به گزارش ذاکرنیوز، سرتیپ محمد بابایی رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا در همایش علمی و پژوهشی «مکتب حاج قاسم؛ دانشگاه و رسانه» در سالن همایش دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی دربارۀ رویکردهای امنیتی مکتب حاج قاسم گفت: وجوه مختلف مکتب حاج قاسم در بخش امنیت کمتر مرور شده است. شاید دیدگاههای ایشان باید بیشتر مورد بررسی قرار گیرد، چرا که ما معمولاً حوزه امنیت را مقابل تهدید در نظر میگیریم؛ اگر شاخصۀ معرفی حاج قاسم، مبارزه با داعش در دنیا باشد، داعش به عوان تروریست و نا امنکنندگان مطرح بودند، لذا شخصیت مغفول حاج قاسم، یک راهبرد امنیتی و یک استراتژیست امنیتی است؛ چرا که با راهبرادهای امنیتی هیمنه داعش را توانست بکشند و برگ برندۀ در مبارزه با تروریسم را مطرح کند.
وی افزود: گزارۀ اول دربارۀ شخصیت امنیتی سردار سلیمانی، عینی بودن و ذهنی بودن امنیت است؛ اولین مباحثی که در بحث کلیات امنیت مطرح میشود، نگاه عینی بودن و ذهنی بودن امنیت است. سردار ذهنی بودن را بر عینی بودن را غلبه میداد. مقدم و پایه کار، امنیتسازی بود. مثلا شروع بحث داعش، هیمنهی کاذبی بود که ایجاد کرده بود؛ چرا که بخش زیادی از تصرفات داعش، بدون جنگ و درگیری بود. به محض اینکه میگفتند داعش میآید، منطقه خالی از سکنه میشد. نا امنی ذهنی، سبب شکست مقاومت میشد. حاج قاسم اولین کاری که کرد، همینۀ داعش را شکست. به فضای ذهنی بودن امنیت توجه بیشتری داشت.
بابایی گزاره دوم شخصیت امنیتی حاج قاسم را آمیخته کردن عرصههای جنگ نرم و سخت دانست و گفت: در حوزه امنیت، مرز مشخصی را بین جنگ نرم و سخت قائل بود؛ برای جنگ سخت، ایشان قائل بود ما حتماً پیوستگی با عرصه نرم قائل هستیم. مصداق واقعی آن، خلق واژۀ مدافع حرم بود. مدافع: در قالب جنگ سخت و حرم: واژۀ فرهنگی نرم را در بردارند.
وی افزود: وجه دیگر تفکر ایشان، موضوع نداشتن مرز بود. ایشان به جهانشمولی و پیوستگی امنیت قائل بود. عرصۀ امنیت داخلی را کاملاً پیوسته با امنیت خارجی میدانست؛ لذا راهنمایی که به ما داشت،اگر نیروی انتظامی امنیت داخلی را فراهم کند، تأثیر مستقیمی در عرصۀ بین الملل و امنیت خارجی خواهد داشت. در عرصۀ داخلی، نظر و ایده داشت، لذا همکاری مشترکی را بین نیروی قدس و نیروی انتظامی ایجاد کرد و نتیجه هم داد. معتقد بود فردی که در بیرون مرزها امنیت برقرار میکند، باید درون کشور خود امنیت برقرار کند.
رئیس پلیس اطلاعات و امنیت عمومی ناجا ادامه داد: در حوزۀ خط مقاومت و عرصه بیرونی و امنیت، یک ادبیات جدیدی را ایجاد کرد. اساساً روندی که گذاشت، پایهای برای تمام مبارزات بعدی مقابل تروریسم بود. آنچه ابداع کرد، یکی از آرمانهای حضرت امام بود که شاید از 30 سال قبل مطرح شد. امام فرمود از آرمانهای ما ایجاد هستههای حزب الله در عالم است، لذا هستههای حزبالله را شکل داد. در این راستا سه ویژگی داشت: مقتدر بودن، جسور بودن، متفکر بودن. اینها را در قالب نظریههای فراملی در آورد. در بحث امنیتبخشی در خط مقاومت، به دو بخش سلبی و ایجابی قائل بود. در حوزه امنیتبخشی، در حوزۀ فرامرزی و محور مقاومت، به حکمرانی محورهای سلبی و ایجابی قائل بود؛ محورهای سلبی مثل استکبارستیزی، استبتدادستیزی، نفی ارجتماع و نفی سلطه و در بخش ایجابی هم به بحث عدالتخواهی، استقلال، تکیه بر ارزشها و تکلیفمحوری به شدت تأکید داشت؛ لذا جایی که میخواست عملیات کند، اصلاً نباید به کسی ظلم و تعدی میشد.
وی افزود: سردار سلیمانی لازمه خط مقاومت را توانمندی در عرصۀ اقتصاد میدانست. سه مؤلفۀ اصلی برای ایجاد امنیت داخلی و خارجی قائل بود اقتدار، امنیت و آرامش.