باشگاه خبرنگاران جوان؛ حسین مهدیتبار - ترکیه در سالهای اخیر با تکیه بر سیاستهای منطقهای خود تلاش کرده است نقش برتری در بحران سوریه ایفا کند و از خود بهعنوان بازیگر اصلی و برنده تحولات این کشور یاد کند. اما این راهبردها با چالشهای عمیق و پیچیدهای روبرو هستند که نشان میدهد ترکیه نهتنها قادر به تثبیت هژمونی خود در سوریه نیست، بلکه ممکن است خود را در مواجهه با مقاومت گسترده منطقهای و بینالمللی گرفتار بیابد.
یکی از اصلیترین چالشهای ترکیه، مقاومت کشورهای عربی در برابر گسترش ایدئولوژی اسلامگرایانه آنکاراست. ترکیه با حمایت از گروههایی که از نظر ایدئولوژیک به اخوانالمسلمین نزدیک هستند، سعی کرده است این ایدئولوژی را در سوریه نهادینه کند. اما کشورهای عربی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر که اخوانالمسلمین را تهدیدی برای نظامهای سیاسی و اجتماعی خود میدانند، با سیاستهای ترکیه به شدت مخالفت کردهاند. این مخالفتها در قالب رقابتهای سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی تجلی یافته و جنگ سردی جدید میان ترکیه و کشورهای عربی ایجاد کرده است.
کشورهای عربی با سرمایهگذاری در پروژههای بازسازی در سوریه، تلاش کرده بودند مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) را تقویت کنند و از نفوذ ترکیه بکاهند. روابط نزدیک آنها با اقلیتهای کردی و علوی سوریه نیز بخشی از تلاش برای ایجاد موازنه قدرت در برابر ترکیه است. از سوی دیگر، این امکان وجود دارد که این رقابتها به نزدیکی بیشتر ایران و کشورهای عربی منجر شود، چراکه ایران نیز ترکیه را بهعنوان یک رقیب استراتژیک در منطقه میبیند. این احتمال میتواند محور جدیدی علیه ترکیه شکل دهد که آنکارا را در سیاستهای منطقهای خود به شدت محدود میکند.
چالش دیگر ترکیه در سوریه، مخالفت ایالات متحده با قدرتافزایی این کشور است. واشنگتن بهدلیل نگرانی از نقش ترکیه در حمایت از گروههای اسلامگرا و سیاستهای تجاوزگرانه آنکارا در شمال سوریه، از مدتها پیش سعی کرده است نفوذ ترکیه را مهار کند. نیروهای دموکراتیک سوریه که مورد حمایت آمریکا هستند، یکی از اصلیترین موانع ترکیه در تحقق اهدافش محسوب میشوند. ایالات متحده با حضور نظامی در شمال شرق سوریه و حمایت مالی و نظامی از SDF، پیام روشنی به ترکیه ارسال کرده است: واشنگتن اجازه نخواهد داد آنکارا در خاورمیانه هژمونی پیدا کند. علاوه بر این، گزارشهای رسانهای نشان میدهند که آمریکا تلاش دارد با تقویت نقش سیاسی کردها و تضمین حقوق اقلیتها، مسیر ترکیه برای کنترل کامل مناطق شمالی سوریه را مسدود کند.
از سوی دیگر، مشکلات داخلی سوریه نیز بهطور قابلتوجهی بر راهبردهای ترکیه سایه انداخته است. حمایت آنکارا از هیئت تحریر الشام (HTS) و رهبر آن محمد جولانی، هرچند به ترکیه قدرت نفوذ در بخشهایی از سوریه داده، اما مقاومت گسترده اقلیتهای قومی و مذهبی سوریه را به دنبال داشته است. علویها، که دههها ستون فقرات قدرت در سوریه بودهاند، نگران حذف کامل خود از ساختار جدید قدرت هستند. مسیحیان سوریه نیز نسبت به آینده خود در سایه حکومتی که توسط اسلامگرایان اداره شود، بیمناکاند. کردها، که سالها برای خودمختاری و حقوق خود مبارزه کردهاند، نهتنها مخالف سیاستهای ترکیه هستند، بلکه حاضر نیستند به حکومتی متمرکز و وابسته به آنکارا تن دهند.
علاوه بر این، تغییرات جمعیتی و کوچ اجباری اقلیتها از سوی نیروهای وابسته به ترکیه در شمال سوریه، نارضایتی عمیقی را در میان مردم این مناطق ایجاد کرده است. گزارشهای نهادهای بینالمللی نشان میدهند که ترکیه با استفاده از گروههای نیابتی خود، سیاست پاکسازی قومی را در مناطقی مانند عفرین به اجرا گذاشته است. این اقدامات نهتنها اعتماد مردم سوریه به ترکیه را کاهش داده، بلکه اعتبار بینالمللی آنکارا را نیز تضعیف کرده است.
در سطح منطقهای، ترکیه با مسائل دیگری نیز دستوپنجه نرم میکند. نقش آنکارا در تسهیل عبور منابع و نیروهای وابسته به داعش از مرزهای خود به سوریه، همچنان یکی از موضوعات مورد انتقاد است. اگرچه ترکیه ادعا میکند که با تروریسم مبارزه میکند، گزارشهای رسانهای از جمله نشریه نیویورک تایمز نشان میدهند که این کشور در گذشته بهصورت غیرمستقیم از گروههای افراطی برای پیشبرد اهداف خود بهره برده است. این سیاستها علاوه بر تضعیف امنیت منطقه، باعث افزایش بیاعتمادی متحدان غربی ترکیه به این کشور شده است.
در نهایت، تلاش ترکیه برای تثبیت هژمونی خود در سوریه با مجموعهای از عوامل بازدارنده روبروست. این عوامل نهتنها از سوی بازیگران منطقهای و بینالمللی اعمال میشوند، بلکه ناشی از تضادهای داخلی سوریه نیز هستند. مخالفت کشورهای عربی، نگرانی آمریکا از قدرتگیری ترکیه، مقاومت اقلیتهای سوریه و چالشهای داخلی مناطق تحت کنترل ترکیه، همه و همه مسیر این کشور برای تبدیلشدن به بازیگر اصلی سوریه را دشوار کردهاند. در چنین شرایطی، ترکیه ممکن است بتواند در کوتاهمدت دستاوردهایی داشته باشد، اما در بلندمدت با پیچیدگیها و تضادهایی مواجه خواهد شد که میتوانند جاهطلبیهای منطقهای آن را به شدت محدود کنند.