فاطمه میرزاجعفری: رکن اساسی حوزه نشر، کاغذ است. کاغذ مورد استفاده در کشور چیزی بالغ بر ۳۵۰ هزار تن است که از این میزان ۶۰ هزار تن برای صنعت نشر صرف میشود. در مقابل میزان کاغذهای تولید شده در داخل جوابگوی این نیاز عمده کشور نیست؛ یعنی تمام تولیدات داخل ۲۰ درصد از نیاز کشور را تأمین میکند.
اما با شروع سال جدید کاغذ با افزایش قیمت مواجهه شد و به این ترتیب هر بند کاغذ چاپ و و تحریر ۷۰ در ۱۰۰ با گرماژ ۷۰ گرم از بندی یک میلیون و ۳۲۰ هزار تومان به بندی یک میلیون و ۴۵۰ هزار تومان قیمت گذاری شد؛ این در حالی است که پس از افزایش قیمتهای این بازار در هفتههای پایانی سال، قیمتها متعادل شده و به یک میلیون و ۳۲۰ هزار تومان رسیده بود.
همچنین کاغذ تحریر ۶۰ در ۷۰ نیز از بندی یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان به یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان رسیده است. افزایش قیمت ۱۰۰ هزار تومانی کاغذ در سال جدید در حالی انجام شده است که فعالیتهای خرید و فروش تازه آغاز شده و هنوز به صورت کامل راه نیفتاده است.
به این ترتیب و با افزایش قیمت کاغذ؛ کتاب نیز با افزایش قیمت مواجهه خواهد بود. اما آن روی افزایش قیمت کاغذ عدم درج قیمت و یا درج بارکد بر روی جلد کتاب است که اگرچه ناشران میتوانند کتابهای خود را به قیمت روز به فروش برسانند اما سبب عدم اعتماد مخاطبان میشود.
به همین بهانه در پرونده جدیدی با عنوان «بررسی نبود قیمت پشت جلد و مشکلات کاغذ» در خبرگزاری مهر به بررسی نحوه قیمت گذاری کتاب و عدم درج آن بر روی جلد کتاب و مشکلات اقتصادی از جمله قیمت کاغذ که ناشران با آن رو به رو هستند پرداختهایم.
شماره اول این پرونده به مصاحبه با حسین سعیدی مدیرعامل انتشارات به نشر (آستان قدس رضوی) اختصاص داشت که مشروح آن در پیوند «ناشران باید تنها مرجع تغییر قیمت کتاب باشند» قابل دسترسی و مطالعه است.
همچنین در شماره دوماین پرونده با میر شمس الدین فلاح هاشمی مدیرعامل نشر صاد به گفتگو پرداختیم که مشروح آن در پیوند «کاغذ داخلی و توزیع آن توسط ارشاد پاسخگوی کامل نیاز ناشران نیست» قابل دسترسی و مطالعه است.
در سومین گفتگوی این پرونده به سراغ مهدی محمدخانی مدیرعامل انتشارات روایت فتح رفتیم که مشروح گفتگو با وی در ادامه میآید؛
* آقای محمدخانی همانطور که میدانید بسیاری از کتابها قیمت پشت جلد ندارند و کتابفروشی ها اقدام به چسباندن برچسب با قیمت جدید میکنند نظر شما در این باره چیست.
به عنوان مسئول نشر و یا کتابخوان در هر دو زاویه این کار را نمیپسندم که اثری منتشر شود و قیمت واضحی نداشته باشد چراکه سبب عدم اطمینان به ناشران و فروشندگان میشود و در دراز مدت ضربات زیادی را به صنعت نشر وارد میکند اما از دلایل این کار میتوان به عدم ثبات اقتصادی اشاره کرد و باید برای حل این مسائل حتماً به این ریشهها توجه شود و راهکارهایی برای آنها داشته باشیم که باعث جلوگیری از این اتفاقات شود.
* طبیعتاً قیمت کاغذ در افزایش قیمت کتاب تأثیر دارد و به همین دلیل کتابفروشی باید کتاب را روز به روز با قیمت جدید تهیه کند اما برچسب گذاری هم سبب از دست رفتن اعتماد مشتری میشود نظر شما چیست.
من هم موافقم که این مسئله سبب از دست رفتن اعتماد مشتریان میشود و نفع آنی را نباید در واقع لحاظ کرد و باید نفع دراز مدت را در نظر داشت از طرفی هم کتاب و صنعت آن وضعیت خوبی را ندارد برای همین بعضاً کتابفروشان میخواهند با تغییر قیمتها بخشی از ضرر و زیانهای لحظهای خود را جبران کنند اما این راه خوبی نیست حداقل برای کتابهایی که در دوسال گذشته منتشر شدهاند.
* درج نشدن قیمت پشت جلد درخواست برخی ناشران و کتابفروشان است اما آیا ناشران ملزم به درج قیمت هستند؟
خب فکر میکنم که در واقع عرف و احترام به مخاطب و خریدار ما را الزام میکند که قیمت پشت جلد را مشخص کنیم همینطور احترام به اثر هم ما را بر این میدارد که قیمت اثر را مشخص کنیم و برای عرضه آن قیمت گذاری شود و اعلام شود. عدم ثبات اقتصادی و تأثیرگذاری قیمت دلار بر روی کاغذ و تأثیر قیمت کاغذ بر روی قیمت کتاب همه مشکلاتی هستند که عرصه نشر با آن دست و پنجه نرم میکنند و به نظر میرسد باید حمایتهایی شکل بگیرد که از این مقطع نابسامانی اقتصادی گذر کنیم در واقع مخاطب را در نظر بگیرم تا بتواند همچنان کتاب را به عنوان محصول فرهنگی دریافت کند.
* به نظر شما تولید کاغذ داخلی و در اختیار گذاشتن آن توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تا چه اندازه نیاز ناشران را مرتفع کرده است؟
انتشارات روایت فتح مدت هاست که کاغذی را دریافت نکرده است و چند سالی است که از بازار آزاد کاغذ دریافت کردیم و قیمت گذاری ما هم بر اساس بازار آزاد است و مانند سایر نشرهای خصوصی در حال فعالیت هستیم و مشکلات این زمینه را بسیار احساس میکنیم؛ چراکه قیمت کاغذ بدون قائده ای افزایش پیدا میکند مخصوصاً در آخر سال این مسئله روی قیمتها تأثیرگذار است و تولیدات ما را با چالش مواجهه میکند و بعضاً متوقف یا کند میکند امیدوارم بتوانیم در سال آینده با این آسیبها مواجهه نباشیم.
* به نظر شما مرجع قیمت کتاب چه کسی است ناشر، کتابفروش یا غیره آیا میتوان به جای درج قیمت از بارکد بر روی کتاب استفاده کرد تا آنها را به قیمت روز به فروش برسانند؟
حتماً مرجع قیمت گذاری باید ناشر باشد چراکه هزینهها و ملاحظات در نشر اتفاق میافتد و برای قیمت گذاری یک اثر باید نشر پشت ماجرا باشد و اگر غیر از این باشد نابسامانی قیمت گذاری اتفاق میافتد و تنوع قیمتها باعث ریزش مخاطب و خریداران میشود؛ شاید تصمیم گیری درباره استفاده از بارکد و جایگزینی آن درست باشد اما باید با جمع بندی با ناشران، فروشندگان و پخش کنندگان انجام شود، اما درج بارکد هم اذعان به این است که یک اثر قیمت مشخص ندارد و بر اساس قیمتهای روز افزایش خواهد داشت و این مسئله مطلوب ما و مخاطبان نیست.
* به نظر شما کاغذ داخلی تا چه اندازه از کیفیت مناسب برای تولید کتاب برخوردار است؟
همانطور که گفته شد کیفیت کاغذ داخلی مطلوب نیست و قطر تمام شده یک اثر درواقع هر کتاب ممکن است متفاوت باشد و کیفیت مطلوبی هم که در سالیان گذشته ما تهیه کرده بودیم نداشت و علی رغم علاقه ما به استفاده از محصولات ایرانی نمیتواند در دستور کار ما قرار گیرد. در حال حاضر کاغذ مورد استفاده ما بالک یا سبک است که در ایران تولید نمیشود از طرفی هم کاغذ ایرانی از کیفیت خیلی مطلوبی برخوردار نیست و عدم استفاده از کاغذ ایرانی ما را دچار مشکل کرده است. در واقع کاغذ ایرانی نمیتواند برای ما راهکار مناسبی باشد.
* برای کاهش آسیب به کتابفروشان و ناشران چه اقداماتی باید انجام شود؟
درباره کاهش آسیب به کتابفروشان و ناشران حتماً حمایت دولت و حمایت متفاوت و گاه به گاه وزارت ارشاد میتواند کمک ساز باشد. میتوان از مجمع ناشران برای ایجاد تعاونیهایی جهت تأمین کاغذ مورد مصرف جلد، متن کتاب و زینک استفاده کرد. همچنین اتحادیه پیش از این کمکهای بیشتری داشت و امروز متأسفانه به طور کامل این وظیفه را انجام نمیدهد. بنابراین استفاده از تعاونیها و حمایت ارشاد را من به عنوان کاهش آسیب معرفی میکنم و با توجه به نابسامانی اقتصادی و قیمت کاغذ این مسئله باید زودتر به نتیجه برسد.
* آیا قانون لزوم درج قیمت بر روی کتابها باید برداشته شود یا خیر؟ به نظر شما برای حل مسئله کاغذ و قیمت آن چه راه حلی پیش رو است؟
من هم موافق نیستم که کتاب قیمت گذاری نشود و با قیمت متفاوت عرضه شود اما باید راهکاری برای کتابفروشان و ناشران و پخش کنندگان عرضه شود که جلوی ضرر و زیان آنها گرفته شود و از طرفی فکر میکنم قیمت کتابهایی را که بالاتر از سه تا پنج سال از تولید آنان میگذرد را با قیمت جدید از طرف نشر وارد قفسه کتابفروشان کرد چراکه اگر اقتصاد امروز را در نظر بگیریم با پنج سال گذشته تفاوت فاحشی داشته است و باید قیمت جدیدی برای این کتابها در نظر گرفت تا نفعی برای کتابفروشان داشته باشد.
طبیعی است که اگر چنین اتفاقی نیفتد انگیزهای برای ارائه کتابها از طرف کتابفروشان وجود ندارد و این کتابها از عرصه پخش خارج میشوند و به اصطلاح ما میمیرند بنابراین باید با اصلاح قیمتی که از طرف ناشر اتفاق میافتد کتابها به دست کتابفروشان برسد که آنها هم نفع مالی نسبتاً بهتری را از این کتابها داشته باشند. هرچند که شخصاً مخالف اصلاح قیمت برای کتابهای منتشر شده با بازه زمانی یک تا سه سال برای هر نشر هستم.