به گزارش ذاکرنیوز ، فرشاد پرویزیان نائب رئیس انجمن اقتصاددانان ایران و دکترای علوم اقتصادی با گرایش اقتصاد پولی است. وی معتقد است که ثبات و آرامش سیاسی تأثیر مستقیم در ثبات اقتصادی دارد و به منزله خبرخوب در اقتصاد است.
وی بر این باور است رخدادهای سیاسی اخیر همزمان با اقدام مثبت بانک مرکزی در به رسمیت شناختن بازار ارز و شروع به کار مرکز مبادلات ارزی از عوامل موثر در کاهش نرخ دلار بوده است.
این دکترای علوم اقتصادی معتقد است بهره گیری از فرصتهای اقتصادی تعامل ایران و عربستان نیازمند آرامش در روابط و رعایت اصول حسن همجواری است. هراقدامی در جهت برقراری آرامش در روابط سیاسی منطقه برای همه کشورهای همسایه ارزشمند و گامی در جهت بهبود اوضاع اقتصادی کل منطقه است.
پرویزیان با مثبت ارزیابی کردن ارتباط با عربستان و نقد بر کسانی که با نگاه تشکیک بر توافق ایران و عربستان و منافع احتمالی چین به عنوان واسط می نگرند، این مباحث را بیشتر از جنس نق زنی سیاسی می داند و تأکید دارد که گسترش تجارت با جهان در حین حفاظت منافع کشور و تعامل عزتمدارانه و رعایت اصول اساسی کشورمان ارزشمند است.
او با تحلیل وضعیت بازار ارز و انتقاد از رفتارهای پیشگوها و سینگال دهندگان در بازارهای مختلف ارزی، بورس و... به مردم توصیه میکند با افزایش سواد مالی و رسانه ای خود فریب این افراد را نخورند و به هر ادعا و شنیده ای در فضای مجازی اطمینان نکنند و رفتارهای اقتصادی خود را بر این اساس شکل ندهند.
وی هشدار میدهد که باید از حرکتهای توده وار خانمان برداز پرهیز کرد.
پرویزیان با تأکید بر اینکه اقتصاددانان واقعی و مجرب اهل پیشگویی نیستند، مخالف هرگونه پیشگوییهای ارزی و اقتصادی در صفحات مجازی است.
این متخصص در حوزه اقتصاد و رسانه خطاب به مسئولان تأکید دارد که باید از هر کاری که سبب از دست رفتن بیشتر اعتماد و سرمایه اجتماعی باشد، اجتناب کرد.
ثبات و آرامش سیاسی تأثیر مستقیم در ثبات اقتصادی دارد و به منزله خبرخوب در اقتصاد است
به نظر شما علت ریزش نرخ ارز در این هفته چه بود؟
بعد از نتایج سفر رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی به کشورمان و بعد از آن اعلام گشایش در روابط سیاسی کشورمان و عربستان سعودی شاهد ریزش نرخ دلار در بازار آزاد بودیم. این روند به خوبی بیانگر تأثیر خبر خوب در بازار است. اگرچه شروع مناسبات دیپلماتیک با عربستان شاید در نگاه اولیه و تحلیل ساده انگارانه تأثیری در اقتصاد دو کشور ندارد اما بیانگر ثبات و آرامش سیاسی است و باید توجه کنیم ثبات و آرامش سیاسی تأثیر مستقیم در ثبات اقتصادی و به منزله خبر خوب در اقتصاد است.
چنین گشایشهایی البته تأثیری در مقادیر حقیقی اقتصاد ایجاد نمیکند و برابری نرخ دلار و ریال در ارتباط مستقیم با سیاستهای پولی و از همه مهمتر، میزان نقدینگی و نرخ رشد آن در اقتصاد و به عبارت دیگر جریانهای تورمی است؛ اما به جز خود تورم، مقوله مهم دیگر، انتظارات تورمی است. یعنی مردم و فعالان اقتصادی بروز چه نرخهایی را در ذهن خود انتظار دارند؛ و شکلگیری این انتظارات به طور مستقیم مرتبط با اوضاع و احوال عمومی و سیاسی و اجتماعی و البته اطلاعات دریافتی و شنیدههای رسمی و غیر رسمی است.
در واقع با شنیدن و یا مواجهه با اخبار و شرایطی که بیانگر آرامش سیاسی و اجتماعی است، مردم روزهای مناسبتر اقتصادی یعنی نرخهای مطبوعتر را متصور میشوند و برهمین اساس رفتار میکنند که این خود منجر به بروز رفتارهایی از جمله عرضه حقیقی بیشتر حداقل مقادیری از ارز یا طلای نگهداری شده در سبد داراییشان شده و در نتیجه کاهش نرخ در بازار دیده میشود.
همین روند یعنی احساس ثبات و بروز روزهای مساعد در داستان سیاسی برجام مرتبط با آژانس بین المللی انرژی اتمی و نیز بعد از هفت سال گشایش روابط دیپلماتیک بین ایران و عربستان که خود بیانگر تأثیر در حوزه کشورهای خلیج فارس نیز است، نوید بخش روزهای مناسبتر اقتصادی در اذهان جامعه و در نتیجه روند نزولی نرخ دلار و طلا شد.
رخدادهایسیاسیهمزمانبااقداممثبتبانکمرکزیدربهرسمیتشناختنبازارارزوشروعبه کار مرکز مبادلات ارزی بود
آیا تنها این خبر در این کاهش موثر بود یا سیاستها یا حرکتهایی نیز اعمال شد؟
به نکته بسیار مهمی اشاره کردید، اگرچه خبر خوب بر روند انتظارات قیمتی در بازار تاثیر میگذارد اما تغییر مقادیر حقیقی و جاری همچنان عامل مهمتر و قوام دهنده انتظارات قیمتی کاهنده است. دقیقاً این رخدادهای سیاسی همزمان با اقدام مثبت بانک مرکزی در به رسمیت شناختن بازار ارز و شروع به کار مرکز مبادلات ارزی بود، منظور من الزام به گشاده دستی بانک مرکزی و ارزپاشی نیست بلکه شناختن متغیر بازار و حرکت در حاشیه این نرخ و مدیریت تقاضا هنگام محدودیتهای عرضه ناشی از مشکلات سیاسی اقدام مناسبی بود که با کاهش شعله انتظارات تورمی ناشی از شنیدن خبر خوب در اقتصاد همراه شد.
بهره گیری از فرصتهای اقتصادی تعامل ایران و عربستان نیازمند آرامش در روابط و رعایت اصول حسن همجواری استهراقدامی در جهت برقراری آرامش در روابط سیاسی منطقه برای همه کشورهای همسایه ارزشمند و گامی در جهت بهبود اوضاع اقتصادی کل منطقه است
گشایش در روابط سیاسی با عربستان چگونه میتواند به تأثیرات مثبت در حوزههای اقتصادی دو کشور منجر شود؟
برای درک روابط اقتصادی با عربستان کافی است فقط توجه کنیم سود شرکت آرامکو عربستان در سال 2022 رقم 161 میلیارد دلار و ارزش روز بورس تهران 145 میلیارد دلار است یعنی فقط سود یکسال این شرکت 15 میلیارد دلار از کل بورس تهران بیشتر بود.
به طور واضح برقراری ارتباط با عربستان سعودی با تولید ناخالص داخلی قریب به یک تریلیون دلار و به حدکافی تاثیر گذار بر تصمیم گیریهای سیاسی و اقتصادی سایر کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس است.
از سوی دیگر حضور همزمان کشورمان و عربستان به عنوان دو قدرت بلامنازع در حوزه صادرات انرژی در حیطه اوپک، از سوی دیگر نقش ژئوپلتیک ایران در منطقه، ارزشچندهزار میلیاردی فقط حمل و نقل در کریدور شمال جنوب و سایر توانمندیهای کشورمان، منافع اقتصادی قابل درکی برای هر دوکشور دارد اما بهرهمندی از این مزیتها در ابتدا نیازمند آرامش در روابط و رعایت اصول حسن همجواری است.
به بیان تخصصی شما اصحاب رسانه، نمیتوانید ارزش خبری مجاورت جغرافیایی و نیز معنوی بین دو کشور را نادیده بگیرید و نادیده گرفتن این اصول، حداقل در حوزه اقتصادی موجب افزایش هزینه مبادله و تجارت در منطقه خواهد شد. در کنار این تحلیل فقط کافی است به حجم تجارت ایران و ورود کالاها از محل امارات متحده عربی و نیز نقش حوالههای درهم و تاثیر یک ماه گذشته قیمت این حوالهها در قیمت سبد ارزی مورد نیاز کشور و در نتیجه زبانه کشیدن قیمت دلار در بازار تا مرز 62 هزار تومان توجه کنید.
بر این اساس هراقدامی در جهت برقراری آرامش در روابط سیاسی منطقه برای همه کشورهای همسایه ارزشمند و گامی در جهت بهبود اوضاع اقتصادی کل منطقه است.
مباحث مطرح با نگاه تشکیک بر توافق ایران و عربستان و منافع احتمالی چین به عنوان واسط، بیشتر از جنس نق زنی سیاسی است
آیا این تعاملات بر نقش و وزن دو کشور و توافقاتشان میتواند بر اوپک و تصمیمات آن اثرگذار باشد؟
نه تنها نقش تاریخی قدرتمند دو کشور و همراهی دو کشور در اثربخشی سیاستهای تنظیم بازار جهانی انرژی بسیار مهم است بلکه این همراهی در اثربخشی تصمیمات اوپک پلاس با توجه به حضور روسیه و جمع توان صادراتی انرژی این سه کشور بسیار حیاتی است. در همین جا لازم است به نکته ای بپردازم. بعضاً درباره توافق دیپلماتیک ایران و عربستان مباحثی از جنس تشکیک و رعایت منافع چین به عنوان عامل موثر در این گشایش سیاسی مطرح میکنند که به نظرم بیشتر از جنس نق زنی سیاسی است.
حتی اگرچنین باشد و منافع چین در بهبود روابط سیاسی دوکشور به جهت تامین انرژی باشد، ترجیح شما چیست؟ همچنان در شرایط مشوش سیاسی و تاثیرات اقتصادی آن باشیم؟ عزیزان متخصص در حوزه اقتصاد بین الملل حامی منافع ناشی از تجارت بین الملل بر اساس اصول تقسیم کار بین الملل با رعایت مزیت های مطلق و نسبی هستند و بعید می دانم بتوانند نقش ارزنده چین به عنوان دومین اقتصاد جهان را نادیده بگیرند.
اصولاً تجارت در همه کره زمین در جریان است و نه فقط در غرب و آمریکا، و البته برقراری روابط تجاری در جهان با همه کشورها به شرط رعایت اصول و منافع اقتصاد و سیاست ملی ارزنده است. و لذا گسترش تجارت با جهان در حین حفاظت منافع کشور و تعامل عزتمدارانه و رعایت اصول اساسی کشورمان ارزشمند است.
به این دوستان باید گفت اگر به نظرتان احیای برجام و توسعه مناسبات تجاری با غرب مفید و الزامی است این هیچ منافاتی با گسترش همزمان تجارت با شرق به ویژه چین یعنی قدرت دوم اقتصاد جهان ندارد.
بهتر است جنس تحلیل اقتصادی را آلوده به تشکیکهای سیاسی دارای تورش به سمت غرب نکنیم. باور کنید همانقدر که احیای برجام به شرط رعایت منافع و عزت کشور مهم است گسترش روابط با شرق نیز ارزشمند است. کافی است فقط به حضور چین در بنادر و حمل و نقل و بازارهای متنوع اروپایی و آمریکایی توجه کنید. حتی بعضاً در تحلیلی خطی و ساده انگارانه نوشته اند قبل از قطع روابط دیپلماتیک نیز ایران سهمی از تجارت خارجی عربستان نداشت و این توافق به شرط جذب سرمایه سعودی یا صاردات به عربستان ارزشمند است.
ایران باید با رعایت اصول حسن همجواری و رعایت منافع دوجانبه روابط دیپلماتیک خود را با کشورهای منطقه توسعه دهد
به این عزیزان باید گفت اینگونه در خلاء نباید روابط کشورها را طبق روابط نظری که صرفاً برای آموزش اصول تحلیل به دانشجویان است بررسی کرد. هنگام تحلیل بخش بین الملل باید متغیرهای متعدد و از همه مهمتر ثبات سیاسی و تاثیر سایر کشورها در این ثبات منطقه ای را در نظر گرفت. شما نمی توانید به گسترش روابط تجاری با اروپا فکر کنید و مهمترین شریک تجاری شان یعنی چین که از بزرگترین مصرف کنندگان انرژی و مواد معدنی و ... و از پیشروان حوزه فناوری و سرمایه گذاری و توانمندیهای اقتصاد دیجیتال و فین-تکهای پیشرفته است را فراموش کنید. شما نمیتوانید به تسهیل در رفت و آمد تجاری و حواله های درهم اماراتی فکر کنید و نقش متحد استراتژیک این کشور یعنی عربستان سعودی را نادیده بگیرید. شما نمیتوانید تعامل با دبیرکل کویتی اوپک را هدفگذاری کنید و باز نقش متحد راهبردی کویت، یعنی عربستان سعودی را نادیده بگیرید. البته باور دارم این توسعه روابط دیپلماتیک حتماً باید بر اساس اصول حسن همجواری و رعایت منافع دوجانبه و منطقه ای باشد.
ایران باید با رعایت اصول حسن همجواری و رعایت منافع دوجانبه روابط دیپلماتیک خود را با کشورهای منطقه توسعه دهد.
از تجارب توسعه بازار در عراق برای توسعه بازار در عربستان یاری گرفته شود
چطور میتوان با بهره گیری از تجارب گذشته سیاسی و اقتصادی دو کشور این ارتباط را حفظ کرد و از ثمرات آن بهره برد؟
پاسخ به این پرسش شما نیازمند تحلیل از جنس حوزه سیاست و روابط بین الملل است اما عجالتاً میتوان به زمینههای مشترک اقتصادی به ویژه حوزه انرژی و اوپک، اندیشیدن به سرمایه گذاری و همکاریهای مشترک در حوزههای پتروشیمی و پالایشی، توسعه مناسبات گردشگری مذهبی و سیاحتی و تامین کالاهای کشاورزی و غذایی از طریق گسترش کشاورزی قراردادی برای توسعه صادرات انواع محصولات باغی و فراوردههای لبنی و ... به عربستان سعودی اشاره کرد.
نمونه این توسعه بازار در کشور عراق توسط یکی از شرکتهای بزرگ تولید فراوردهای لبنی قبلاً آزموده شده است.
از تجارب توسعه بازار در عراق در توسعه بازار در عربستان یاری گرفته شود.
اقتصاددانان و متخصصان پولی یا مالی هرگز پیشگو نیستند
با توجه به روند موجود، نرخ دلار را چگونه پیش بینی میکنید؟
سه مقوله پیش بینی نرخ، نرخ هدف و پیشگویی قیمت، کاملاً با یکدیگر تفاوت دارند. در پیش بینی، کارشناس اقتصادی یا مالی بر اساس روند موجود و متغیرهای موثر و مقادیر ایجاد شده، مسیر حرکت نرخها را با توجه به مقادیر ثبت شده اقتصاد و بازار، با درصدی از اطمینان، از طریق روشهای تکنیکال توام با اطلاعات بنیادی، پیشبینی میکند. در نرخ هدف که کلاً داستان متفاوت است و کارشناس یا سیاستگذار یا نهاد متولی، برای متغیری خاص، رقمی را تعیین و مورد هدف قرار داده و سپس بر اساس روندها و روابط علی و معلولی در اقتصاد، با تحریک سایر متغیرها در پی رسیدن به نرخ هدفگذاری شده است اما مقوله ای دیگر وجود دارد که به نظرم پیشگویی است.
ضمن احترام به عزیزان پیشگو باید عرض کنم اقتصاددانان و متخصصان پولی یا مالی هرگز پیشگو نیستند و اتفاقا هرچه درجه علمی و تخصصی بالاتری داشته باشند بیشتر در بیان نرخهای جاری در کوتاه مدت و شرایط نوسانی، تردید میکنند.
نرخهای لحظه ای و روزانه و حتی هفتگی و اصولاً نوسانها در اقتصاد به هزاران متغیر شناخته شده و ناشناخته بستگی دارند که همه این شرایط قابل احصاء نیست و اتفاقاً اقتصاددانان چون به این پدیده واقفند از پیشگویی پرهیز میکنند. البته نرخ دلار در برابر ریال با توجه به برابری قدرت خرید و جریانهای تورمی و حجم نقدینگی و مقادیر مورد نیاز بازار و تقاضای پول و ارز قابل محاسبه است اما این نرخ محاسباتی لزوماً در بازار به دلایل همان متغیرهایی که گفتم و البته نیز خواست و اراده سیاستگزار و نهاد پولی، رخ نمیدهد.
با پیشگویی های ارزی و اقتصادی در صفحات مجازی مخالفمبا توجه به انتظارات تورمی و امکان لهیب بیشتر شعله آن، از پیش بینیها و پیش گوییهای نرخ ارز باید پرهیز کرد
بر این اساس رفتار برخی افراد و سایتها و کانالها و پلتفرمهای مجازی در این چندروز و نرخهای اعلامی را چطور ارزیابی میکنید؟
بله من هم این نرخهای مورد ادعا در این پلت فرمها را می بینم به عنوان نمونه در همان روزی که ادعا داشتند نرخ دلار به زیر چهل هزار تومان کاهش مییابد نرخ دلار دوباره از 44 هزار تومان به 46 هزار تومان بازگشت و این عزیزان پیشگو در فضای مجازی هیچ توضیحی ندادند.
من به هیچ وجه مدعی عدم کاهش نرخ و یا طرفدار نرخ بالا یا پایین نیستم، اما با پیشگویی این صفحات مجازی مخالفم. با حفظ احترام به همه اساتید و کارشناسان اقتصادی، در شرایط فعلی اقتصادی کشور که آتش انتظارات تورمی هرلحظه امکان لهیب بیشتر شعله را دارد حتی به نظرم بهتر است از پیش بینی نرخ و بیان اعدادی دقیق نیز پرهیز کنیم.
در مورد پیش بینی در شرایط وجود انتظارات تورمی علت مشخص است که هرگونه پیشبینی و اعلام نرخ، خود موجب احتمالاً تورش محاسباتی و تغییر در الگوهای انتظاری با نتیجه غیر قابل پیش بینی شده و عدم تحقق نرخهای پیش بینی شده موجب از دست رفتن بیشتر اعتماد مردم به سخنان کارشناسان و اقتصاددانان خواهد شد. برای بررسی دقیقتر این موضوع توسط عزیزان کارشناس، پیتر هویت در مقاله ای با بیان تئوری حرکت مورچگان به توضیح ساخت الگوهای نظری پولی و رفتار مدیران پولی و بانکی پرداخته است. این مقاله در فصل انتهایی کتاب اقتصاد بعد والراسی منتشر شده است که خواندن این مقاله را توصیه میکنم.
مردم به پیشگوییها و پیش بینیهای ارزی و اقتصادی اعتماد نکنند و رفتارهای اقتصادی خود را بر این اساس شکل ندهندحرکتهای توده وار فعالان غیرحرفه ای بورس خانمان برانداز است
به نظر شما تأثیر این پیش بینی یا پیشگویی نرخها توسط صفحات فضای مجازی در اقتصاد چیست؟
این پرسش شما را از دو منظر باید نگریست. ابتدا از منظر جامعه و عموم مردم عرض میکنم که چندان به این پیشگوییها اعتماد نکنید و براین اساس رفتار اقتصادی خود را شکل ندهید.
اگر این پیشگویان عزیز به نرخهای خود اطمینان داشتند چرا باید وقت بگذارند در فضای مجازی شما را راهنمایی کنند؟ چرا خودشان در پی کسب نفع ناشی از دانستن از قبل این نرخها نیستند؟ این مقوله در حوزه اقتصاد رفتاری دارای پیشینه اثبات شده علمی و مبانی نظری است که از جمله میتوان به حرکت توده وار فعالان غیر حرفه ای بورس اشاره کرد که چگونه سهامداران خرد غیر حرفه ای، به صرف حرکت گروهی به سمت سهامی خاص، همان مسیر را میروند و دارایی اندکشان را از دست میدهند.
نمونه بارز این پیشگوییها و سیگنالدهیها را در همین چند سال اخیر در بازار سرمایه دیدیم که چگونه عده ای خود متخصص پندار در فضای مجازی، شبانه روز توصیه به خرید یا فروش سهمهای خاص داشتند و حتی کلاسهای تخصصی برگزار میکردند. البته این توصیه به هیچ وجه به معنای مخالفت با مراجعه به کارشناسان نیست بلکه اتفاقاً بهتر است فعالان خرد و حقیقی حتما با مشورت کارشناسان خبره اقدام به حضور در بازار پر ریسک سهام کنند اما جسارتا برخی از این عزیزان اتفاقا جوان پیشگو و مدعی سیگنال دهی لزوما کارشناس نیستند بلکه درپی کسب منافع خود در فضای مجازی هستند.
سواد مالی و رسانه ای خود را بالا ببریدمردم به هر ادعا و شنیده ای در فضای مجازی اطمینان نکنند
هربار هم متخصصان و کارشناسان در این باره توصیه کردند به لطف یله بودن این فضا مورد هتاکی شدید و شاید جریان دار همین پیشگوها و خودمتخصصپندارها قرار گرفتند. داستان چیز دیگری است که ریشه در حوزه رسانه و ارتباطات دارد.
عده ای در فضای مجازی به هر وسیله و ابزاری خواهان کلیک بیشتر و توجه بیشتر و مشتری بیشتر برای نفع از گونه ای دیگر هستند که در این زمینه کاری از متخصصان اقتصاد بر نمیآید و اتفاقاً در حوزه تخصصی خود شما و متخصصان رسانه ای در باب گسترش سواد رسانه ای است که مردم به هر گویه و ادعا و شنیده ای در فضای مجازی اطمینان نکنند. به نظرم گسترش سواد رسانه ای به ویژه در حوزه اقتصادی و مالی بسیار ضروری است چرا که با دارایی و اندوخته اندک مردم بازی میکنند. به نظرم الزامی است یکی از اقدامات اساسی متخصصان ارتباطات و رسانه در حوزه گسترش سواد رسانه ای با همان ادبیات تخصصی خود شما باشد.
از منظر دیگر در مدیریت اقتصاد کلان و نگاه مسئولان اقتصادی و بانکی باید عرض کنم به خوبی میدانند نرخ ارز و تورم از جمله شاخصهای اقتصاد کلان و در تحلیلهای رسمی شایسته است در ساحت اقتصاد کلان تحلیل کنند و ارجاع نوسان بازار ناشی از فعالیت چند کانال تلگرامی احاله دادن اصالت تحلیل به ساحت اقتصاد خرد و شاید ساده انگاری در تحلیل نرخهای کلان باشد.
علت رفتار مردم در شرایط تورمی در توجه به نظرات پیشگوها ، سینگنال دهنده ها و... در این مسأله نهفته است که به دنبال حفظ ارزش دارایی های خود هستند، مانند برفی که دائم رو به آب شدن است، شما جای مردم، در چنین شرایطی چه می کنید؟ چطور سعی می کنید ارزش پول و دارایی خود را حفظ کنید؟ وقتی شما دارایی تان در حال ذوب شدن است به دنبال یک فضای امن مناسب برای حفظ آن می گردید، چه توصیه ای در این خصوص دارید؟
البته این کاملاً طبیعی و عقلایی است که در شرایط تورمی در پی راهی برای حفظ ارزش دارایی خود باشید که راه اساسی سرمایه گذاری در بخشهای سوداور و تولیدی است اما سخن من این است هر مدعی سیگنال دهنده و دارای قدرت تحلیل بازارهای پرریسک طلا و ارز لزوما کارشناس و متخصص واقعی اقتصادی و مالی نیست. مگر شما برای مثلا جراحی ساده برداشتن آپاندیسیت به سراغ هر مدعی میروید؟ بهتر است برای امور تخصصی سرمایه گذاری و اقتصادی نیز از مشورت اقتصاددانان و متخصصان مالی حقیقی بروید و فقط به صفحات فضای مجازی پیشگوها توجه نکنید.
یکی از سوالاتی که برای مردم شاید جالب باشد این است که در چنین فضایی یک اقتصاددان با اموال شخصی خود چه می کند و آن را چطور حفظ می کند تا نه تنها ارزشش کم نشود بلکه افزایش نیز یابد، شما در این خصوص چه می کنید؟
پرسش بسیار زیرکانه ای مطرح کردید اما باور بفرمایید حضور موثر در بازارهای پرریسک مهمتر از داشتن اطلاعات و قدرت تحلیل نیازمند قدرت ریسک است. اصولا ریسک یعنی احتمال عدم تحقق مقادیر میانگین مورد انتظار در بازار که به معنای تحقق کمتر از میانگین یا زیان و تحقق بیشتر از میانگین یعنی سود قاتبل توجه است. این ریسک و مهمتر، مدیریت ریسک نیز هم قابل اندازه گیری است و هم به تیپیکال شخصیتی خود فرد به لحاظ قدرت ریسک پذیری بستگی دارد که در فضایی تخصصی میتوان بیشتر در این باره توضیح داد.
مردم در برابر تهدیدها و جوسازیهایی از سوی گروههای هکری که دائم به آنها توصیه می کنند پولهای خود را از نظام بانکی بیرون بکشند، چه کنند؟ چه توصیه ای به آنها دارید؟ چقدر این رفتارهای مردم در کشیدن پولها از بانکها، بر نظام بانکی و اقتصادی کشور تأثیر می گذارد؟ آیا این رفتارها تبعاتی برای خود افراد نیز دارد؟
این تحلیلها که یا منشأ هک و سرقت و یا تحلیلهای سیاست زده اپوزوسیونی دارد بسیار ساده انگارانه است. به بیان صریح شما پول خود را از بانک خارج کنید که کجا ببرید؟ اصولا طبق قوانین پولشویی روزانه قادر به دریافت چه مبلغی بطور نقد از سیستم بانکی هستید؟ بعد با این پول نقد میخواهید چه کنید؟ احتمال سرقت و ... را چه می کنید؟ پول خود را از یک شعبه بیرون کشیده و در شعبه دیگری سپرده کنید؟ باور کنید نقدینگی در کل اقتصاد در مقیاس کلان قابل رفتن یا هدایت نیست، نقدینگی در کل نظام بانکی است و با نیش قلم از نام فردی به نام فردی دیگر ثبت نوشتاری یا دیجیتال میشود. اما این روشها قطعا تبعات فردی زیان آور برای خود فرد از جمله بروز ناامنی و افزایش ریسک و حداقل نگرانی ذهنی خود فرد خواهد شد.
نظر شما در باره وضعیت و نرخ اعلامی تورم چیست؟
البته همه ما موظف به پذیرش و احترام به نرخهای رسمی اقتصادی مراجع ذیصلاح هستیم اما درباره شیوه محاسبات که میتوان پرسید. به عنوان نمونه اگرچه اعتقاد دارم بهترین کارشناسان و متخصصان حوزه اقتصادسنجی در بانک مرکزی کشور حضور دارند اما میتوان از این عزیزان پرسید چرا قریب به سه سال نرخها را اعلام نکردند؟ مگر سکوت در نرخها موجب گمراهی فعال اقتصادی میشود؟ باور بفرمایید رفتار و مدیریت سیاسی در نرخها و آمار اقتصادی خود موجب تورش و کژگزینی و انحراف بیشتر انتظارات تورمی در حوزه پولی خواهد شد.
پرسش دیگر اینکه آیا نرخهای اخیرا اعلام شده با روش لاسپیرز محاسبه شده است؟ و چرا سال پایه برای محاسبه این شاخص باید سال 95 و حتی سال 97 باشد؟ آیا با هرسال فاصله بیشتر از سال پایه شاخص لاسپیرز دقت خود را از دست نمی دهد و البته در شرایطی که اصلاحات اساسی قیمتی همچون حذف ارز 4200 تومانی و سایر موارد داشته ایم نرخهای اعلامی محاسبه شده به سال پایه 95 یا 97 دارای چه سطح معنایی است؟ اتفاقاً این نرخها را شاید عموم مردم قادر به محاسبه نباشند اما به خوبی تاًثیر آن در زندگی را حس می کنند و بر همان اساس، انتظارات تورمی فزاینده یا کاهنده شکل میگیرد و سکوت درمانی یا گفتار درمانی تأثیری نخواهد داشت جز اینکه موجب تخریب اطمینان به نهاد پولی شود.
باید از هر کاری که سبب از دست رفتن بیشتر اعتماد و سرمایه اجتماعی باشد پرهیز کرد
در واقع جان کلام من این است در شرایط بروز انتظارات تورمی مخرب و تأثیرگذار بر دارایی مردم، موثرترین راه، ایجاد ثبات و اطمینان در فضای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است و باید از هرگونه پیشگویی، گفتاردرمانی، سانسور و یا سکوت در اعلام نرخها و هر اقدام دیگری که موجب از دست رفتن بیشتر اعتماد و سرمایه اجتماعی باشد پرهیز کرد.
هرچه فضا پیشرفته تر و دورتر از بازارهای سنتی باشد درجه ریسک نیز به مراتب بیشتر و توان تخصصی تحلیل روند و شناخت کلی بازارهای دیجیتال بسیار سخت تر و نیازمند دانش تخصصی فوق حرفه ای است
مردم در شرایطی که از بازارهای مختلف داخلی اعم از ارز، طلا، بورس و... ناامید شده اند به ارزهای دیجیتالی، خرید زمین در متاورس یا فضاهای دیجیتال و... پناه برده اند، چقدر اینگونه رفتارها را تأیید میکنید، نظر به اینکه سمت و سوی جهان از بعد اقتصادی به سمت اقتصاد دیجیتال است و به مدد بلاکچین عمده نگاه به سمت غیرمتمرکز سازی است؟
البته که اقتصاد جهانی در حال تعمیق دیجیتال است اما هرچه فضا پیشرفته تر و دورتر از بازارهای سنتی باشد درجه ریسک نیز به مراتب بیشتر و توان تخصصی تحلیل روند و شناخت کلی بازارهای دیجیتال بسیار سخت تر و نیازمند دانش تخصصی فوق حرفه ای است. بله فعالیت بازارها به سمت غیرمتمرکز سازی پول اعتباری و کاهش نقش فیات مانی یا همان پول اعتباری جاری کشورها است اما مردم تا چه میزان میتوانند دانش تخصصی خود را با کارشناسان متخصص پولی و مالی سیستمهای متمرکز یعنی شبکه رسمی پولی و مالی یعنی بانک و بورس مقایسه کنند. در اینجا دیگر باید گفت به مراتب بیشتر نیازمند داشتن سوادمالی و رسانه ای و پرهیز از پیشگویان متوهم یا دارای منافع خاص هستند. باور بفرمایید خود اقتصاد دانان نیز قائل به شناسایی تخصصهای مختلف و متفاوت پولی، مالی، صنعتی، توسعه، سنجی و ... هستند و برای هرموردی به متخصص همان زمینه مراجعه میکنند همانند اینکه یک فرد برای درمان شکستگی استخوان ساق پای خود به یک جراح و متخصص چشم مراجعه نمیکند بلکه به تخصص ارتوپدی برای درمان خود نیازمند است. باور بفرمایید اقتصاد یک علم و دارای تخصصهای مختلف است.