جشنواره شعر فجر چراغ توجه به شعر در کشور را روشن نگاه داشته است

علی محمد مؤدب گفت: ایران سرزمین شعر است و هر تفکری بخواهد ماندگار شود، باید شاعران خود را داشته باشد. جشنواره شعر فجر توانسته است چراغ توجه به موضوع شعر را در سرزمین ما روشن نگاه دارد.

به گزارش ذاکرنیوز،‌ علی‌محمد مودب، مدیر مؤسسه شهرستان ادب  ضمن اشاره به این نکته که شعر هنر اصلی و اصل همه هنرهاست، ادامه داد: ایران سرزمین شعر است و هر تفکری بخواهد ماندگار شود باید شاعران خود را داشته باشد. جشنواره شعر فجر توانسته است چراغ توجه به موضوع شعر را در سرزمین ما روشن نگه دارد. این جشنواره تنها ساختاری است که وجود دارد و سرمایه مغتنم شعر ماست که باید روز به روز در تقویت آن کوشید.

مؤدب در پاسخ به پرسشی درباره حالِ شعر امروز افزود: از جهتی اوضاع خوب است؛ چرا که شمار بسیار زیادی از جوانان ما به شعر علاقه‌مند می‌شوند و ورود استعدادها به این حوزه بسیار خوب است اما مشکلات بسیار است. آگاهی نسبت به شعر و حکمت شعر بسیار کم است و انجمن‌های ادبی که دانشکده‌های سنتی شعر هستند وضع خیلی خوبی ندارند.

 مدیر مؤسسه شهرستان ادب همچنین با تأکید بر اینکه نشر شعر با مشکلات بسیاری همراه است، ادامه داد: شبکه‌های اجتماعی و برخی خطاها در مدیریت فرهنگی نوعی نگاه بازاری به شعر را مسلط کرده‌اند که به شعر ما صدمه زده است و وضعیت امروز شعر ما متناسب با مواریث دور و نزدیکش نیست. از فردوسی تا سهراب و اخوان ثالث این‌همه متن ارجمند خلاق آفریده شده است اما گاهی شاعران ما یک عمر دنبال دستورالعمل‌های ساده‌تر می‌گردند و موفقیت را در نگرش‌های ارتجاعی به زیباشناسی و بیان و زبان پیدا می‌کنند. لذا باید گفت حال شعر ما از جهتی خوب است و از جهتی نه.

تصور ایرانیان از عشق، با شعر ساخته شده است

شاعر مجموعه «عاشقانه‌های پسر نوح» در بخش دیگری از سخنان خود به پرسشی درباره میزان توفیق شعر امروز در آموختن عشق‌ورزی به نسل جدید در دنیای عشق‌های صورتی چنین پاسخ داد: تصویر ما ایرانیان از عشق با شعر ساخته شده است، نظامی عشق را در فرهنگ ایران تعریف کرده است و تا امروز هم شاعران دیگر آن را گسترش داده‌اند و بر این تصویر چیزی افزوده‌اند. شاعر امروز اما از جهت سواد و مبانی فکری و فرهنگی مشکلاتی دارد که نمی‌تواند با حکمت به زمانه نگاه کند.

وی با بیان اینکه آموزش مدرن ایران با بر هم زدن ارتباط انسان ایرانی با متون اصلی فرهنگی‌اش دست شاعران را خالی کرده است، گفت: بعد از برچیده شدن نظام مکتبخانه‌ای و نیز تضعیف نظام آموزش عالی سنتی، ما از تربیت انسان‌هایی در تراز بالا برای فرهنگ خودمان عاجز شده‌ایم و این مهم به حادثه و بخت واگذار شده است. عشق این روزها در فضای مجازی و سینما و موسیقی وارداتی تعریف می‌شود و شاعران ما باید بسیار جدی‌تر و بیشتر از گذشته در این باره بیندیشند و بنویسند ولی مشکلاتی که به آن اشاره کردم مانع از این می‌شود که در شعر روز ما  پاسخ درخور زمانه به بحران عشق داده شود.

مدیر مؤسسه شهرستان ادب ادامه داد: کودکی که در کودکی  و در اوج نیاز به عشق مادر از مادر محروم می‌شود و بین پرستار و مهد و خانه بازی سرگردان می‌شود، در آینده چرا باید خانواده تشکیل بدهد و عشق را در خانواده جست‌وجو کند؟ در سده اخیر با تضعیف نقش مادر در مدرنیسم وارداتی و جامعه صنعتی، الگوی خانواده در معرض فروپاشی است.

شعر باید در این کشاکش پناه ما بشود

مؤدب همچنین با اشاره به این نکته که هم‌اکنون بحران مادری رخ نشان داده است، گفت: نباید گمان کنیم که ما به خاطر پیشینه غنی تمدنی و فرهنگی باشکوه‌مان بیمه هستیم، این تهدید جدی اسـت، اما هنوز خطوط اصلی فرهنگ ما به این بحران هولناک واکنش درخوری نشان نداده‌اند و شعر، به گمان من یکی از مهم‌ترین جریان‌هایی است که باید راهگشایی کند و  پناه ما بشود و ما را در این کشاکش زنده نگاه دارد چرا که در عشق زنده باید!

وی همچنین به پرسشی دیگر در ارتباط با شعر اخیر خود در استقبال از سخنان رهبر انقلاب و تأکید بر عشق به وطن، گفت: آن شعر را  سحرگاهی در همین ایام آشوب‌زده با تبرک جستن ازخاطره نماز خواندن‌های مرحوم مادرم گفتم، «دماوندا !عزیزا! ای نماز مادر میهن!/ کجا کس می‌تواند چادر از دوش تو بردارد؟» آن لحظات شگفت‌زده شدم که چرا چهره مادرانه دماوند را کسی ندیده است؟

 مدیر مؤسسه شهرستان ادب با بیان اینکه ما نتوانسته‌ایم آنقدر که نیاز ماست محتوای اصیل تولید کنیم، گفت: در ایران عزیز ما شعر است که هر ایده و اندیشه‌ای را درونی می‌کند و به عالم جان ایرانی راه می‌دهد. جریان‌های رسانه‌ای خودباخته و رسانه‌های مهاجم بیگانه با هم مشغول تخریب تصویر ایران و معنای وطن هستند و گاهی شعر این هنر مادر در سرزمین ما هم با این موج‌ها همراهی می‌کند.

مؤدب با یادآوری این مطلب که من  سال گذشته در آلبوم موسیقی «تهران جان» سعی کردم سیمای تهرانِ امام و تهران امروز را باز طراحی کنم، ادامه داد: تصویر شهر تهران  در هنر و رسانه ما تخریب شده است و هیچکس در دنیای فرهنگ و هنر خود را متولی دفاع از این شهر بی‌دفاع نمی‌داند. ایرانی بودن هم مدام تخریب می‌شود و خودتحقیری ما را بیچاره کرده است.

جز هنر، هیچ‌چیز توان بر هم زدن این بازی را ندارد!

وی با ابراز تأسف از این که برخی از جوانان حتی پیش از ورود به دانشگاه به فکر خروج از کشور می‌افتند، گفت: این بی‌‌تعلق بودن شگفت‌انگیز است. چه کسی باید این بازی را به هم بزند؟ بی‌شک جز هنر، کسی یا جریانی توان به هم زدن این بازی کثیف را ندارد و هنر اصلی ما شعر است. اما آیا ما در اندازه این ماموریت به شعر توجه داریم؟ شعر ما و شاعران امروز و گذشته ما می‌توانند ما را در برابر این آشوب‌های ذهنی و روانی نگه دارند.

شاعر مجموعه «روضه در تکیه پروتستان‌ها» همچنین به استنادات مکرر شهید سلیمانی به اشعار مولوی و عطار، اشاره کرد و ادامه داد: این شهید عزیز حرف‌های ناگفتنی‌اش را در موضوعات روز هم با شعر شاعران جوان ما  مثل سید محمدمهدی شفیعی به زبان آورده است اما وقتی صدا و سیما یک برنامه هم در حوزه مولوی‌خوانی ندارد چطور می‌شود این بازی را برد؟ ما  شاهراه قوت‌های خود را از یاد برده‌ایم و دشمن ما را در کوچه ضعف‌هایمان گیر انداخته است.

مودب با بیان این که حتی حافظ هم در تلویزیون ما بازخوانی و تفسیر نمی‌شود گفت: این‌ها همه در حالی است که تلویزیون می‌تواند شبکه شعر داشته باشد و آن شبکه مهمترین شبکه‌اش در بازسازی هویت فرهنگی ما بشود. مایه تعجب است که یک فرهنگ چقدر می‌تواند نسبت به توانایی‌های خودش غفلت کند.

آیا شاعران مأموریت‌هایی همچون مأموریتِ فردوسی برای خود تعریف می‌کنند؟

وی شاعران را وارثان فردوسی و نظامی و جامی توصیف کرد و گفت: می‌توان در بحران‌های بزرگ فرهنگی به شاعران تکیه کرد. اما آیا کسانی در این سرزمین در این اندازه به شاعر نگاه کرده‌اند؟ آیا از مولوی و فردوسی برای مسایل امروزمان مدد خواسته‌ایم؟ آیا  شاعران این روزگار خودشان را در این جایگاه می‌بینند و چشم‌اندازها و ماموریت‌هایی شبیه ماموریت‌های فردوسی و سعدی برای خودشان تعریف می‌کنند؟ این اتفاق چرا رخ داده است. چه کسی کم‌کاری کرده است؟ شاعران ما یا دیگرانی؟ باید به این سوال‌ها فکر کرد.

چند پیشنهاد یک شاعر برای بهتر شدن جشنواره شعر فجر

فکری به حال خویش کن این روزگار نیست!

مدیر موسسه شهرستان ادب در بخش دیگری از این گفت‌وگو به این پرسش که «اگر بخواهید از یکی از چیزهایی که درباره ادبیات و شعر امروز با نگفتن گفته‌اید، پرده بردارید، چه خواهید گفت؟» چنین پاسخ داد: هنر همان گفتن با نگفتن است و دریغا اگر هنرشناس در میانه نباشد، گفت که: هنر نمی‌خرد ایام و غیر از اینم نیست! به هر تقدیر جنجال و بازارگرمی و حتی دریدگی هم کاری ‌است! اما شاید به دلیل تربیت روستایی خراسانی‌ام و خوی‌ و خصلت‌هایی که از پدر و مادرم آموخته‌ام، تقدیرم این بوده که صبور باشم و چیزی نگویم و سرم را پایین بیندازم و کاری را که می‌توانم انجام بدهم، حالا هم به تصریح نخواهم گفت و از کسی نام نخواهم برد و گله نخواهم کرد. اما حقیقت این است که اگر کسی دو دهه کارهای ناقابل مرا هر جا که نفسی زده‌ام دنبال کند و نوشته‌ها و مصاحبه‌های مرا که در آنها هم به اشارت، همه چیز را گفته‌ام بخواند، به آن درد دل‌ها  و ناگفته‌ها پی خواهد برد. به قول مرحوم عماد خراسانی، هم‌ولایتی‌ام: بر ما گذشت نیک و بد اما تو روزگار/ فکری به حال خویش کن این روزگار نیست!


اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار