تعامل دوستانه فیلمساز و منتقد در پاتوق فیلم کوتاه

پنجمین نوبت از هفتمین فصل پاتوق فیلم کوتاه عصر دیروز دوشنبه 16 خردادماه در پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.

به گزارش ذاکرنیوز، در این نوبت از پاتوق فیلم کوتاه فیلم‌های‌کوتاه داستانی «شعبده» به‌کارگردانی سیاوش فرهادی، «ارفاق» به کارگردانی رضا نجاتی، «سی تومن نقد» به کارگردانی محمدرضا عبدالملکی و انیمیشن کوتاه «پیوسته» به‌کارگردانی فرزانه قبادی به نمایش درآمد و با حضور سیدسعید هاشم‌زاده به‌عنوان منتقد مهمان مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

* «شعبده» و باور به «معجزه»

فیلم «شعبده» اولین فیلم به نمایش درآمده در این برنامه بود که سیاوش فرهادی کارگردان فیلم درباره آن توضیح داد: آنچه برای من در این فیلم حائز اهمیت بود، تضاد میان اتفاقی که می‌افتد با احساسی که فرد نسبت به آن دارد، بود. گویی ما با یک داستان تقریباً جنایی مواجه‌ایم و احساس می‌کنیم قتلی اتفاق افتاده است اما در ادامه با روحیه متفاوت این آدم نسبت به طبیعت اطرافش مواجه می‌شویم. مسئله دیگر هم شکل‌گیری باور به معجزه برای این آدم است. در پایان ماجرا هم این فرد متوجه شعبده می‌شود.

سیدسعید هاشم‌زاده در این بخش پیش از پرداختن به فیلم «شعبده» گفت: من همواره امتناع می‌کنم از اینکه در کنار فیلمسازان بنشینم اما جایی مجبور می‌شویم. برای من هم تفاوتی ندارد طرف مقابلم فیلم بلند ساخته است یا کوتاه. دلیل امتناع من این است که نقد را یک آیین گفتگو می‌دانم. من به‌عنوان منتقد قرار است عاملی باشم میان فیلم و مخاطب. از این منظر طرف گفتگوی من اساساً مخاطب است نه فیلمساز. اگر با فیلمساز مواجه شوم، حاصل آن گفتگو می‌شود، نه نقد و نتیجه دیگری هم می‌دهد.

وی افزود: فیلمساز زمانی می‌تواند شنونده نقد باشد که خودش تبدیل به مخاطب اثرش شده باشد و نگاهش به آن مانند فرزندی نباشد که هر نوع نقد و حمله به آن تحمل‌ناپذیر باشد. به همین دلیل امروز تلاش می‌کنم بیش از آنکه نقد کنم و نظر شخصی دهم بیشتر پرسش‌هایی بنیادین را مطرح کنم.

هاشم‌زاده در ادامه به فیلم «شعبده» پرداخت و گفت: در تماشای فیلم‌های کوتاه یک مسئله همواره برای من مهم است و آن هم مسئله «ضرورت» است. ساده‌اش می‌شود اینکه آیا ضرورتی دارد که ما این نما را ببینیم؟ آیا ضرورتی دارد داستان از اینجا آغاز شود؟ ضرورت اینکه ادامه داستان را اینگونه ببینیم چیست؟ در واقع پرسش‌های ما برسر ضرورت‌هاست و اینکه این ضرورت‌ها قرار است چه چیزی را ایجاد کند؟ حس یا معنا؟

وی ادامه داد: "سوزان سانتاگ" در یکی از مقالات مهم خود درباره سینمای برسون، جمله کلیدی‌ای دارد که می‌تواند این مسئله «ضرورت» را تبیین کند. او می‌گوید یک اثر هنری یا مستقیم با احساس ما در ارتباط است یا از طریق عقل به احساس ما می‌رسد. ضرورت‌ها هستند که این دو پل ارتباطی را برای من تعیین می‌کنند. اگر ضرورت‌ها درست و سنجیده عمل نکنند و هارمونی‌ای در اثر وجود نداشته باشد، هیچ‌کدام از این پل‌ها در اثر هنری کار نخواهد کرد.

این منتقد با توجه به نکات خوبی که در فیلم می‌توانست بهتر ارائه شود، در ادامه گفت: «شعبده» برای من نه اثری رازآلود بلکه اثری بود که می‌توانست ضرورت‌هایش را به گونه‌ای حفظ کند که من را به این نتیجه نرساند که فلان فصلش قابل حذف است. مانند فصل قایم‌باشک‌بازی در مزرعه که به راحتی قابل حذف است و هیچ خدشه‌ای به مضمون فیلم وارد نمی‌شود. در فیلم فصل‌هایی وجود دارد که از منظر ضرورت می‌توانند حذف شوند و ضربه‌ای هم به فیلم وارد نشود. فیلم می‌تواند تا 5 دقیقه‌ای کوتاه شود.

وی افزود: مسئله دیگری که «شعبده» دارد، فاصله با اورجینال بودن است. چه چیزی یک اثر را از اورجینال بودن می‌اندازد؟ علاوه‌بر تصویر، موسیقی فیلم است. شنیدن قطعات موسیقی آشنا در فیلم تبدیل به پرش ذهنی برای من به عنوان مخاطب می‌شود و اثر را از اورجینال بودن می‌اندازد. من دوست دارم وقتی فیلم کوتاهی را می‌بینم، اثری باشد که حتی موسیقی آن هم برای همان فیلم کوتاه تولید شده باشد.

هاشم‌زاده درباره فضای بصری فیلم هم توضیح داد: همه ما با ترکیب‌بندی‌های سینمای کیارستمی آشنا هستیم و می‌دانیم که تقلید از آ‌ن‌ها ما را به مبدأ و منشأ اصلی پرتاب می‌کند. حالا سؤال این است؛ چرا از او تقلید می‌کنیم؟ آیا جنس سینمای ما اینگونه است؟ آیا قرار است جنس سینمای او را بگیریم و چیزی جلوتر از سینمای او خلق کنیم؟ این‌ها پرسش‌های مهمی است. مسائل من با «شعبده» همین موارد است.

وی با اشاره به برخی نشانه‌هایی که فضای رازآلود را در فیلم به‌وجود آورده است گفت: این رازآلودگی برای ما باید یک نتیجه داشته باشد. این نتیجه می‌تواند پیدا کردن هاله‌ای از پاسخ‌های ما باشد. نباید رازآلودگی به‌کل ابهام‌انگیز باشد و من به کل ندانم با چه طرف هستم و چرا؟ از منظر همان ضرورت‌ها که به آن اشاره کردم احساس می‌کنم برخی از این نشانه‌ها مانند خرگوش هم از فیلم قابل حذف است، اگر حذف شود‌، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟

سیاوش فرهادی در این بخش با اشاره به بحث سعید هاشم‌زاده درباره ضرورت‌ها تأکید کرد: طبیعتاً آنچه من در فیلم گذاشته‌ام، احساس کرده‌ام که ضرورت دارد. جزء به جزء می‌توان درباره ضرورت این اجزا صحبت کرد.

این کارگردان در ادامه به ضرورت برخی نماها و تصاویر در فیلم خود به‌صورت مصداقی اشاره کرد و گفت: من سعی کرده‌ام از نگاه کاراکتر اصلی به طبیعت اطراف نگاه کنم و احساسم این بود که مخاطب هم نیاز دارد به اندازه همین کاراکتر نمایی از طبیعت را تماشا کند. این‌ها از نظر من بسیار ضروری بود.

وی در ادامه به ارائه توضیحاتی درباره نسبت شخصیت اصلی فیلم خود با طبیعت و مفهوم معجزه پرداخت و درباره اورجینال نبودن موسیقی فیلم هم توضیح داد: من فکر می‌کنم خیلی موسیقی‌های خوب در دنیا ساخته شده که اگر موسیقی مناسب فیلم من باشد می‌توانم از همان استفاده کنم. نه اینکه به موسیقی فیلم نیاز نیست، اما شخصاً احساس می‌کنم خیلی موسیقی در دنیا ساخته شده که می‌توانم موسیقی فیلمم را از میان آن‌ها انتخاب کنم.

هاشم‌زاده در این بخش نکاتی را درباره لزوم توجه به درونمایه مشترک یک قطعه موسیقایی با تصویر برای انتخاب موسیقی غیراورجینال مطرح کرد و گفت که باید قطعه موسیقی که برای فیلم انتخاب می‌کنیم از نظر محتوا و درون‌مایه با فیلم ارتباط داشته باشد.

این بخش از جلسه نقد با وجود اختلاف نظر میان منتقد و فیلمساز با یک تعامل دو طرفه خوب به پایان رسید و دو طرف به نکاتی که گفتند توجه کردند.

* «سی تومن نقد» و حسرت یک غافل‌گیری

«سی تومن نقد» ساخته محمدرضا عبدالملکی فیلم دوم در این پاتوق بود که عبدالملکی درباره آن توضیح داد: من کلاً داستان گفتن را دوست دارم. شکل‌گیری این فیلم از این ایده بود که فردی دزد خانه همسایه‌اش را گیر می‌اندازد و همه چیز از همین ایده آغاز شد.

سیدسعید هاشم‌زاده هم درباره این فیلم گفت: «سی‌تومن نقد» من را خیلی به یاد کمدی‌های "داریو فو" انداخت؛ نمایش‌نامه‌نویس مشهوری که موقعیت‌های کمیک اینگونه را به‌خصوص با حضور دزدها خلق می‌کند. من با روایت فیلم شما همراه شدم و کاراکتر اصلی از همان ابتدا برای من معرفی شد. این کاراکترسازی بسیار مهم است و فیلم اطلاعات خوبی را در نقطه‌های خوبی به ما می‌دهد.

وی با اشاره به لو رفتن کاراکتر پلیس قلابی فیلم برای مخاطب گفت که فیلم می‌توانست غافلگیری برای ما ایجاد کند اما این حس را از ما گرفت. وی گفت: ای کاش نشانه‌هایی در لباس و رفتار این فرد بود که مخاطب همچنان نسبت به او حس دو گانه داشته باشد تا در پایان روایت غافل‌گیری به‌وجود بیاید. تنها نکته فیلم مسئله ریتم است که در یک سوم پایانی می‌توانست با تمپو بیشتری جلو برود و غافل‌گیری را به‌وجود بیاورد.

این منتقد تأکید کرد: تمام شک و تردیدها و تمام پیچش‌ها در روایت درست است. بازی کاراکتر اصلی با بازی بهرام ابراهیمی هم بسیار در فیلم خوب است.

در ادامه عبدالملکی درباره فیلم خود گفت: من فیلمنامه را خیلی دوست دارم و فرآیند بسته شدن این داستان و رسیدن به نقطه پایان آن برای من حدود 9 ماه طول کشید. امروز که بعد از یک سال و نیم به کار نگاه می‌کنم احساس می‌کنم فیلمنامه آن قطعاً می‌توانست بهتر باشد. در مجموع نسبت به آنچه ساخته‌ام از خودم راضی هستم.

هاشم‌زاده هم گفت: وقتی برای دومین بار فیلم «سی تومن نقد» را دیدم با خودم گفتم ای کاش فیلم کمیک‌تری بود چون موقعیت داستانی آن این پتانسیل را دارد. من فیلم کوتاه کمدی خوب، کم دیده‌ام و دوست داشتم این موقعیت در فیلم چالش‌های کمدی بیشتری را ایجاد کند.

این فیلمساز با پذیرش نقدهای منتقد فیلم بیان کرد که درباره لو رفتن کاراکتر پلیس هم این نقد را قبول دارم و می‌توانست کاراکتر قوی‌تری باشد.از ابتدا به دنبال لحن کمدی نبودم و تنها می‌خواستم در بخش‌هایی از مخاطب خنده بگیرم اما می‌پذیرم کار می‌توانست کمدی‌تر باشد.

او ادامه داد: واقعیت این است که برخی با فیلمی که داستان می‌گوید، بد برخورد می‌کنند. گویی فیلم کوتاه داستان‌گو یک فیلم غیرهنری است. این مسئله در سینمای کوتاه ما نگاه بدی را ایجاد کرده است و به همین دلیل فیلم داستانی کوتاه با پایان‌بندی مشخص، خیلی کم در سینمای کوتاه خود شاهد هستیم. امیدوارم در ادامه فیلم‌های داستانی خوبی ساخته شوند تا این نگاه اصلاح شود.

هاشم‌زاده در واکنش به این بخش از صحبت‌های عبدالملکی تأکید کرد: همه ژانرها باید در سینمای کوتاه وجود داشته باشد اما می‌فهمم که برای راه پیدا کردن به سینمای بلند باید متکی بر فیلم کوتاه داستانی حرکت کنید. چراکه اغلب تهیه‌کنندگان به دنبال فیلم داستانی کوتاه در رزومه یک فیلمساز کوتاه هستند.

* روایت استاندارد در «ارفاق»

در سومین بخش از این نشست نوبت به فیلم «ارفاق» به کارگردانی رضا نجاتی رسید که این کارگردان درباره فیلم خود توضیح داد: کلیپی از کتک زدن یک دانش‌آموز توسط یک معلم دیدم که تا مدت‌ها ذهن من را درگیر کرده بود. از جایی به بعد با خود گفتم اگر این موقعیت برعکس بود شرایط چگونه می‌شد و اینگونه بود که ایده اولیه «ارفاق» شکل گرفت.

سیدسعید هاشم‌زاده درباره «ارفاق» گفت: این فیلم از نظر من یک فیلم استاندارد با روایت کلاسیک است. فیلمی که نقطه‌گذاری، شخصیت‌پردازی‌، قاب‌بندی‌ها و اندازه‌هایش در این قالب فیلمسازی به‌درستی رعایت کرده است. همه نکات را که مدنظر بگیریم، «ارفاق» نمره خوبی می‌گیرد و آنچه در این فیلم باید به آن دقت کرد، مسئله اندازه بودن ریتم است.

این منتقد با اشاره به اجزای درست فیلم افزود: همه نشانه‌های فیلم واضح و شفاف است و تم موردنظر را برای ما ایجاد می‌کند و حس موردنظر خود را هم به گونه‌ای می‌سازد که ما با شخصیت آن درگیر می‌شویم. این مهمترین ویژگی فیلم است. فیلم خیلی کوتاه درباره شخصیت‌ها صحبت می‌کند اما ما همه آن‌ها را باور می‌کنیم. به نظرم در میان فیلم‌های کوتاه، «ارفاق» یکی از بهترین فیلم‌های چند سال اخیر است.

نجاتی در این بخش تأکید کرد: در نگارش فیلمنامه خیلی ریاضی‌وار فکر نمی‌کنم و احساس می‌کنم مانند رانندگی است و خیلی نباید درگیر کلاج و دنده شویم. باید اجازه دهیم کار پیش برود تا به نتیجه برسیم و خیلی درگیر زمان‌بندی در فیلمنامه نباید باشیم، کمااینکه در این کار هم نبودم.

هاشم‌زاده هم در تأیید این موضوع گفت: زمان‌بندی در یک فیلمنامه‌نویس و کارگردان باید نهادینه و درونی شده باشد و من به‌عنوان منتقد هستم که آن را استخراج می‌کنم. طبیعتاً اگر نویسنده بخواهد درگیر قواعد ریاضی شود، نمی‌تواند شور و اشتیاق لازم را به‌وجود بیاورد.

این منتقد سینما در بخش‌هایی از نقد فیلم‌ها به جوانب فنی و در بخش‌هایی به موارد محتوایی اشاره می‌کرد تا جوانب روبه‌پیشرفت و مثبت فیلمسازان کوتاه و جوان کشور مورد بررسی و نقد قرار گیرد.

نقدوبررسی انیمیشن کوتاه «پیوسته» به دلیل غیبت فیلمساز در این جلسه برگزار نشد.

بخش پایانی پنجمین پاتوق فیلم کوتاه به پرسش و پاسخ حاضران در سالن درباره فیلم‌های به نمایش درآمده با حضور منتقد مهمان برنامه اختصاص پیدا کرد.

خوش‌خو: قهرمان "روز صفر" بیش از حد هالیوودی است / فاصله از واقعیت به باورپذیری فیلم ضربه زده است


اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار