امام خمینی استکبار و زیاده خواهی غرب و شرق را رد می کرد.

اگر امروزه شرق هم زیاده خواهی کند، باید با او مقابله کرد.

به گزارش ذاکرنیوز،حجت الاسلام والمسلمین دکتر غلامرضا بهروزی لک عضو هیئت علمی و استاد تمام گروه مطالعات  سیاسی دانشگاه باقرالعلوم قم است. ایشان مدیریت گرایش قرآن و علوم سیاسی قرآن و حدیث جامعه المصطفی و عضویت هیأت امنا و شورای علمی مرکز تخصص مهدویت حوزه علمیه اصفهان و عضویت هیأت امنای موسسه آموزش عالی راغب اصفهانی و سردبیری برخی از فصلنامه ها از جمله فصلنامه علمی - ترویجی دانشگاه اسلامی و فصلنامه مطالعات بیداری اسلامی سازمان بسیج اساتید دانشگاه را در کارنامه کاری خود دارد.

یاد و نام حضرت امام خمینی رحمه الله علیه، بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی را گرامی  می داریم و در این ایام که به نوعی از تراث ایشان بهره مند هستیم، بازگشت و برجسته سازی آرا و اندیشه های امام را با رهنمودهای مقام معظم رهبری مایه عزت و افتخار نظام می دانیم. در واقع حضرت امام دارای یک رویکرد جدیدی بود که مقام معظم رهبری از آن به عنوان مکتب امام خمینی یاد کردند. این مکتب امام خمینی را هم می توانیم یک مکتب جامعی بدانیم که شاگردان خوبی در این مکتب پرورش یافتند. این را از این جهت عرض کردم تا آن راهی را که حضرت امام در قالب یک مکتب آغاز فرمود، کسانی به عنوان مرد میدان و قهرمان مانند حاج قاسم سلیمانی آن را نشان دادند. اگر بحث استکبار ستیزی و نترسیدن در برابر مستکبران باشد، شاگرد خوب این مکتب را می توان مقام معظم رهبری و حاج قاسم سلیمانی معرفی کرد که از این جهت در مواجهه با توطئه استکبار جهانی حائز اهمیت می باشد. ایشان یک تنه این استقامت را از خود نشان دادند.

 اگر اصول مکتب حضرت امام را بتوانیم بیان کنیم، شاید به خوبی این مطلب دربیاید که ساختار کلان مکتب سیاسی ایشان چگونه استکبارستیز و استقلال خواه و بازگشت به ارزش و عزت اسلامی بوده است. در این راستا حدیثی را از امام کاظم علیه السلام بیان می کنم. هر چند در سند این حدیث مناقشاتی صورت گرفته است، اما به نظر می رسد روح کلی حدیث با تعالیم اسلامی ما همخوانی دارد. آن حدیث این است: «رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یدْعُو النَّاسَ إِلَی الْحَقِّ یجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یجْبُنُونَ وَ عَلَی اللَّهِ یتَوَکَّلُونَ وَ الْعاقِبَه لِلْمُتَّقِین / مردی از اهل قم مردم را به سوی حق دعوت می کند و قومی گرداگرد او جمع می شوند به صلابت پاره های فولاد، تندبادها آنان را به  لرزه درنمی آورد و از جنگ خسته نمی شوند و ترس به خود راه نمی دهند و بر خدا توکل می کنند و سرانجام، پیروزی از آن متقین است.»

دیدیم که حضرت امام قدس سره الشریف با محوریت بخشیدن به حق در حرکت خود به نوعی در مقابل همه زورگویی ها و استکبارها ایستاد و جالب اینجاست که طلب حق در خود امام و یاران ایشان تجلی داشت. در ادامه این روایت امام کاظم علیه السلام آمده: «یجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ». یعنی دشمن درصدد انشقاق آن ها هست، اما آنان مانند فولاد محکم هستند. محکم بودن و پایدار بودن مقاومت در برابر چالش ها و مشکلات و تهدیدها را بیان می کند. حضرت امام خمینی(ره) هم این گونه بود. در قرآن کریم و روایات هم این استقامت و شدید بودن ذکر شده است. مراد از «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ» همین است و همه این ها آموزه های قرآنی و دینی می باشد.

یاران واقعی کسانی هستند که وقتی شداید بر آن ها فشار می آورد، از جا کنده نمی شوند و ایستادگی در برابر ظلم و ستم را حفظ می کنند و ما دیدیم که حضرت امام خمینی(ره) یک تنه در مقابل دژخیمان پهلوی ایستاد و انقلاب را راه انداخت و در سال ۱۳۵۷ این حرکت و نهضت ایشان نتیجه داد و به بار نشست. دیدیم که با استقامت وی مردم هم استقامت کردند. در طول جنگ تحمیلی هم دیدیم که استکبار جهانی تهدیدهای جدیدی را علیه کشور ایجاد کرد، اما حضرت امام ایستاد و زیر بار ظلم و ستم نرفت. در سیره امام این جهاد مقاوم را مشاهده کردیم. جهاد با نفس در واقع آغاز کار و جهاد اکبر نام گرفته است، اما جهاد اصغر هم به نوعی تداعی استقامت می باشد و در سیره حضرت امام هر دو را مشاهده می کنیم. در روایت آمده که یاران راستین ترسی به خود راه نمی دهند و به خدا توکل می کنند. توکل بر خدا هم در سیره حضرت امام ارزشمند است. در مضمون روایات می بینیم آنکه با خداست دیگر هیچ واهمه و ترسی از دشمن به خود راه نمی دهند.

اگر ما بتوانیم استکبار را به دو نوع استکبار «فکری و هژمونی سلطه تئوریک» و «ایدئولوژیک» تقسیم کنیم، حضرت امام در هر دو زمینه نقش آفرین بود. در ابتدا استکبار تئوریک را توضیح می دهیم. وقتی مدرنیته غربی در جهان سلطه پیدا کرد، ما دیدیم بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام و دنیای جهان شرق چنین تصور کردند که تحت سلطه و هژمونی زرق و برق اندیشه ای و مادی تمدن غربی هستند و راه درست همان راه غرب است. در اینجا سؤالاتی مطرح شد و آن اینکه آیا این سلطه حقیقت دارد یا ندارد؟ آیا حق هم هست یا یک سلطه مبتنی بر باطل است؟ از این رو چندان تصور درستی نیافتند و آگاهی و بصیرت لازم را پیدا نکردند و به راحتی تسلیم سلطه فکری غرب شدند. از این افراد هم کم نبودند؛ از جمله تقی زاده، کسروی و... . این ها کسانی بودند که با نفی اسلام خیال می کردند تنها راه ترقی و پیشرفت همان تبعیت از غرب است. امام در کشف اسرار همین استقامت و اصالت دینی را مطرح فرمود و در برابر غرب زدگی و غرب گرایی عده ای، واکنش نشان داد. مکتب امام خمینی از این جهت بسیار حائز اهمیت می باشد. حتی غیر از غرب گرایان و غرب زدگان کسانی هم بودند که دغدغه های اسلامی هم داشتند. ما در تاریخ معاصر شاهد بودیم که برخی از جریانات نواندیش اسلامی تلاش کردند اسلام را روزآمد کنند؛ اما خیال کردند روزآمدسازی اسلام عبارت است از پیوند دادن یا استفاده از برخی از مضامین دنیای مدرن غرب. وقتی این ها خواستند اسلام را روزآمد کنند، ناچار گرته برداری یا همان التقاط فکری را از غرب انجام دادند. در تاریخ معاصر دو جریان اسلام لیبرال و اسلام سوسیال را دیدیم که از این منظر و زاویه شکل گرفتند؛ نهضت آزادی که نماینده اسلام لیبرال بود و جریان خداپرستان نماینده سوسیالیسم. کسانی مانند شریعتی و محمد نخشب هم همین نوع نگاه سوسیالیستی را داشتند. طبعاً امام این ها را بر اساس آن اصالت و حق محوری تأیید نکرد. امام در مقابله با سلطه جویی فکری تمدنی غرب به نحوی ایده های خود را به شکل روزآمد مطرح می کند که گویا غرب وجود ندارد. در حالی که اسلام سیاسی لیبرال و اسلام سیاسی سوسیال هر کدام سعی می کردند از ادبیات و آموزه های مدرن غربی که مبتنی بر اومانیسم و سکولاریسم بود، استفاده و اسلام را به شکل روزآمد عرضه و مطرح کند. امام این کار را انجام نداد. به لحاظ فکری ایشان بر اندیشه اصیل اسلامی و دینی اما به شکل عقلانی و روزآمد تکیه فرمود. مسئول این هم نظام ولایت فقیه است که در قالب یک نظام سیاسی جمهوری اسلامی آن را مطرح کردند. امام تصریح فرمود که جمهوریت شکل نظام ما است و اسلامیت محتوای نظام. یعنی اساس محتوای ما باید اسلام باشد؛ اما با صورت بندی کار با حضور مردم و رأی آنان و مشارکت عمومی. این آموزه اسلام روزآمد که حضرت امام آن را مبتنی بر رسالت گذشته طراحی فرمود، این چنین بود تا آموزه اصیلی را مطرح کرد. به بیان دیگر امام خمینی در مواجهه با سلطه فکری و فرهنگی استکباری غرب بازگشت به اصالت دینی را راه چاره دانست؛ اما به شکل عقلانی و حاضر به استفاده از تجربه های بشری. در اینجا نتیجه این شد که امام خمینی التقاطی و متحجرانه عمل نکرد، بلکه یک الگوی جدیدی را مطرح فرمود. کسی مثل بابی سعید از این رویکرد حضرت امام به ایجاد یک مدرنیته جدیدی در برابر مدرنیته غربی تعبیر می کند. در واقع حضرت امام خودش یک مدرنیته ای را متناسب با اقتضائات دنیای جدید، اما با آموزه های اصیل دینی ارائه فرمود که خروجی آن اجتهاد مبتنی بر زمان و مکان بوده است.

بنابراین حضرت امام خمینی در مبارزه با سلطه طلبی استکباری ابتدا به لحاظ فکری ورود کرد و فکر مسلط غربی را به چالش کشید. نیامد مثل جریان های التقاطی اسلام سوسیال و اسلام لیبرال برخی امور مادی را با آموزه های اصیل اسلامی آمیخته کند. همچنین از آموزه های اسلامی متحجرانه و متصلبانه طرفداری نکرد؛ بلکه بر اساس آیه «بَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَه» عمل کرد. یعنی عبادت کنندگانی که از آموزه های خوب دیگران هم بهره می گیرند. این همان بُعد سلطه ستیزی با سلطه استکبار فکری غرب بود که در اندیشه حضرت امام تجلی یافت. یعنی بُعد سلطه ستیزی رفتاری حضرت امام مبتنی بر سلطه ستیزی فکری و علمی ایشان هست. اگر ما به این ارتباط توجه نکنیم، نمی توانیم آن سلطه ستیزی حضرت امام را در رفتار عینی و مواجهه عملی با استکبار شرقی یا غربی و حتی استبداد داخلی درک کنیم. بنابراین امام از یک موقف و جایگاهی استکبارستیزی را مطرح کرد.

این نکته مهمی است؛ به خصوص برای نسل امروز که شاید توفیق دیدار حضرت امام را نداشته اند، خوب است این بُعد سلطه ستیزی علمی و فکری را بهتر توجه کنند. امروزه با توجه به وجود فضای مجازی که سلطه فضای ابهام و تردید را ایجاد کردند، اندیشه های امام خمینی به نوعی می تواند ملجأ و پناهگاهی باشد و جوانان بدانند که ایشان چگونه می اندیشید. امام خمینی مبتنی بر حق نشئت گرفته از خدای متعال می اندیشید. اندیشه بر محوریت حق، باعث می  شود که نگاه اومانیستی و سکولار دنیای مدرن و غربی زیر سؤال  برود. وقتی این فکر از خدا نشئت می گیرد، موجب آرامش هم می شود: «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ». این همان قوت اساسی است که حضرت امام به عنوان حق محوری مطرح فرمود. شیاطین جن و انس در دستگاه فکری حضرت امام طرد می شوند. ایشان در کتاب شرح جنود عقل و جهل و آثار دیگرشان این مسئله را مطرح می فرماید.

به این جهت است که حضرت امام با محوریت آموزه های حکمت متعالیه و قرآن و روایات تقابل بین حق و باطل را در ستیز با استکبار فکری به نمایش گذاشت و این برای ما بسیار ارزشمند و قابل استفاده است. ما باید به حقی که از خدای متعال نشأت می گیرد، تسلیم بشویم. اگر کل دنیا استکبار باشد و خدا با ما باشد، هیچ ترس و واهمه ای نباید در وجود ما حس بشود. این بُعد استکبارستیزی فکری و علمی حضرت امام بوده است.

استکبارستیزی ریشه عمیقی دارد و به این راحتی نیست که منافع ملی ما تعارضی با این استکبار ستیزی داشته باشد. دیدیم که حضرت امام در زمان خود هرگز حاضر نشد که با آمریکای استکباری کنار بیاید و این استکبارستیزی را ادامه داد. یقیناً منافع ما هم به نوعی عدم تسلیم در برابر استکبار را دارد؛ علتش هم روشن است. مقام معظم رهبری هم این نکته را بارها بیان فرمودند. در واقع استکبار سیری ناپذیر است. اگر ما یک قدم عقب بنشینیم، او بیشتر فشار خواهد آورد. در مقابل سیره حضرت امام اتکا به خود و تلاش برای احیای درونی و شخصی و اجتماعی و تمدنی جهان اسلام بود. این خیلی حائز اهمیت می باشد. این گونه نیست که استکبارستیزی ما در مقابل منافع ملی باشد. طبعاً هر چقدر این استکبار ستیزی محکم و مقاوم باشد، اتکا به داخل هم افزایش پیدا می کند و از طرفی وقتی مستکبران ببینند، شما خودکفا هستید و نیاز چندانی به آن ها ندارید، تعامل بهتری با شما خواهند داشت. با این مبنا اساساً نفع ما در هر روی مقاومت است. هر چند به لحاظ تاکتیکی و مقطعی می توانیم نرمش هایی را در سیره امام ببینیم. این طور نیست که ما با ادعای استکبارستیزی به صورت مداوم و برخلاف رعایت مصالح و بدون حکمت و عزت و مصلحت این کار را دنبال کنیم. نمونه بارز این امر را در پذیرش قطعنامه مشاهده می کنیم که به خاطر فشارهای جهانی و استکبار، امام جام زهر را سر کشیدند و قطعنامه را پذیرفتند. همه این ها به خاطر مصلحت کشور و مردم بوده است. اما اینکه این مصلحت را چه کسی باید تشخیص بدهد، محل بحث است. در سیره امام آمده که رهبران آگاه این را تشخیص می دهند. شاید بدنه جامعه این را به خوبی تشخیص ندهد؛ اما آگاهان، به ویژه ولی فقیه زمان این را تشخیص می دهد و مردم را هدایت می کند.

در عمل هم استکبارستیزی در سیره و مکتب حضرت امام وجود دارد؛ اما این استکبارستیزی در عمل دارای حدودی است. سؤال این است که میزان و معیار استکبارستیزی چیست؟ این  امور مبتنی بر اجتهاد زمان و مکان و حکمت و مصلحت قرار می گیرد. خب ما دیدیم که در همین نشست هایی که اخیراً مطرح می شود، این بُعد استکبارستیزی کامل و به خوبی تجلی پیدا کرد. مقام معظم رهبری در دعوت به اقتصاد مقاومتی و برجسته سازی اعتماد به توان داخلی نقش مهمی ایفا کردند؛ از این رو در عمل این استکبارستیزی به نمایش گذاشته می شود. البته اگر به طور منطقی و قانونمند بتوانیم مقاومت کنیم، نتیجه بهتری هم می گیریم. حضرت امام هم این را تبیین فرمود که دشمنان در برابر معاهدات بین المللی پایبند نیستند .

 معیارهایی وجود دارد که کشورهایی به عنوان مستکبر شناخته می شوند؛ اما این بدان معنی نیست که ما باید ارتباط خود را با دنیا قطع کنیم. البته دنیا فقط آمریکا و اروپا نیست. گاهی مغالطه توسط استکبار جهانی صورت می گیرد و جهان را در آمریکا و چند کشور غربی خلاصه می کنند. این فریب و باطلی بیش نیست. امام هم این را متذکر می  شود. به هر حال با دنیا ارتباط داشتن، فقط منحصر در ارتباط با آمریکا و اروپا نیست. امروزه نگاه به شرق و همسایگان می تواند مصادیق ارتباط با دنیا شناخته بشود.

در اساس فکر و اندیشه حضرت امام، مواجهه و مقابله با استکبار نمایان هست. اگر کسی بخواهد صورت مسئله را پاک کند و آن استکباری بودن باطل را نخواهد مورد توجه قرار بدهد، با سیره حضرت امام منافات دارد و چنین کسی آشنایی با اندیشه های امام ندارد. این سیره حضرت امام هم مبتنی بر آموزه های قرآنی و وحیانی است. ما نمی توانیم این ها را نادیده بگیریم. امام برای ما عزت و افتخار آورده است. ما دیدیم این انقلاب هایی که در ترکیب  و التقاط با آموزه های غربی انجام شد، نهایتاً به جایی نرسیدند. جمال عبدالناصر در مصر یا معمر قذافی در لیبی یا صدام در عراق نتوانستند راه اصیل را پیدا کنند و پایدار بمانند. تنها کشوری که با آموزه های حضرت امام و مقام معظم رهبری توانسته پایدار بماند و علاوه بر این پایداری دستاوردهای خوبی هم داشته باشد، ایران است. آن کشورهایی که تحت سلطه استکبار جهانی قرار گرفتند، یا مانند گاو شیرده شدند که باید دائم آن ها را بدوشند یا مثل معمر قذافی ساقط شدند. در همین اواخر دیدیم که این اعتماد به آمریکا در افغانستان موجب چه پیامدی شد. رئیس جمهوری که آمریکایی ها او را حمایت کرده بودند، به او وفا نکردند. دیدیم که رئیس جمهور با چه افتضاحی از افغانستان خارج شد. به هر حال در نسبت دادن و ارزیابی سیره و مکتب سیاسی استکبارستیزانه امام خمینی باید دقت کرد و دستاوردهای آن را هم دید. خدای نکرده این گونه نباشد که خیال کنند امام یک تفکر بنیادگرای متحجر و متصلبی داشته و حاضر به پذیرش دنیای جدید نبود. اما پذیرش دستاورد تمدنی و فکری جدید به معنای تسلیم استکبار نیست. این را هم حوزویان ما و هم جوانان ما مورد توجه قرار بدهند. کسانی که با آمریکا و غرب همراهی کردند، به جایی نرسیدند.

معیار امام همکاری برابر با غرب و شرق نبود. بلکه استکبار و زیاده خواهی غرب و شرق را رد می فرمود. اگر امروزه شرق هم زیاده خواهی کند، باید با او مقابله کرد و شعار نه شرقی و نه غربی کماکان درباره شرق هم صدق می کرد. در حال حاضر مسئله حق استفاده از انرژی هسته ای برای ما مطرح است. آیا شرقی ها، یعنی روسیه و چین حق ما را نادیده می گیرند؟ آیا آن ها حق ما را نفی می کنند؟ یا می پذیرند؟ آمریکایی ها این کار را نفی می کنند و با تحریم و زورگویی مانع دستیابی ما به این حق مسلم می شوند. با تحریم های ظالمانه مانع حق استفاده ما می شوند. الان پول های ما را کدام کشور بلوکه کرده است؟ بلوکه کردن منافع ملت ایران، تحریم های ظالمانه کار کدام کشور است؟ الان می بینیم روسیه، با هر هدفی، علیه ما استکبارگرایی ندارد و در محور مقاومت از برخی کشورهای مظلوم حمایت کرده است. اگر فردا روسیه همین سیاست استکبارگرایانه را انجام بدهد، با او هم باید ستیز کرد. این طور نیست که عهد و پیمان ما با روسیه و چین در روابط اقتصادی و مسائل امنیتی دائمی باشد. تا زمانی که پایبند به معاهدات خود باشند، ما هم پایبند هستیم. حضرت امام در وصیت نامه خود فرمودند: میزان وضع فعلی افراد است. درباره کشورهای مختلف همین مسئله ملاک است. اگر استکبارگرا شدند، ما هم باید با آنان استکبارستیز بشویم. امروزه ورود ایران به شانگهای فرصت هایی را برای ما فراهم می کند. این در حالی است که استکبار غربی این را نمی خواهد و وابستگی کامل کشورها را به خودش می خواهد. حتی اگر یک کشوری بخواهد یک مقدار مستقل باشد، استکبار غربی با او مقابله می کند. امروزه کشور ترکیه درخواست سامانه دفاعی کرد که با تحریم آمریکا مواجه شد.

بنابراین در سیره و مکتب حضرت امام خمینی (ره) ملاک حال فعلی افراد و کشورها است. اگر بعدها چین و روسیه هم مانند کشورهای استکباری غربی زورگویی کردند، جمهوری اسلامی ایران موظف به تقابل با آنها خواهد بود.   

           انتهای پیام /* 

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار