خبرگزاری مهر، گروه استانها – کورش دیباج: رضا ارحام صدر، نابغه تئاتر طنز ایران، در روزگاری که طنزپردازی امری پرخطر محسوب میشد، توانست با زبانی نرم و پرظرافت از دشوارترین مسائل اجتماعی و سیاسی سخن بگوید. هنری که او به کار گرفت، چیزی بیش از خنداندن تماشاگر بود؛ او حقیقت را در قالب طنز بازتاب میداد و نمایشهایش مانند آینهای جامعه را به خود مینمایاند.
بداههپردازیهای ارحام صدر، نهتنها برای خنده لحظهای نبود بلکه اغلب در واکنش به شرایط روز جامعه شکل میگرفت و به همین دلیل همواره برای مخاطب جذاب و زنده بود. همین امر باعث شد که به مناسبت درگذشت این شکرپاره اصفهانی گزارش میدانی درباره بداهه پردازی وی تهیه کنم. برای شروع این گزارش به قلب اصفهان میروم؛ شهری که رضا ارحام صدر در آن نمایشهای جاودانهاش را به صحنه برد. محلهها و سالنهایی که روزگاری خنده و تفکر را با هم به تماشاگر هدیه میدادند. در تئاتر سپاهان که حالا رنگ و بوی قدیمی به خود گرفته، ردپای خاطرههای اجراهای ارحام صدر هنوز باقی است.
بداهههای او واقعاً معجزه میکرد. مردم برای شنیدن یک جمله تازه ساعتها در صف میماندند. این را احمد کریمی، یکی از قدیمیترین تماشاگران نمایشهای ارحام صدر میگوید که در همان حوالی تئاتر سپاهان کاسبی میکند. او با لبخند به یاد میآورد که بسیاری از کنایهها و تکهکلامهای طنز استاد، بین مردم کوچه و بازار نقل محافل میشد.
طنز جسور در روزگار پرهراس
دهه ۳۰ و ۴۰ شمسی؛ روزگاری که نقد اجتماعی و سیاسی چندان ساده نبود. ارحام صدر اما، به گفته علیاکبر محمودی از پژوهشگران تئاتر، با هنرش توانست از میان پیچ و خم سانسور عبور کند. محمودی در گفتوگو با مهر میگوید: او بدون اینکه شعار دهد یا مستقیم چیزی بگوید، نقدش را مطرح میکرد. زبان طنزش نرم و هوشمندانه بود. مثلاً نمایش بوقلمون چنان زیرکانه وضعیت جامعه را نقد کرد که هنوز هم میتوان آن را مصداق روز دید.
به سراغ فرهاد امینی، یکی از بازیگران قدیمی اصفهان میرویم. او که افتخار همکاری کوتاهی با ارحام صدر را داشته، از شجاعت او در اجرای طنز میگوید: آن زمان که همه چیز محدود بود، ارحام صدر با یک جمله بداهه کاری میکرد که هم خنده میگرفت و هم تلنگر میزد. مردم مشکلاتشان را از زبان او میشنیدند و برای همین عاشق کارهایش بودند.
بداههگویی، سلاح هنری ارحام صدر
در خیابان چهارباغ اصفهان، کافههای قدیمی هنوز هم میزبان کسانی هستند که خاطرات هنری این شهر را مرور میکنند. عباس راد، یکی از قدیمیهای تئاتر اصفهان، با اشاره به هنر بداههگویی استاد ارحام صدر میگوید: ما بارها شاهد بودیم که ارحام صدر از واکنش تماشاگر الهام میگرفت و نمایش را همان لحظه تغییر میداد. انگار نمایشهای او زنده بود و در لحظه نفس میکشید.
بداههگوییهای او نهتنها برای خندههای آنی نبود بلکه به واکنشهای اجتماعی میانجامید. بسیاری از مخاطبان در همان سالنهای کوچک تئاتر، به فکر فرو میرفتند و مشکلات جامعهشان را در کلام استاد میدیدند.
مردی که زبان مردم بود
حسین صفری، کارمند بازنشسته شهرداری اصفهان که سالها پیش تماشاگر نمایشهای ارحام صدر بوده، درباره ارتباط عاطفی مردم با او میگوید: ارحام صدر زبان مردم بود. تکهکلامها و بداهههای او دقیقاً همان حرفهایی بود که مردم دلشان میخواست بزنند ولی نمیتوانستند. او با ظرافت و طنز، مشکلات ما را میگفت و همین باعث میشد سالنهای نمایش همیشه پر باشد.
از بازار قیصریه که عبور میکنم، هنوز هم قدیمیها درباره تئاترهای ارحام صدر صحبت میکنند. سیدمحمد هاشمی، استادکار قدیمی در بازار، با لبخند به یاد میآورد: دیالوگهای او از تئاتر بیرون میآمد و بین مردم میچرخید. مثلاً یکبار بعد از اجرای بوقلمون، همه بازار پر بود از تکهکلامهای او. مردم هم میخندیدند و هم به فکر میرفتند.
چرا طنز ارحام صدر ماندگار شد؟
طنز ارحام صدر ویژگیهایی داشت که آن را برای همیشه ماندگار کرد:
جسارت در نقد اجتماعی: او با شجاعت از مشکلات مردم سخن میگفت.
بداههگویی هنرمندانه: نمایشهای او همواره زنده و مرتبط با شرایط روز بود.
زبان ساده و مردمی: ارحام صدر بدون پیچیدگی و در لفافه طنز، با مردم سخن میگفت.
میراث ارحام صدر برای طنز امروز
به سراغ رضا مرادی، از پژوهشگران طنز اجتماعی میروم که معتقد است طنز امروز به شدت نیازمند الگوبرداری از هنرمندانی چون ارحام صدر است: ارحام صدر نشان داد که طنز میتواند هم خندهدار باشد و هم تفکر برانگیزد. امروز ما به این نوع طنز نیاز داریم؛ طنزی که آینه جامعه باشد و مردم را به فکر وادارد.
اصفهان هنوز هم یاد و خاطره رضا ارحام صدر را زنده نگه داشته است. او با بداههپردازیهای درخشان و نقدهای جسورانهاش، صدای مردم شد و در روزگار سخت، آینهای در برابر جامعه گرفت. امروز در خلأ طنزهای اجتماعی مؤثر، یاد و میراث او همچنان میتواند الهامبخش باشد.