به گزارش ذاکرنیوز ؛ حجتالله مرادخانی در یک گفتوگوی رادیویی از مشکلات حوزه صنایع دستی و همچنین ابعاد و رویکردهای ثبت جهانی صنایع دستی شهرها و روستاهای ایران و آثار آن بر اقتصاد گردشگری و توسعه پایدار آن سخن گفت.
اثرات سوء آمارسازی مدیران صنایع دستی
وی اعلام آمار اغراق آمیز و عجیب صادرات صنایع دستی و خلاق را از سوی مدیران معاونت صنایع دستی به جهت بیان عملکرد موفق خود مشکلساز تفسیر کرد، چراکه سیاستگذاریها را به جهت توسعه و ترویج به سبیل باطل میکشاند و در نهایت نهادهای بالادستی مانندسازمان امور مالیاتی، وزارت کار، سازمان تامین اجتماعی و سازمان مدیریت برنامهریزی تصور را بر مطلوب بودن شرایط این حوزه میگذارند و در نتیجه در زمینه تخصیص اعتبار و حمایت به این حوزه اهتمام لازم را به عمل نمیآورند.
این پژوهشگر صنایع خلاق گفت: از نمونه آمارسازیهای اغراق آمیز مدیران این حوزه در اواخر دولت قبل در تیر ماه، وزیر میراثفرهنگی و گردشگری و صنایع دستی وقت در نشستی که با مدیران معاونت صنایع دستی داشت، مدیر کل دفتر صادرات در سال 99 درآمد صادرات صنایع دستی و خلاق را 322 میلیون دلار اعلام کرد، سالی که به دلیل شیوع ویروس کرونا وضعیت نیمه تعطیل در این حوزه حاکم بود، در حالیکه با مراجعه به وب سایت سازمان توسعه تجارت ایران در بخش آمار صادرات غیر نفتی به تفکیک بخشهای عمده در بخش صنایع دستی و فرش دستباف سهم این بخش 58 میلیون 813 هزار دلار بود، در حالیکه مرجع هر دو این آمار را گمرک عنوان کردهاند.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: طبیعتاً این چنین آمارسازی تبعات مخرب بسیاری به همراه دارد، به دنبال اعلام آمار فروش صنایع دستی به میزان چند هزار میلیارد بیش از سالهای گذشته ماده 142 قانون مالیات که تنها بند حمایتی از فعالان صنایع دستی و فرش دستباف بوده و طبق این ماده فعالان صنایع دستی و فرش دستباف، شرکتها ، تعاونیها و اتحادیههای فعال آن از پرداخت مالیات مستقیم معاف بودند، اما به دنبال آمارسازیهای عجیب از سمت مدیران و مبتنی بر آمارهای اعلام شده در آبان 98 دفتر پژوهشهای سازمان مالیاتی ایران پیشنویسی مبنی بر اصلاح بند 142 و ملغی شدن این معافیت نوشته شد.
سوء برداشت از ثبت جهانی در شورای صنایع دستی سبب افزایش کاذب محصولات صنایع دستی
به گفته وی، نکتهای که باید به آن توجه ویژه کرد این است که چرا در کشور تا این حد به شورای جهانی صنایع دستی اعتبار بخشیدهایم و این نهاد برجسته شده است؛ به گونهای که تصور میشود اگر شهر یا روستایی در این نهاد ثبت شود باعث جذب و هجوم گردشگران به آن نقطه میگردد، درحالیکه شورای جهانی صنایع دستی یک انجمن بین المللی است که تمام اهداف آن در واقع در حوزه ترویج و تشویق و فرهنگسازی است و هیچگونه قدرت اجرایی و حاکمیتی ندارد و فاقد هرگونه ارتباط با سازمان جهانی یونسکو است.
این پژوهشگر صنایع خلاق تصریح کرد: در ایران با اعتبار بخشی که به شورای جهانی صنایع دستی در عمل انجام شده است، این نهاد را به نوعی در تراز و هم ردیف سازمان جهانی یونسکو قرار دادهایم، در حالیکه این شورا به هیچ عنوان همسنگ سازمان جهانی یونسکو نیست. سازمان جهانی یونسکو طبق کنوانسیون بین المللی 1970 میلادی عالیترین مرجع ثبت آثار فرهنگی در جهان است که هم اکنون 26 اثر از ایران شامل دو اثر طبیعی و 24 اثر تاریخی و فرهنگی در آن به ثبت رسیده است.
به عقیده مرادخانی، یونسکو از اجزای بسیار قدرتمند سازمان ملل متحد است، چراکه این نهاد بینالمللی از طریق شورای امنیت ملل متحد قدرت اجرایی و الزامآوری داشته و میتواند کشورها را ملزم به حفظ و حراست از میراث ثبت شده جهانی کند.
این مدرس دانشگاه اظهار کرد: با این وجود در کشور ما هنگامی که صحبت از ثبت جهانی یک اثر در حوزه صنایع دستی توسط شورای جهانی میشود، تلقی و تجلی آن به این نحو است که گویی این ثبت جهانی آثاری نظیر ثبت جهانی مسجد جامع اصفهان و یا گنبد کاووس در یونسکو دارد درحالیکه همانطور که بیان شد به هیج عنوان چنین نیست.
وی همچنین ثبت اثر در شورای جهانی صنایع دستی فینفسه اتفاق مثبت و در خور تقدیری دانست و عنوان کرد: هر اثری علی القاعده برای رشد نیاز به رویداد دارد و قطعاً رویداد بین المللی در این راه بسیار کمک کنندهتر است، چراکه ثبت جهانی یک اثر در واقع به مثابه یک گواهینامه و اعتباری است که شورای جهانی به اثر یا شهر مربوطه میدهد و بعد از آن نیز حمایت و پشتیبانی از طرف این سازمان به اثر ثبت شده به همراه ندارد.
این پژوهشگر صنایع خلاق از آثار سو برداشت ثبت جهانی صنابع دستی اغراق و بزرگنمایی مسئولان بعد از ثبت در خصوص اثر مربوطه دانست، به طوریکه اغراق هم در مواردی باعث رخداد این اشتباه میشود که هنرمند تصور میکند این ثبت بسیار مهم بوده و هم این امر باعث افزایش کاذب قیمتها شده و در پاسخ به خدشه احتمالی این مطلب عنوان میشود که " ما جهانی شده ایم...!"
مرادخانی ادامه داد: لذا و به عنوان جمعبندی باید گفت ثبت جهانی در شورای صنایع دستی یک اتفاق خوب و میمون برای ترویج یک اثر است اما اغراق و بزرگنمایی و نمایش تصویری غیر واقعی و تلقی ثبت به عنوان یک موفقیت خارقالعاده چیزی جز تبعات منفی در پی ندارد.
جای خالی صنایع دستی و میراث فرهنگی در سند توسعه ملی فناوریهای فرهنگی و نرم کشور
به عقیده این مدرس دانشگاه، تحقق رشد پایدار و همزمان صنایع دستی در کنار گردشگری در گرو وجود ملزوماتی است که یکی مهمترین آنها وجود اسناد بالادستی است که به قانونگذار، مجریان قانون و بخش خصوصی این امکان را میدهد تا بتوانند با استناد به آن، برنامههای اجرایی خود را برای تحقق اهداف عالی مدنظر پیش برده و در واقع موجبات توسعه صنایع دستی را همگام با گردشگری فراهم آورند.
مرداخانی در ادامه گفت: اما متأسفانه باید گفت چنین نگرش و رویکردی ابداً وجود ندارد، چراکه به عنوان مثال در خردادماه سال جاری سند توسعه ملی فناوریهای فرهنگی و نرم با امضا ریاست جمهوری وقت ابلاغ شد و در عین حالکه این موضوع مورد اذعان همگان است که ما در زمینه فناوریهای فرهنگی قطعاً چیزی مهمتر از هنرهای سنتی و صنایع دستی در ایران نداریم؛ در کمال تعجب در این سند هیچ نامی از هنرهای سنتی صنایع دستی اساساً به میان نیامده است.
وی همچنین این سند که میزان اهمیت و وجاهت آن باتوجه به ملی بودن سند کاملاً واضح عنوان کرد و گفت: 17 هدف کمّّی فرهنگی ترسیم شده و در آن از مسائلی چون نوشت افزار، انیمیشن و حتی اسباب بازی هم صحبت شده اما متأسفانه هیچ اشارهای به مقوله صنایع دستی و میراثفرهنگی نشده، در حالیکه شخص وزیر میراثفرهنگی، صنایع دستی و گردشگری وقت و یا معاون وی کاملا در جریان تدوین و تنظیم این سند بوده و مستقیماً مشارکت داشتهاند. لذا با این وجود این سکوت بسیار اذیت کننده و قابل تأمل است که چرا هیچ دفاعی از این حوزه با اهمیت میراث فرهنگی و صنایعدستی به عمل نیامده است.
این پژوهشگر صنایع خلاق افزود: ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی در سال 98، 75 پروژه در اولویت کار خود قرار داد و از آنجاییکه این ستاد یک نهاد بالادستی به حساب میآید تمام نهادهای اجرایی ملزم شدند تا نسبت به تحقق اعتبار، نیرو و امکانات لازم برای تحقق این پروژه اقدام کنند. حال سئوال اساسی که از نظرها مغفول مانده این است که آیا برای تحقق اقتصاد مقاومتی چیزی بالاتر و بهتر از صنایع دستی و هنرهای سنتی نیز داریم؟
وی ضمن گلایه از اینکه یک پروژه از حوزه صنایع دستی و هنرهای اصیل ایرانی در این 75 پروژه نبود اظهار کرد: چون متأسفانه اساساً نگرش ویژه نسبت به دغدغههای صنایع دستی وجود ندارد، چراکه متولیان و مسئولان این حوزه با اغراقگرایی در اعلام آمارها ضمن ترسیم یک تصویر غیر واقعی این حوزه را غرق در پول و رفاه نشان دادهاند که همه این مسائل نیازمند ورود جدی نهادهای نظارتی و کنترل کننده برای رسیدگی به این موضوعات و مشخص کردن نحوه و چگونگی پاسخگویی به تبعات این کم کاریهاست.
لزوم حمایت از جوامع محلی
به عقیده این مدرس دانشگاه، یکی دیگر از حوزههایی که بشدت مغفول مانده عدم توجه به آسیبهایی است که بلاگرها یا به تعبیر دیگر تراول اینفولوئنسرها با اقدامات خود که فقط به جهت جذب دنبال کننده و درآمدزایی از طریق تبلیغات انجام میشود، به معرفی طبیعت و نقاط بکر طبیعی و بدون زیر ساخت برای ورود گردشگر به آن منطقه میپردازنند و مخاطبان خود را تهییج میکنند تا تجربیات اغراق شده تازهای را در سفر به آن نواحی کسب کنند. در حالی که نبود زیر ساخت لازم برای سفر به به مناطق بکر به جای رشد موجب نتایج منفی میشود و شوربختانه هیچ سازکار بازدارنده و یا کنترل آگاهانهای هم بر فعالیت این افراد از سوی نهادهای متولی امر وجود ندارد.
وی همچنین کشور بحرین را که چیزی حدود 700 کیلو متر مربع یعنی نصف جزیره قشم مساحت دارد اما آمار صادرات صنایع خلاق این کشور طبق دادهها و گزارشهای بین المللی در سال 2018 بالغ بر 548 میلیون دلار بوده است را به عنوان نمونه بیان کرد و گفت: که این رقم از کل صادرات فرش دستباف ایران در همان سال بیشتر بوده است. این موفقیت در صادرات را باید نتیجه وجود یک اکوسیستم قوی به اتکای یک نگاه حاکمیتی ایجابی و نتیجهگرا و تحلیلگر دانست.
این پژوهشگر صنایع خلاق ضمن اشاره به یکی از برنامههایی که چندسالی است از طرف سازمان یونسکو پیگیری میشود مبنی بر مبحث "تکریم گنجینه های زنده بشری" که در خصوص هنرمندان کشورهای مختلف پیگیری و اجرا میشود بیان کرد: متأسفانه این مبحث نیز در کشور ما به هیچ عنوان مورد توجه نبوده و بشدت دچار ضعف و انحطاط است
وی ادامه داد: این موضوع بسیار باعث تأسف و رنج آور است که فرضاً یک بافنده فرش بعد از 20 سال زحمت و تولید دانش و انتقال تجربیات گران سنگ و ذی قیمت خود بیکار شده یا به اجبار برای گذران زندگی به شغل دیگری رو آورد. قطعاً عدم توجه به رفاه و تکریم هنرمندان پیشکسوت بر ادامه راه ایشان توسط نسل جوان که باید ادامه دهنده و زنده نگه دارنده هنرهای سنتی باشند تاثیر بسیار بدی گذاشته و در نهایت موجب خسران کشور و بلاخص حوزه صنایع دستی و میراث فرهنگی میشود که چنین گنجینههای هویت سازی را از دست میدهد.
مرادخانی خاطر نشان ساخت: ریشه همه این مشکلات را باید در سوء مدیریت مدیران ارشد حوزههای مربوطه جستجو کرد که نتیجه آن تضعیف آثار ملی فرهنگی و صنایع دستی است و این انتظار و امیدواری وجود دارد که در دوره مدیریت آتی و پیش رو این نقیصهها اصلاح شود.