به گزارش ذاکرنیوز، علاقه به شعر جوان و پیر نمیشناسد. ذهن ایرانیها همواره و همیشه با آثار متعددی در این حوزه گره خورده است؛ اشعاری که توانستهاند یا در بزنگاههای تاریخی و اجتماعی با مخاطب خود همراه شده و گوشهای از اشکها و لبخندهای آنها را به تصویر بکشند و یا توانستهاند آنچه را که در سویدای دل داشتهاند، خالصانه و با بهترین شیوه بیان کنند. در این میان نیز در هر دورهای اشعاری بودهاند که فرسنگها با این دست از آثار فاصله داشته و با در نظر گرفتن مخاطبی عام، سطح زبان و محتوا را تنزل داده و لاجرم بر بقا در همان چند صباح رضایت دادهاند.
شعر امروز اگرچه توانسته در فضاهای جدید طبعآزمایی کرده و با ورود به قالبها، مضامین و موضوعات جدید مسیری تازه در این راستا را بپیماید، اما انبوه کتابهایی که در این چند سال به نام شعر منتشر میشود، سبب شده تا بسیاری از کارشناسان نسبت به آینده آن اظهار نگرانی کرده و از آسیبهای متعدد آن بگویند. در فضایی که صنعت نشر کشور با چالشها و نیازهای متعددی مواجه است، آنچه برای انتشار یک کتاب تعیینکننده است، تنها موضوع «اقتصاد» و برقراری چرخه اقتصادی ناشران است؛ این رویه برخلاف سنت سابق است که تا اثری مقبولیت خواص را کسب نمیکرد، در دست عامه مردم قرار نمیگرفت.
رضا اسماعیلی، از جمله شاعرانی است که در این چند سال ضمن حضوری فعال در حلقههای شعری، به انتقاد از رویههای نادرست در حوزههای مختلف شعری نیز پرداخته است؛ امری که گاه برای او بیهزینه تمام نشده و آماج حملات تند و تیز نیز قرار گرفته است. او در سال گذشته به عنوان دبیر علمی هفدهمین دوره جشنواره شعر فجر معرفی شد. خبرگزاری تسنیم با او درباره جریان شعر امروز، چالشها و فرصتها به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید:
*تسنیم: با توجه به اینکه شما هم با حلقههای مختلف شعری در ارتباط هستید و هم امسال در جشنواره شعر فجر به عنوان دبیر حضور داشتید و آثار متعدد را بررسی کردهاید، مهمترین چالشها و فرصتهای پیش روی حوزه شعر را در چه اموری میبینید؟
در حوزه ادبیات «نقشه راه» نداریم و اکثر برنامهها ذوقی و سلیقهای برگزار میشود. تقویمزدگی و مناسبتزدگی آفت شعر و ادبیات روزگار ماست
شعر امروز با چند چالش جدی روبروست که اگر برای آنها چارهاندیشی نشود، برای زبان پارسی مخاطراتی را به همراه خواهد داشت. از جمله این چالشها: افراط در سادهنویسی است و سادهاندیشی است. در حوزه ترانهسرایی با فرو افتادن در دامچاله «سانتی مانتالیسم» این تهدید جدیتر میشود.
چالش دیگر فاصله گرفتن نسل شاعران امروز از «خلوت شاعرانه» و گم شدن در هیاهوی «فضای مجازی» است که هر چند استفاده از این فضا برکاتی دارد؛ ولی شاعر را از ذات شاعرانه خود دور میکند. شاعر در فضای مجازی به ناگزیر به فرمول «آنچه شما خواستهاید» تن میدهد و بر اساس ذوق و ذائقه عمومی به تولید محتوا میپردازد. این امر در درازمدت ذهن و زبان شاعر را دچار فرسایش میکند.
«جشنوارهزدگی» نیز از دیگر چالشهایی است که شعر امروز را در چنبره خود گرفتار کرده و از سکه انداخته است. جشنوارهزدگی در نهایت به «مناسبتزدگی» ختم میشود. این که شعر امروز به «فقر اندیشه» مبتلاست، معلول جشنوارهزدگی است. البته اگر جشنوارههای ادبی هدفمند و با هوشمندی طراحی و اجرا شود، می توان از آسیبهای آن پیشگیری کرد.
*تسنیم: راهکار شما به عنوان کسی که سالهاست دغدغه زبان فارسی و شعر دارد، برای خروج از این چالشها و بحرانها چیست؟
توجه به مقوله «نقد ادبی» و «آموزش». اگر متولیان فرهنگی و ادبی در برنامهریزیهای خود به این مهم توجه بیشتری داشته باشند، میتوان بسیاری از تهدیدها را به فرصت تبدیل کرد؛ ولی متاسفانه بسیاری از مدیران فرهنگی «نقد ادبی» و «آموزش» را جزو مستحبات حوزه ادبیات میدانند و برای آن وزن چندانی قائل نیستند.
*تسنیم: در حوزه شعر یکی از توفقیاتی که در سالهای گذشته به چشم میخورد، ظهور استعدادهای جوان و خوشذوق است. اما به نظر میرسد فعالیت این استعدادها به صورت جزیرهای و گاه بدون برنامه است. چه راهکاری را برای استفاده از این ظرفیت پیشنهاد میکنید؟
ما در حوزه ادبیات «نقشه راه» نداریم و اکثر برنامهها ذوقی و سلیقهای برگزار میشود. تقویمزدگی و مناسبتزدگی آفت شعر و ادبیات روزگار ماست. ما باید به ذات ادبیات برگردیم و به ادبیات به چشم ادبیات نگاه کنیم.
استفاده ابزاری از شعر و ادبیات، پیوند ما را با ادبیات گرانسنگ پارسی سست میکند. رسالت شعر و ادبیات تنها «تحریک احساسات» نیست. التذاذ هنری اگر بیرون از دایره «تفکر و اندیشه» اتفاق بیفتد، چیزی بر ارزشهای جامعه نمیافزاید. حکمت، گمشده شعر امروز است. باید به دنبال کشف این حلقه مفقوده باشیم، وگرنه این «دور و تسلسل» همچنان ادامه خواهد یافت.
*تسنیم: یکی از موضوعات پرتکراری که هم در صحبتهای کارشناسان و منتقدان مطرح میشود و هم در بخش قابل توجهی از جریان شعر کشور مشهود است، کمرنگ شدن بُعد اندیشه و پرداختن دم دستی به موضوعات مختلف عاطفی، اجتماعی و ... است؛ به طوری که به نظر میرسد شاعر حرف چندان جدیدی ندارد. مضمونپردازیها نیز به همان نسبت تکراری است. چقدر این موضوع را یکی از مسائل مبتلی به حوزه شعر امروز میدانید؟
شعر امروز- بهخصوص شعر جوان - از نظر فرم، ساختار و تکنیک در جایگاه شایستهای قرار گرفته است. در شعر شاعران جوان شاهد خلاقیتها و نوآوریهای قابل تأملی در حوزه فرم و صورت شعر هستیم که غیرقابل انکار است؛ ولی در ساحت «تفکر» و «اندیشه» و گذار از منزل «شعار» به «شعور» شعر جوان هنوز نتوانسته است به جایگاه مطلوب و قابل قبولی دست پیدا بکند.
به همین خاطر جز برانگیختن هیجانات زودگذر و «تحریک احساسات»، تکانه و لرزه دیگری در جان و جهان مخاطب ایجاد نمیکند. تکانهای که منبعث از معرفت باشد، به اندیشه مخاطب تلنگر بزند و باعث «نگریستن» شود.
این کاستی از یک سو معلول نگاه فرمالیستی صرف به شعر و از سوی دیگر استفاده ابزاری از هنر شعر است؛ البته این نقد شامل شعر شاعران صاحب سبک نمیشود؛ شاعرانی که نگاه هستیشناسانه به شعر دارند و با شعر زندگی میکنند، جان و جهانی دیگرگونه و ذهن و زبانی مستقل دارند. ارجمندی و مانایی شعر این گروه از شاعران، محصول سالها کار و تمرین مداوم، دوری از هیاهوهای ادبی، و برخورداری از دانش و بینش ادبی است.
*تسنیم: با توجه به اینکه صنعت نشر کشور در سالهای گذشته با بحرانهای مختلفی روبروست و در چنین شرایطی، این ذائقه مخاطب و نیاز اوست که ملاک انتشار کتاب قرار میگیرد، چقدر «اقتصاد» را دلیل اصلی انتشار این دست از آثار میدانید؟(منظور آثاری است که کیفیت چندانی هم به لحاظ محتوایی و هم به لحاظ زبانی ندارند.)
این امر در شرایط فعلی چاپ و نشر واقعیتی غیرقابل انکار است؛ چون ناشر به دنبال چاپ کتابی است که برگشت سرمایه داشته باشد و در بازار کتاب از سوی مخاطبان مورد استقبال قرار گیرد؛ البته در گذشته هم همین طور بوده است.
ناشرانی که صرفاً به دنبال چاپ آثار فاخر ادبی و علمی باشند معدود و انگشتشمارند؛ از همین رو به سمت و سوی «آنچه شما خواستهاید» حرکت میکنند؛ البته نویسند گان و شاعران شاخص و نامآور کمتر تن به «دیگرسانسوری» یا «خودسانسوری» میدهند. این گروه از مؤلفان به خاطر وجههای که در جامعه ادبی کشور دارند، برای چاپ کتابهای خود حاضر نیستند تن به هر شرایطی بدهند و چوب حراج بر اعتبار و حیثیت ادبی خود بزنند؛ ولی نوقلمان (شاعران و نویسندگان جوان و گمنام) برای چاپ آثار خود ناگزیرند به چنین شرایطی تن بدهند.