به گزارش ذاکرنیوز/ زهرا زمانی: زمستان سال ۱۳۶۲ بعد از شناساییهای امیدوار کننده، فرمانده سپاه به فرمانده هان جنگ اعلام کرد عملیات بعدی در هور انجام میگیرد. فرماندهان شوکه شدند، اما وقتی گزارشهای شناسایی قرارگاه نصرت را دیدند دلشان آرام گرفت. نیروهای علی هاشمی حتی آبراههای دجله را هم متر کرده بودند که اگر قرار شد نیروها از دجله بگذرند بدانند باید از کجا چگونه بگذرند. آنها از اتوبان بغداد – بصره هم فیلمبرداری کرده بودند. منطقه عملیاتی خیبر شمال بصره و مقابل استانهای العماره و بصره بود. عملیات در دو محور انجام میشد. محورهای هورالهویزه و محور زید که پیش تر عملیات رمضان آنجا ناموفق بود.
عراق انتظار حمله از هور را نداشت و نیروی کمی در آنجا مستقر کرده بود. در جزایر مجنون فقط یک گردان از افراد جیش الشعبی بودند و در محور شمالی و محور جنوبی هم نیروهای مرزی به عنوان پاسگاه مستقر بودند. فقط در محور طلاییه خط دفاعی محکم بود با موانع و کانالهای فراوان. اما عملیات که آغاز شد، عراق نیروهایش را خیلی سریع به منطقه آورد که این سرعت نشان از پشتیبانی قوی آنها داشت. اما در محور زید، موانع زیاد بود و نیروهای بسیاری هم در خط دشمن مستقر بودند. خاکریزهای مثلثی شکل معروف که طرح اولیه اش اسرائیلی است در همین منطقه بودند. عراق این خاکریزها را پس از عملیات بیت المقدس ساخت تا از بصره حفاظت کند. یکی از موانع اصلی پیشروی در عملیات رمضان همین خاکریزها بود. تانک، نیروهای پیاده و تیربار را با آرایشی غیرقابل نفوذ در مثلثیها جا داده بودند. در عملیات خیبر، عراق جلوی مثلثیها چند ردیف مانع هم کار گذاشته بود. فرماندهان ارتش دیرتر از همه از طرح عملیات با خبر شدند و از این بی خبری دلگیر شدند. بعد هم که فرماندهی محور زید را به آنها دادند، درباره طرح عملیات به آقای خامنه ای نوشتند که با توجه به موانع مثلثی شکل در محور جنوبی عملیات و آمادگی دشمن در این منطقه احتمال موفقیت بسیار کم است و اگر اینجا موفق نشویم، حتی اگر در هور هم خوب پیش برویم، چون نیروها پشتیبانی ندارند، پیشرویشان ناپایدار خواهد بود.
آقای هاشمی رفسنجانی، در خاطرات خود در روز ۲۹ بهمن ۱۳۶۲ از آن روزها این طور یاد کرده است: «آقای محسن رضایی از جبهه تلفن کرد و گفت برادران ارتشی آمادگی برای عملیات در موعد مقرر را ندارند. تاکید داشت که مهلت بیش از دو روز تمدید نشود. با آقای خامنهای و احمد آقا در خانه ما جلسه داشتیم. آقای خامنهای گفتند سپاه خودش آماده نیست. قرار شد امشب با حضور فرماندهانشان جلسهای بگیریم و با واقع بینی تصمیم اتخاذ شود»
فرمانده سپاه معتقد بود پیشروی در هور آن قدر برای عراقیها غافلگیر کننده است که اگر محور جنوبی هم موفق نباشد، عملیات موفقیت آمیز شود. او برای اطمینان بیشتر یکی از قویترین لشکرهایش «لشکر ۱۴ امام حسین» را در محورجنوبی مأمور کرد.
محسن رضایی فرمانده کل سپاه نظرش این بود که «آن قدر علی هاشمی و دوستانش بر هور مسلط بودند که یک هفته قبل از عملیات خیبر تصمیم گرفتیم همه فرماندهان جنگ را با لباس مبدل عربی و دشداشه و چفیه سوار بلم ها کنیم و بفرستیم شأن کنار دجله تا به زمینی که قرار بود چند روز بعد با بسیجیها در آن عملیات کنند دست بزنند و اوضاع را بررسی کنند.»
فرمانده سپاه خیلی امیدوار بود که با پیروزی در عملیات خیبر به تمام حرف و حدیثها پایان دهد. هم به حرفهای رزمندگان غرب که عملیات در جنوب را پایان یافته تلقی میکردند هم به حرف کسانی که ادامه جنگ را بی فایده میدیدند. هر بار که علی هاشمی نتیجه شناسایی هور را به او گزارش میداد، امیدوارتر میشد. او از قرارگاه نصرت نه به فرماندهانش چیزی گفته بود نه به آقای هاشمی فرمانده جنگ. اولین بار وقتی که از نتیجه شناساییها کاملاً راضی شد، به امام گفت. امام هم وقتی شنید که قصد دارند کنار دجله برسند خوشحال شد و گفت: «کار خوب و مهمی است. میتوانیم؟» گفتیم اگر لجستیک و ترابری را حل کنیم و بتوانیم نیرو برسانیم همه جای منطقه زمین دست نخورده است. حتی یک سرباز هم در آن نیست. خیبر طرح خیلی مهمی بود که میتوانست یک چشم انداز روشن و تأثیر جدی در روند جنگ داشته باشد.
موفقیت طرح خیبر به انتقال موفق نیروها و تجهیزات بستگی داشت. حمل و نقل دریایی و پشتیبانی یگانهای عمل کننده در هور بر عهدهی قرارگاه نوح بود. طولانی بودند مسیر آبی، نبود خشکی و ضرروت سرعت عمل در انتقال نیرو منجر شد به طرح استفاده از تیمهای هوا نیروز و بالگردهای ارتش. فرمانده هوا نیروز ارتش و فرماندهان ارشد برای اجرای عملیات کنار هور مستقر شدند. نیروی هوایی ارتش هم پشتیبانی و پدافند هوایی را بر عهده گرفت. هواپیماهای F۱۴ را مأمور کردند امنیت هوایی را برقرار و با میگهای عراقی مقابله کنند.
آقای هاشمی رفسنجانی هم به منطقه آمد و به فرمانده سپاه گفت: «اعلام کردیم هر کس هر چه در چنته دارد بیاورد میدان» فرمانده سپاه هم در پاسخ گفته بود: «ما هم گفتهایم افراد تا حد فرمانده لشکر باید بجنگد. حتی اگر سازمان رزم سپاه مختل شود.»سوم اسفند سال ۱۳۶۲ عملیات خیبر با رمز یا رسولالله آغاز شد. در شب و روز اول عملیات در محور شمالی نیروهای به جاده العماره- بصره رسیدند. در محور زید نیروها نتوانستند از موانع عبور کنند و عملیات، در آن محور زود متوقف شد. اما موفقیت در محور شمالی امیدوار کننده بود. در مرحله بعد گروهی از نیروها میبایست از میان هور به جزایر مجنون حمله میکردند و باقی از طلاییه که یگانه راه خشکی منطقه شمالی عملیات بود. عملیات در این محور یک روز به تأخیر افتاده بود، اما نیروهای هور از این تأخیر باخبر نشدند و خود را به جزیره جنوبی رساندند. حالا باید نیروهای طلاییه از آنها حمایت میکردند که آنها نبودند. شرایط سختی برای نیروهایی که در جزیره جنوبی بودند پیش آمد. پس نیروهای محور طلاییه را مجبور کردند به جای شب در روز حرکت کنند و خود را به آنها برسانند. عراقیها هم هر چه نیرو و آتش در توان داشتند بر طلاییه متمرکز کردند تا این گروه به جزیره جنوبی نرسند، میدانستند که اگر راه باز شود کار تمام است و گرنه باقی نیروهای ایران هم در خطر خواهند بود. رزمندههای ایرانی در مجنوب خیلی شهید دادند و در طلاییه هم.
آقای هاشمی رفسنجانی هم به منطقه آمد و به فرمانده سپاه گفت: «اعلام کردیم هر کس هر چه در چنته دارد بیاورد میدان» فرمانده سپاه هم در پاسخ گفته بود: «ما هم گفتهایم افراد تا حد فرمانده لشکر باید بجنگد. حتی اگر سازمان رزم سپاه مختل شود.» لشکر ۲۷ محمد رسول الله بسیاری از نیروهایش را از دست داد. لشکر ۱۴ امام حسین که در محور زید جنگیده بود، به کمک نیروهای طلاییه آمد. پیروی اولیه شأن موفق بود. اما باز عراقیها پیروز نبرد طلاییه شدند. محمد ابراهیم همت، فرمانده محبوب بسیجیهای لشکر ۲۷ محمد رسول الله شهید شد و حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین را با دست قطع شد و بدنی پر از زخم تیر و ترکش از صحنه نبرد بیرون بردند. هم زمان با نبرد طلاییه عراقیها به چهار گردان خط شکن از لشکر ۸ نجف اشرف و ۳۱ عاشورا حمله کردند. شهادت مظلومانه نیروهای این چهار گردان سختترین لحظات خیبر و فرمانده هانشان در قرارگاه بود. حمید باکری معاون لشکر ۳۱ عاشورا هم در جزیره شهید شد.
صلاح نبود نیروهایی که در شمال هور به جاده رسیدهاند آنجا بمانند. پس آنها هم عقب نشینی کردند و به جزایر مجنون آمدند که هنوز در اختیار نیروهای ایرانی بود. عراقیها هم که در محور طلاییه موفق شده بودند، از بازپس گیری جزایر مهم مجنون مطمین بودند. تبلیغات رسانهای عراق وعده میداد که به زودی ارتش قدرتمند عراق ایرانیها را از جزایر بیرون میکند. جزیره مجنون محور خبری رسانههای جهان شده بود. تا حدی که عملیات خیبر به نبرد مجنون معروف شده بود. اگر عراق جزایر را پس میگرفت، ثابت میکرد که به قدرتی رسیده است که میتواند عملیاتهای ایران را شکست دهد.
بعدازظهر ۱۴ اسفند از دفتر فرماندهی کل قوا «امام خمینی» به فرماندهان جنگ خبردادند امام فرمودهاند جزایر حتماً باید نگه داشته شود. انگار همه چیز از نو شروع شده باشد، روحیه رزمندهها متحول شد و قدرت تهاجمی شأن چند برابر. فرمانده سپاه به فرماندهان جنگ گفت از جزایر بیرون نمیرویم، حتی اگر سازمان سپاه از بین برود.. در نتیجه حفظ جزایر هدف اصلی رزمندهها و فرماندهان بود. بسیاری از فرماندهان قرارگاه هم سلاح به دست گرفتند و به خط مقدم رفتند تا همراه بسیجیها از جزایر دفاع کنند.
از ۱۶ تا ۲۰ اسفند، عراق هر چه داشت، به میدان آورد تا جزایر را پس بگیرد؛ آتش سنگین، هواپیما، بالگرد، تانک، نیروهای پیاده و بمبهای شیمیایی. ۷۲ ساعت جنگ بی امان. همه متحدد شدند تا حرف امام زمین نماند که نماند. اقای هاشمی: «جزایر مجنون شد سمبل قدرت ما و ضعف عراق.»
ایران در عملیات خیبر بسیار خسارت دید که مهم ترینش از دست دادن چند فرمانده ای بزرگ بود. خیبر نشان داد جنگ بسیار سختتر از گذشته شده است.