریوی احتمالی در رابطه با فشارهای ترامپ بر چین و تأثیر آن بر روابط چین و ایران خواهیم پرداخت.
سناریو اول: افزایش نزدیکی چین به ایرانبا توجه به اینکه چین و ایران در سالهای اخیر روابط اقتصادی و سیاسی قابل توجهی با یکدیگر برقرار کردهاند، فشارهای اقتصادی ترامپ میتواند این دو کشور را به سمت نزدیکی بیشتر سوق دهد. این روابط در قالب پروژههایی مانند "کمربند و جاده" (Belt and Road Initiative) و توافقات نفتی و گازی، همچنان در حال گسترش است. در این سناریو، چین به ایران به عنوان یک شریک استراتژیک در برابر فشارهای آمریکا نگاه خواهد کرد. روابط چین و ایران در زمینههای مختلف، بهویژه انرژی، در سالهای اخیر بهطور چشمگیری افزایش یافته است.
طبق گزارشهای مختلف، چین در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری ایران است و بخش قابل توجهی از واردات نفت ایران به چین صادر میشود. ایران نیز به دلیل تحریمهای بینالمللی و محدودیتهای اقتصادی، به روابط خود با چین بهعنوان یک منبع حیاتی برای تأمین کالاها، فناوریها و سرمایهگذاریهای خارجی تکیه کرده است. در این شرایط، چین میتواند ایران را به عنوان یک متحد در مقابل فشارهای ترامپ ببیند، بهویژه با توجه به موقعیت ایران در خاورمیانه و دسترسی به منابع انرژی در خلیج فارس.
در این سناریو، چین ممکن است با افزایش تعاملات اقتصادی و نظامی خود با ایران، نه تنها از نظر تجاری، بلکه از لحاظ استراتژیک نیز به ایران نزدیکتر شود. چین به دنبال گسترش نفوذ خود در خاورمیانه است و ایران بهعنوان یک قدرت منطقهای میتواند در تحقق این هدف نقش مهمی ایفا کند. در این راستا، توافقات اخیر چین و ایران، از جمله قرارداد ۲۵ سالهای که در مارس ۲۰۲۱ میان دو کشور امضا شد، نشاندهنده تمایل چین به تقویت روابط با ایران است.
این توافقنامه به چین امکان میدهد تا در پروژههای زیرساختی و نفتی ایران سرمایهگذاری کند و در عوض ایران نیز از دسترسی به بازار چین و فناوریهای پیشرفتهتر بهرهمند شود. از سوی دیگر، ایران میتواند با استفاده از موقعیت خود در منطقه، به چین کمک کند تا از بحرانهای سیاسی و اقتصادی مانند جنگهای تجاری با آمریکا جلوگیری کند. در واقع، این نوع روابط میتواند به چین این امکان را بدهد تا همزمان از فرصتهای اقتصادی ایران بهرهبرداری کند و از تأثیرات منفی فشارهای آمریکا مصون بماند.
سناریو دوم: کاهش فاصله چین از ایرانبا وجود روابط نزدیک چین و ایران، سناریوی دیگری نیز وجود دارد که در آن چین بهدلیل ترس از درگیری بیشتر با ایالات متحده، ممکن است از روابط خود با ایران فاصله بگیرد. در این سناریو، چین بهعنوان یک قدرت اقتصادی بزرگ و یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل، در تلاش خواهد بود تا از تشدید تنشهای بینالمللی جلوگیری کند. در صورت وقوع یک درگیری تجاری یا نظامی گسترده با آمریکا، چین ممکن است بهویژه در زمینه مسائل حساس مانند تایوان، به دنبال حفظ تعادل باشد و از روابط خود با ایران بهطور غیرمستقیم بکاهد.
چین بهخوبی میداند که ایالات متحده برای مقابله با بحرانهای جهانی، ممکن است از راههای دیپلماتیک و اقتصادی برای ایجاد فشار بر چین استفاده کند. یکی از نقاط ضعف چین در برابر فشارهای آمریکا، وابستگی آن به بازارهای جهانی و سرمایهگذاریهای خارجی است. در همین راستا، چین نمیتواند بهطور کامل روابط خود با کشورهایی چون آمریکا را کنار بگذارد. بهویژه که ایالات متحده و چین همچنان در زمینههای اقتصادی و تجاری به یکدیگر وابستهاند. چین هنوز بزرگترین خریدار اوراق قرضه ایالات متحده است و بخش قابل توجهی از صادرات آن به آمریکا میرود. بنابراین، چین ممکن است برای جلوگیری از تأثیرات منفی این وابستگی، روابط خود با ایران را تا حدی محدود کند و بهویژه در برابر فشارهای آمریکا به طور محتاطانه عمل کند.
ملاحظات استراتژیک چین و ایران در سطح جهانینکته کلیدی در این تحلیل این است که چین در حال حاضر در یک موقعیت جغرافیایی و استراتژیک پیچیده قرار دارد. چین بهعنوان یک قدرت جهانی، نمیتواند تمام ریسکهای ناشی از تنش با آمریکا را بهطور یکجانبه بپذیرد. این در حالی است که ایران به دلیل موقعیت خاص خود در خاورمیانه و وابستگیاش به چین برای تأمین منابع مالی و تکنولوژیکی، همچنان به روابط با چین نیاز دارد. این موضوع باعث میشود که چین با دقت فراوان، نه تنها در روابط خود با آمریکا، بلکه در تعاملات خود با ایران نیز محتاطانه عمل کند.
در نهایت، باید اشاره کرد که فشارهای اقتصادی و سیاسی بر چین از سوی آمریکا ممکن است به شکلهای مختلفی بر روابط این کشور با ایران تأثیر بگذارد. در صورتی که چین بهدنبال کاهش تنشها با ایالات متحده باشد، احتمال کاهش روابط آن با ایران وجود دارد. اما در صورتی که فشارهای اقتصادی از سوی آمریکا بیشتر شود و چین مجبور به پذیرش گزینههای سختتر در برابر آمریکا شود، این احتمال نیز وجود دارد که چین به ایران بهعنوان یک شریک استراتژیک نزدیکتر شود و روابط خود را تقویت کند.
جمعبندیدر نهایت، میتوان گفت که روابط چین و ایران تحت تأثیر چندین عامل قرار دارد که شامل فشارهای اقتصادی و سیاسی آمریکا، مسائل منطقهای و استراتژیک جهانی است. چین بهعنوان یک قدرت جهانی با چالشهای زیادی روبهرو است و تصمیمات آن در قبال ایران باید بهطور دقیق و محتاطانه اتخاذ شود. در این مسیر، چین ممکن است در کوتاهمدت بهدنبال حفظ روابط خود با ایران باشد، اما در بلندمدت، اولویتهای اقتصادی و استراتژیک آن با توجه به تهدیدات جهانی، ممکن است به یک تغییر در سیاستها منجر شود.