غفلت از مستندسازی ادبیات انقلاب

با وجود توصیه‌های مؤکد رهبر معظم انقلاب بر تقویت ادبیات به‌خصوص شعر متعهد، هنوز در مستندنگاری و روایت دقیق تاریخ هنر و ادبیات انقلاب گامی‌ جدی برداشته نشده و نسل اول و دوم ادبیات انقلاب یا فوت شده و یا دوره کهنسالی را سپری می‌کنند.

 آرش شفاعی، بارها و به مناسبت‌های مختلف در رسانه‌ها، درباره اهمیت و تأثیرگذاری ادبیات و بخصوص شعر در هنر انقلاب اسلامی ‌صحبت شده است و مسئولان عالی رتبه کشور و در رأس آنها رهبر معظم انقلاب درباره این اهمیت و ضرورت توجه به شعر به عنوان ثروت ملی ایران، سخن گفته‌اند ولی در مقام عمل این توصیه‌ها و رهنمودها به نتیجه‌ای عملی ختم نشده است. منظور از نتیجه‌ای عملی فقط ایجاد سازمان‌ها و نهادهای دولتی برای تولی‌گری امر ادبیات و هنر انقلاب اسلامی ‌نیست ( که البته همان هم درست انجام نشده است) حتی منظورمان اختصاص بودجه مناسب هم نیست ( که مشخص است این یکی هم در چه وضعیتی است) بلکه منظورمان این است که نهادهای دولتی اهمیت حرف رهبر انقلاب را درک نکرده‌اند و با شعر نه به عنوان ثروت ملی بلکه به عنوان یکی از هنرهای رایج مانند بقیه هنرها رفتار کرده‌اند و این رفتار حتی در حوزه ادبیات داستانی بدتر از شعر بوده است.

این روزها بسیار رایج شده است که همه از «جنگ روایت‌ها» می‌گویند و بعد سری به تأسف تکان می‌دهند که در جنگ روایت‌ها موفق نبوده‌ایم، منتها هیچ‌کس به درستی و روشنی نمی‌گوید اصولاً این جنگ چیست و برای پیروز شدن در این جنگ چه تجهیزات و لوازمی‌ لازم است؟ بخشی از این جنگ روایت‌ها اتفاقاً در ادبیات اتفاق می‌افتد، شما وقتی بتوانید روایت خود را از رویدادها در قالب ادبیات، داستان یا ناداستان، نمایشنامه یا فیلمنامه، شعر یا نظم صورت‌بندی کنید و به دست مخاطبانتان بدهید می‌توانید در ذهن و زبانشان نفوذ کنید اما به خاطر باید داشت که برای داشتن چنین قدرتی، بخشنامه و شیوه‌نامه و توصیه‌نامه، حتی اختصاص بودجه‌های میلیونی و میلیاردی کفایت نمی‌کند چرا که شما به هنرمند، به شاعر، به داستان‌نویس و .. نیاز دارید و اینها فقط با بخشنامه و بودجه تولید نمی‌شوند. برای اینکه بدانیم در این میدان، چند نیرو داریم باید برآورد درستی از میدان، تجهیزات و نیروهای تأثیرگذارمان داشته باشیم، به عبارت دیگر بدانیم که جریان هنری انقلاب، از منظر توان و امکانات چه دارد و چه ندارد و باز برای این امر، لازم است درک درستی از سابقه و توانمندی‌های آن داشته باشیم.

برای اینکه بدانیم ادبیات و هنر انقلاب اسلامی‌ از کجا آمده و به کجا رفته است، برای اینکه داشته‌ها و نداشته‌های خود را بدانیم نیاز به این داریم که این روند هنری را به صورت دقیق ثبت و تحلیل کنیم و مشخص است که برای این کار نخست باید سراغ چهره‌های مؤثر، اصلی و مهم رفت. شاید ساده‌ترین کار این باشد که تا زمانی که چنین شخصیت‌هایی زنده‌اند، سراغشان برویم و با آنها مفصلاً گفت‌وگو کنیم، زندگی‌شان را مستندنگاری کنیم و حضور و نظر آنان را حتی برای پس از مرگشان ثبت و ضبط کنیم. این البته ساده‌ترین و نخستین کار است و بعد نوبت تحلیل و بررسی انتقادی و دانشگاهی آثار آنان می‌رسد و....

 در همین گام نخست چه کرده‌ایم؟ خوب است همه سازمان‌ها و نهادهای دولتی مؤثر در فرهنگ و هنر مانند صدا و سیما، وزارت ارشاد، حوزه هنری و... آرشیوهای خود را جست‌وجو کنند و بگویند که چند فیلم از زندگی و شخصیت هنرمندانی مانند طاهره صفارزاده، مهرداد اوستا،  قیصر امین‌پور، سیدحسن حسینی، شمس آل احمد، محود گلابدره‌ای، احمد عزیزی و ... در سال‌های بعد از انقلاب تهیه و تولید شده است و نسل امروز و آینده چقدر حافظه بصری برای آشنایی با چهره‌های برجسته هنر و ادبیات انقلاب دارد. اصلاً فرض را بر این بگیریم که در این زمینه کوتاهی شده است ( که شده است) با چهره‌هایی که امروز از نسل اول و دوم هنر انقلاب باقی مانده‌اند و در سنین کهنسالی و احتمال بیماری و نسیان قرار دارند، چه زمانی قرار است این گفت‌وگوها ضبط شود و مستندنگاری دقیق، علمی، برنامه‌ریزی شده این جریان هنری قرار است کی آغاز شود؟ اگر هم قرار نیست در این زمینه کاری صورت گیرد و شاهد درگذشت این چهره‌ها در طول سال‌های متناوب باشیم و تنها هنر مسئولان سخنرانی در مراسم درگذشت این چهره‌ها باشد، مسئولان این نهادها و سازمان‌ها بیان کنند که قرار است دقیقاً در راستای چیرگی در جنگ روایت‌ها چه کنند وقتی راویان انقلاب را هم نمی‌شناسند و تکریم نمی‌کنند؟


اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار