به گزارش ذاکرنیوز، نشست «نگاهی به ادبیات معاصر تاجیکستان در دوران معاصر» عصر روز گذشته با حضور نظامالدین زاهدی سفیر جمهوری تاجیکستان در ایران، علی اصغر شعردوست سفیر سابق ایران در تاجیکستان، ابراهیم خدایار رایزن فرهنگی سابق ایران در تاجیکستان، عزیز عزیز نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در تاجیکستان و بهمنیار مرادی نویسنده و مدیر بخش نثر مجله ادبی «صدای شرق» تاجیکستان در سرای ملل سی و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
در ادامه، مشروح سخنان مدعوین حاضر در این نشست را ازنظر میگذرانید:
علی اصغر شعردوست (تاجیکپژوه و سفیر سابق ایران در تاجیکستان):اکنون یکی از دورانهای بسیار مهم در مناسبات بین ایران و تاجیکستان را سپری میکنیم. مهمان ویژه بودن، امری بسیار مهم است زیرا تاجیکستان در این دوران، سفیری را به ایران اعزام کرده که خود نمود فرهنگ تاجیکستان است. دانشمندی معتبر با تالیفات ارزنده و تجارب گرانسنگ؛ دکتر زاهدی.
قریب به سه دهه پیش بود که هنوز کشورهای صفحات شمالی ایران مستقل نشده بودند و اتحاد جماهیر شوروی دایر بود. من در راس هیئتی به باکو رفتم. مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی هم با ما بود و من مسئول هیئت بودم. در پایان نمایشگاه، من قصد سفر به زادگاه زبان فارسی، یعنی تاجیکستان و ثمرقند و بخارا را کردم. هیئت همراه را روانه ایران کردم و به کارمند محلی کنسولگری ایران در باکو گفتم که میخواهم به تاجیکستان بروم. این اولین سفر من به تاجیکستان در دوران قبل از استقلال بود. من در ذهنم این پرسش مطرح بود که 70 سال استیلای حکومت شوروی بر این کشور، چه بر سر فرهنگ و زبان فارسی آورده است و همین پرسش بزرگ بود که من را به این سفر واداشت. وقتی وارد دوشنبه شدم، پای پلکان هواپیما از من استقبال شد و اولین جمله آنها این بود: «نور دیده، تاج سر». انگار مرا به قرنها پیش در دوران رودکی و سنایی بردند. وقتی در آن روز سفره آراستند، دیدم در اینجا زبان فارسی و فرهنگ ایرانی نه تنها از بین نرفته، بلکه به رشد و نموی جدی دست یافته است. نوع غذا مشابه غذاهایی بود که مادران ما در تبریز میپختند. فرهنگ همان فرهنگ بود و کلام همان کلام، با حلاوتی فزونتر. از آنجا بود که مهر تاجیکستان در دل من افتاد.
یکی از مهمترین قدمها در راستای افزایش تعاملات فرهنگی میان دو کشور، افتتاح انتشارات الهدی بود. ما در هر ماه، دو کامیون کتاب از تهران به تاجیکستان ارسال میکردیم و در هر کامیون، حدود 800 کتاب جا میشد و مردمان تشنه فرهنگ ایران و تاجیکستان، اینها را چون ورق زر میبردند. در ادامه به این نتیجه رسیدم که کارهای تازهای را انجام دهیم. مثلا تلخیصی از گلستان و بوستان سعدی را در قطع پالتویی به تاجیکستان فرستادیم. سپس به یک نقیصه مهم در روابط دو کشور رسیدیم و آن اینکه همه مردمان تاجیک از ایران شناخت داشتند اما در ایران از تاجیکستان اطلاعات چندانی وجود نداشت. در همین راستا، تصمیم گرفتیم کاری کنیم تا آثار تاجیکان را در ایران منتشر شود و دریافتیم که نزدیکترین راه، شعر است و باید آثار شماری از شاعران تاجیک را در ایران منتشر کنیم. 20 کتاب از اشعار شاعران تاجیک را هریک در تیراژ 5 هزار نسخه چاپ کردیم. سپس در حوزه ادبیات منثور و قصههای کودک و نوجوان کتابهایی را چاپ کردیم.
"کازاک"ها برای یافتن هویتشان فارسی یادمیگیرند
چندی بعد که از انتشارات الهدی به انتشارات سروش رفتم، این سنت را در آنجا هم دنبال کردیم. 2 نفر از استادان مهم تاجیکستان را برای عضویت در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی پیشنهاد کردیم و با حضور این دو استاد، روند معادلگزینی فارسی سرعت گرفت. رفت و آمدهای میان دو کشور و تبادلات فرهنگی به قدری زیاد شد که روزی به جایی رسیدیم که فکر کردیم آن نقیصه برطرف شده و دیگر ایرانیها هم تاجیکها را میشناسند. تا اینکه کار به جایی رسید که بنده به عنوان سفیر ایران در تاجیکستان انتخاب شدم.
یکی از درخشانترین دوران زندگی من، 5 سال و نیمی بود که سفیر ایران در تاجیکستان بودم. بسیاری از ظرفیتهای فرهنگی موجود میان دو کشور را فعال کردیم. در آن مقطع بیش از 200 عنوان کتاب از تاجیکان در انتشارات الهدی و سروش چاپ شد. کار را در عرصههای مختلف پیش بردیم و هفتهای پنج پرواز بین ایران و تاجیکستان شکل گرفت. بیش از 500 شرکت ایرانی در تاجیکستان تاسیس شد و بیش از 3 هزار دانشجوی ایرانی برای تحصیل به تاجیکستان رفتند.
عزیز عزیز (نویسنده ادبیات کودک و نوجوان در تاجیکستان): من گمان میکردم که ادیب کودک، خوشبختترین ادیب عالم است، زیرا تمام کودکان دنیا کتابخوان هستند و کودکی نیست که به دستش کتاب بدهی و آن را از دست شما نگیرد. من ادیبی خوشبخت هستم. تاجیکستان 10 میلیون جمعیت دارد و از این عدد، 3 میلیون کودک هستند.
ادیب کودک بودن، فقط ادیب بودن نیست، بلکه افتخار هم هست. ادیب کودک بودن چندان دشوار نیست. این نمایشگاه، فقط نمایشگاه کتاب نیست، بلکه جشن است. این نمایشگاه، نوروز دوم ایرانیان است. میان ایران و تاجیکستان اشتراکات فرهنگی بسیاری وجود دارد.
گمان میکنم شعر نظم بچههای تاجیکستان، از اشعار منظوم بچههای ایران کم ندارد و در یک سطح است. نثر ما به نویسندگان تازه و قوهآزماییهایی جدید نیاز دارد. خوشحالیم که به جشن شما آمدهایم.
ابراهیم خدایار (پژوهشگر ادبیات تاجیکستان و رایزن فرهنگی سابق ایران): امسال سی و دومین سال استقلال تاجیکستان است. در این سالها روابط دو کشور فراز و نشیبهای بسیاری داشته اما آنچه باعث تحکیم پیوندهای دو کشور شده، اشتراکات هزارانساله ماست. ادبیات و هنر نقشی اساسی را در استمرار این پیوندها ایفا کرده است. ادبیات دوره استقلال، محصول خودآگاهی و بیداری است و مهمترین ویژگی این دوره، بازگشت و احترام به سنت نیک نیاکان است. درست است که بازگشت نرم به سنت پس از مرگ استالین و روی کار آمدن خروشچف اتفاق افتاد، اما خودآگاهی راستین ملی تاجیک وابسته به دوره ازادی و استقلال از سال 1991 به این طرف است و محصول تئوری همین سه دهه است.
مهمترین گوهر این دوره، پرداختن به مفاهیم سهگانه وطن، یعنی جغرافیا، تاریخ و فرهنگ است که جانی تازه گرفته است. مرزهای سیاسی نباید شهروندان یک تمدن که دارای روحی یگانه هستند را از هم جدا کند. اگر در دوره پیش از خروشچف، وطن جغرافیایی حقیر و به صورت جزیرهای کوچک شمرده میشد، در دوره استقلال، با بزرگداشت وطن تاریخی و فرهنگی، شاهنامه به وطن تعبیر شد و همه فارسیزبانان به بهرهمندی از میوههای این درخت دیرینهسال دعوت شدند.
من آینده شعر و ادبیات تاجیکستان را آیندهای درخشان میبینم. هماکنون، صداهای فراوانی را از این میراث در فضای ادبی ایران میشنویم. اگر تا دو دهه قبل، فقط از نسل صدرالدین عینی، گلرخسار و... خبر داشتیم، الان از فرزانه خجندی، عسگر حکیم، نظام قاسم، سیاوش، محمدعلی عجمی و... هم خبر داریم.
بهمنیار مرادی (نویسنده و مدیر بخش نثر مجله ادبی صدای شرق): من گمان میکنم هر ملتی که رو به کتاب است، رو به روشنایی است و ملت ایران و تاجیکستان، از این زمرهاند. این نمایشگاه فرصتی مناسب برای آگاهی بیشتر از ادبیات امروز ایران و فرهنگ و هنر رایج امروز است.
از ویژگیهای اصلی تحولات و تکاملات ادبیات تاجیکستان در دوران استقلال، تاکید بر هویت ملی، تعریف پرافتخار ملی، خودشناسی و وطنشناسی است. در این دوران، درمورد تمام شخصیتهای تاریخی ما رمان، داستان و حکایات زیادی به نشر رسیده است. سرور دولت ما همواره میگوید که من شاعران را دوست دارم و این زمینه رشد ادبیات ما را در طول این 30 سال را فراهم آورده است.
من در مجله ملی و ادبی صدای شرق تاجیکستان، مسئول بخش نثر هستم و همه ساله حدود 50 تا 60 رمان تاجیکی به مجله ما میرسد. اگر در زمان شوروی نثر ما بیشتر رئالیستی بود، بعد از استقلال، تنوع محتوایی و اسلوبی در نثر ما بسیار افزایش یافته است.
هنوز امکانها و ظرفیتهای بسیار زیادی برای بالفعل شدن وجود دارد. مردم تاجیکستان مردمی کتابخوان هستند. مردم تاجیک، دولتآبادی و هوشنگ گلشیری و بزرگ علوی و صادق هدایت و عباس معروفی و احمد محمود و... را میشناسد. لازم است ترویج و تبلیغ بیشتری برای نثر تاجیکی در ایران انجام شود. امیدوارم این همکاریها و ارتباطات فرهنگی میان دو کشور در آینده رشد و تقویت بیشتری پیدا کند.