در گفتگو درباره «پدرسالار» مطرح شد؛

مرور تاریخ شفاهی بازیگر شاخص موج نوی سینمای ایران

کتاب «پدرسالار» شامل تاریخ شفاهی زندگی و آثار زنده‌یاد محمدعلی کشاورز با تاریخنگاری بیژن شکرریز توسط نشر ثالث منتشر شد. کشاورز از بازیگران شاخص موج نوی سینمای ایران بود و بسیار اهل مطالعه.

به گزارش ذاکرنیوز ، کتاب «پدر سالار» با عنوان فرعی «مصاحبه با محمدعلی کشاورز» اثر بیژن شکرریز با شمارگان ۳۳۰ نسخه، ۱۹۱ صفحه و بهای ۱۱۰ هزار تومان توسط نشر ثالث منتشر شد. این کتاب تاریخ شفاهی زندگی و زندگی هنری زنده‌یاد محمدعلی کشاورز است که در آن سعی شده برعکس کتاب‌های پیشتر منتشر شده در این موضوع، زندگی و کلیه آثار زنده‌یاد کشاورز را دربر بگیرد. بیژن شکرریز، فیلمساز، عکاس و عضو هیأت علمی دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر است که مخاطبان پیشتر او را با کارگردانی مجموعه مستند «حکایت دل» می‌شناسند که پرتره‌هایی بود از زندگی و طریق سیر و سلوک بزرگان اندیشه، فرهنگ و هنر ایران زمین.


شکرریز درباره کتاب «پدر سالار» به خبرنگار مهر گفت: زمانی که مجموعه مستند تلویزیونی «حکایت دل» را درباره اساتید و اصحاب بزرگ فرهنگ و اندیشه می‌ساختم به ذهنم رسید که تاریخ شفاهی مکتوبی نیز درباره این اساتید منتشر کنم. موضوع را با آقای علی جعفریه، مدیر انتشارات ثالث مطرح کردم و قرار شد پروژه در فاز اول خود با بزرگان ادب و هنر آغاز شود. به همین منظور لیستی را به انتشارات ارائه دادم که در آن نام‌های بزرگانی چون زنده‌یاد محمدعلی کشاورز و بانو پری صابری نیز به چشم می‌خورد و کتاب‌های تاریخ شفاهی این دو هنرمند برجسته زودتر از بقیه آماده انتشار شد. اکنون کتاب مرحوم کشاورز وارد بازار اندیشه ایران شده و پیش از پایان سال ۱۴۰۱ کتاب بانو پری صابری نیز در دسترس مخاطبان قرار می‌گیرد.


وی افزود: درباره تاریخ شفاهی مرحوم محمدعلی کشاورز پیشتر چند کتاب منتشر شده بود که در اصل می‌توان گفت تاریخ شفاهی به معنای واقعی کلمه نبودند. من تمام این کتاب‌ها را خوانده بودم و چون مرحوم کشاورز را از سال‌های پیش از انقلاب می‌شناختم و پس از انقلاب هم در فیلم‌هایی چون «کفش‌های میرزانوروز» او به عنوان بازیگر و من به عنوان عکاس، باهم همکار بودیم، می‌دانستم که چه وجوهی از زندگی و آثار این هنرمند برجسته مورد غفلت قرار گرفته است. به نظرم آمد که منابع قبلی بدون پژوهش چندانی به سراغ این هنرمند برجسته رفته و با او گفت‌وگو کرده بودند و بیشتر هم درباره سینمای او صحبت شده بود. یک بیوگرافی جاندار و همه جانبه از زندگی این هنرمند برجسته وجود نداشت و صرفاً در یک کتاب هم برخی از آثار تئاتری آن مرحوم مورد بررسی قرار گرفته بود. نگاه من به مسئله تاریخ شفاهی کلان‌تر از این حرف‌هاست.


مرور تاریخ شفاهی بازیگر شاخص موج نوی سینمای ایران


بیژن شکرریز


شکرریز ادامه داد: از طریق بانو لاله تقیان که نسبت خانوادگی با مرحوم کشاورز داشت و البته خود از پژوهشگران برجسته تئاتر است با او هماهنگ کردیم و بنا شد که در سال ۱۳۹۸ من روزهای یکشنبه از ساعت ۹ صبح با همراهی لاله تقیان به دیدن این هنرمند برجسته بروم. گفت‌وگوی ما با استاد کشاورز از ساعت ۹ آغاز می‌شد تا هر زمان که او کشش و توانایی صحبت داشت، ادامه پیدا می‌کرد، چرا که سخت بیمار بود و همین کار من و بانو تقیان را سخت می‌کرد. بیماری باعث شده بود تا استاد بسیاری از مسائل و رویدادها را فراموش کند. ما تلاش کردیم تا با یادآوری تاریخ‌های دقیق و اسامی که از روی اسناد و مطالعات کتابخانه‌ای به دست آورده بودیم تا حدی فضا را برای استاد کشاورز بازسازی کنیم تا مسائل به خاطرش بیاید.


این هنرمند و تاریخنگار در بخش دیگری از سخنان خود به مشکلاتی که در مسیر تدوین کتاب «پدر سالار» پیش آمد، اشاره کرد و گفت: پس از گذشت سه جلسه از گفت‌وگوها بانو تقیان دیگر نتوانست در ادامه پروژه با ما همکاری کند، چرا که منزلش در کرج قرار داشت و باید مسیر طولانی را طی می‌کرد، ضمن اینکه همسرش یعنی مرحوم استاد جلال ستاری نیز آن دوران بیمار شده بود و نیاز به مراقبت داشت. مهم‌ترین مشکل ما در گفت‌وگوها بیماری استاد کشاورز بود و مسئله فراموشی. ایشان به دلیل همین فراموشی بسیاری از مسائل را تکرار می‌کردند که البته در مرحله ویرایش کتاب توانستیم ساختار مناسبی را به کمک خانم‌ها نگار نباتی و فاطمه عرب زاده بدهیم و روند گفت‌وگوها و سوال و جواب‌ها منطقی شد. متأسفانه به دلیل برخی شرایط روند انتشار کتاب طولانی شد و این هنرمند برجسته از دست رفت و ما نتوانستیم در دوران حیاتش کتاب را به دستش برسانیم.


از تولد در اصفهان تا کار با حمید سمندریان و دوستی با آنتونی کویین


شکرریز در بخش دیگری از این گفت‌وگو به اهمیت دوران کودکی زنده‌یاد محمدعلی کشاورز اشاره کرد و ادامه داد: گفت‌وگوها از خانواده و دوران کودکی زنده‌یاد کشاورز آغاز می‌شود. او در محله سیچان اصفهان به دنیا می‌آید که محله‌ای ارمنی نشین بوده است. در همین محله به مدرسه ارمنی‌ها می‌رود که در آنجا تئاتر هم به دانش آموزان درس می‌دادند. این باعث شده بود تا بذر علاقه به تئاتر از همان کودکی در وجود استاد کشاورز کاشته شود. بعد می‌رسیم به مهاجرت او به تهران و رفتنش به اداره تئاتر. در اینجا با زنده‌یاد حمید سمندریان، پری صابری، علی نصیریان و جعفر والی آشنا می‌شود و کار می‌کند. پس از مرور این دوره‌ها می‌رسیم به بحث درباره تئاترها، فیلم‌ها و سریال‌هایی که او در آنها به ایفای نقش پرداخته بود و در نهایت به روزهایی می‌رسیم که دیگر به دلیل بیماری او از دنیای بازیگری خداحافظی کرده بود همانطور که گفتم متأسفانه مرحوم کشاورز بسیاری از رویدادها را به خاطر نمی‌آورد و ایکاش که زودتر در این پروژه به سراغ او رفته بودیم.


در روزهای فیلمبرداری «کفش‌های میرزا نوروز» شاهد بودم که هرزمان که برداشت سکانس‌های او به پایان می‌رسید، کتابی در دست می‌گرفت و به مطالعه مشغول می‌شد وی اضافه کرد: مرحوم کشاورز بسیار اهل مطالعه کتاب بود. در روزهای فیلمبرداری «کفش‌های میرزا نوروز» شاهد بودم که هرزمان که برداشت سکانس‌های او به پایان می‌رسید، کتابی در دست می‌گرفت و به مطالعه مشغول می‌شد. همه دوستان، نزدیکان و همکاران زندگی شرافتمندانه او در هنر را ستوده‌اند، بویژه آقایان علی نصیریان که دوست چند دهه‌ای اوست و با هم همکاری بسیار داشتند و ایرج راد که نزد مرحوم کشاورز شاگردی کرده بود و هم در اجرای صحنه‌ای و هم در اجرای تلویزیونی همکاری داشتند. این دو هنرمند برجسته نیز برای این کتاب تقریظ نوشته‌اند. مرحوم کشاورز در عالم هنر و دنیای بازیگری بسیار بی حاشیه بود. سواد بالا و والایی داشت و کتابخانه‌ای مجهز و غنی در منزل. همچنین در این کتاب وارد فضای نقد هم شده‌ام و از اولین فیلمش که «شب قوزی» به کارگردانی فرخ غفاری را بحث می‌کنیم تا آخرین فیلم که «فرزند صبح» به کارگردانی بهروز افخمی است و شاید بتوان آن را بدترین فیلم در کارنامه کاری محمدعلی کشاورز دانست.


مرور تاریخ شفاهی بازیگر شاخص موج نوی سینمای ایران


شکرریز همچنین به زبان‌دانی مرحوم کشاورز اشاره کرد و گفت: او انگلیسی را خیلی روان صحبت می‌کرد و با چند کارگردان خارجی از جمله فیلم‌هایی که به صورت مشترک در ایران تهیه و ساخته شده بود، همکاری داشت که به عنوان نمونه می‌توان به فیلم‌های «صحرای تاتارها» به کارگردانی والریو زورلینی که در آن با مکس فون سیدو، بازیگر فقید و سرشناس سوئدی و از بازیگران عمده آثار مهم اینگمار برگمان، همبازی بود و دیگری «کاروان‌ها» به کارگردانی جیمز فارگو که در آن در کنار آنتونی کویین به ایفای نقش پرداخت، اشاره کرد. کشاورز بعدها با آنتونی کویین دوست صمیمی شد و چند بار در اروپا نیز این دو همدیگر را دیدند.


بازیگر شاخص موج نوی سینمای ایران


کارگردان سریال تلویزیونی «سایه تنهایی» در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این نکته که مرحوم محمدعلی کشاورز تنها به اعتلای بازیگری می‌اندیشید، گفت: او بجز یک اجرای تئاتر، دیگر وارد حیطه کارگردانی نشد، چرا که مدام می‌گفت من بازیگرم و اندازه‌ام بازیگری است. اما او با عمده کارگردان‌های بزرگ ایران کار کرد و بازیگر محبوب آنها بود. از ابراهیم گلستان، بهرام بیضایی، فرخ غفاری، ناصر تقوایی، علی حاتمی و داریوش مهرجویی گرفته تا عباس کیارستمی، محمدرضا اصلانی، محسن مخملباف و محمد متوسلانی. در مقابل آثار قوی با این کارگردان‌ها، فیلم‌های ضعیف هم دارد. چند کار تلویزیونی مهم هم انجام داد از جمله «پدر سالار» که آنقدر شخصیتش محبوب شد که عنوان «پدر سالار» روی او باقی ماند و به همین دلیل نیز این کتاب «پدر سالار» نام گرفت.


شکرریز در ادامه به این سوال «در موج نوی سینمای ایران سینماگران مولفی بروز و ظهور پیدا کردند که نگاه فیلمیک کاملاً متفاوتی با همدیگر داشتند از جمله فرخ غفاری، ابراهیم گلستان و بهرام بیضایی. مرحوم کشاورز چطور توانست با این کارگردانان با نگاه متفاوت نسبت به هم کار کند و از ایفای همه نقش‌ها هم موفق بیرون بیاید؟» چنین پاسخ داد: مرحوم کشاورز اعتقاد داشت که بازیگر باید تجربه‌های بازی‌اش متفاوت باشد، به همین دلیل پس از مدتی از هر نقشی که بازی می‌کرد، تا می‌توانست دور می‌شد تا بتواند به نقش دیگر برسد. او کار سینما را با فرخ غفاری شروع می‌کند که تحصیلکرده فرانسه است و در جریان موج نوی سینمای فرانسه قرار داشت و حاصلش شد فیلم «شب قوزی». در همین گیر و دار ابراهیم گلستان برای فیلم «خشت و آینه» به سراغش می‌آید. همین دو کارگردان نگاه‌های کاملاً متفاوتی از هم نسبت به سینما داشتند. هر دو کارگردان هم اهل کتابند و آثار ماندگاری را خلق کرده‌اند و هر دو فیلم نیز خوبند اما زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند.


او با عمده کارگردان‌های بزرگ ایران کار کرد و بازیگر محبوب آنها بود. از ابراهیم گلستان، بهرام بیضایی، فرخ غفاری، ناصر تقوایی، علی حاتمی و داریوش مهرجویی گرفته تا عباس کیارستمی، محمدرضا اصلانی، محسن مخملباف و محمد متوسلانی وی افزود: نگاه قابل احترام مرحوم کشاورز این بود که بازیگری صرفاً حضور مقابل دوربین نیست. خودش گفته است که هرگاه فیلمنامه‌ای از هر کارگردانی به او پیشنهاد می‌شد، با کارگردان بسیار در زمینه تحلیل نقش گفت‌وگو می‌کرد و نظرات کارگردان را می‌نوشت و در نهایت نظرات خودش را هم ارائه می‌داد و از این طریق نقش را زیر و رو می‌کرد. حال آن کارگردان می‌توانست فرخ غفاری باشد یا ابراهیم گلستان یا احمد بخشی. نگاهش به بازیگری این بود که بازیگر تئاتر یا سینما باید مطالعه بسیار می‌کرد و فرهنگ، ادبیات و جعرافیای خودش را می‌شناخت. این ویژگی در بازیگران سینما کمتر دیده می‌شود، اما مرحوم کشاورز اینگونه بود.


شکرریز ادامه داد: همانطور که گفتم من با شناخت و مطالعه کامل به سراغ مرحوم کشاورز رفتم و البته او را هم از قبل می‌شناختم. برای نخستین بار مرحوم کشاورز را در دفتر مرحوم نادر ابراهیمی دیدم که سریال «آتش بدون دود» را با هم کار می‌کردند. نادر ابراهیمی هم هنرمند و نویسنده‌ای باسواد و کتابخوان بود. پس از انقلاب هم شانس همکاری با مرحوم کشاورز را در فیلم «کفش‌های میرزا نوروز» داشتم. کاملاً که مرحوم کشاورز سینما را شدیداً با تجربه‌های مختلف می‌دید. چطور ممکن است بازیگری که با علی حاتمی «هزار دستان» و فیلم «کمال الملک» را کار کرده برود با زنده‌یاد عباس کیارستمی فیلم «زیر درختان زیتون» را کار کند؟ علی حاتمی و عباس کیارستمی در زمینه تفکر سینمایی زمین تا آسمان باهم تفاوت داشتند. کشاورز حتی در این کتاب گفته که چقدر از عباس کیارستمی آموخته است. حتی این دو کارگردان کاملاً با محسن مخملباف تفاوت دارند و مرحوم کشاورز با او نیز فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما» را کار کرده است و در کنار همه اینها با احمد بخشی کار کرده در فیلم «مردی که موش شد» و در آن نقش آدم پولداری را دارد که برای فرار از مالیات خود را به بدبختی می‌زند. این تجربه‌ها را در تئاتر هم داشته است. او با کسی چون حمید سمندریان کار کرده که اصلاً متن ایرانی را قبول نداشت و می‌گفت ما نمایشنامه‌نویس ایرانی نداریم و پس از آن با عباس جوانمرد کار کرد که کاملاً اعتقاد به متون ایرانی داشت. با علی نصیریان و پری صابری هم کار کرده که حالتی بینابین داشته‌اند. او با رکن الدین خسروی هم علیرغم اینکه بسیار اختلاف نظر داشته، اما کار کرده است.


کارگردان فیلم سینمایی «مسیر عشق» در ادامه با اشاره به این نکته که مرحوم کشاورز برای نقشی بسیار مطالعه می‌کرد تا بتواند آن را پیدا کند، گفت: او فقط به فیلمنامه و اینکه چه روزی برای فیلمبرداری صدایش کنند، اکتفا نمی‌کرد. تا پیش از شروع فیلمبرداری و حتی حین آن نقش را در دل قصه زیر و رو می‌کرد. در تلویزیون هم چند گونه بازی کرده است. در سریال «سربداران» نقش خواجه قشیری را ایفا می‌کند که بسیار متفاوت است با «پدر سالار» که نقش یک پدر کاملاً سنتی را دارد. از آن طرف در سریال «روشن‌تر از خاموشی» اثر حسن فتحی نقش میرفندرسکی را ایفا می‌کند که یک شخصیت عارف و فیلسوف است و نقش را درخشان ایفا می‌کند، هرچند که کلیت سریال بسیار ضعیف است. به طور کل بازی‌هایش با همدیگر متفاوتند. نقشش در «شطرنج باد» محمدرضا اصلانی را مقایسه کنید با شعبان استخوانی هزار دستان و برادر قصاب در فیلم مادر. حتی نقش او در فیلم «صادق کرده» با نقشش در سریال «دایی جان ناپلئون» هر دو ساخته ناصر تقوایی هم با یکدیگر بسیار متفاوت است. دلیلش این است که او هیچگاه به سناریو اکتفا نمی‌کرد.


شکرریز گفت: مرحوم کشاورز این توانایی را داشته که نقش را حلاجی و به آن اضافه کند. نقش به او چیزی اضافه نمی‌کرد، بله او به نقش اضافه می‌کرد. این خیلی مهم است، او اهل مطالعه و بسیار خواندن بود و تحلیل‌های مهمی می‌کرد. در این تحلیل‌ها به قول خودش هرجایی را که می‌دید کارگردان تند رفته و یا اینکه فضا را نشناخته، تلاش می‌کرد با یادداشت‌هایش کارگردان را تفهیم کند. اما مهم‌تر از همه اینها چیزی که همه درباره مرحوم کشاورز می‌گویند و من هم این را در او دیدم شرافت و اخلاقش بود. بسیار به اخلاق در سینما پایبند بود و از این کسی در سینما کج اخلاقی کند، بدش می‌آمد. خداوند رحمتش کند.

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار