به گزارش ذاکرنیوز، ابتدای سال ۹۱ هنگامی که یورش آلسعود به یمن آغاز شد، شاید بدبینترین تحلیلگر عربستانی هم نمیتوانست آینده این تجاوز را طوری که اکنون به وقوع پیوسته، پیشبینی کند. طی حدود پنچ سال گذشته، موضعگیریهای سران سعودی در رابطه با انصارالله و همینطور جمهوری اسلامی ایران، تغییر کرده است. آلسعود به بهانه حضور و تاثیر ایران در یمن و از واهمه به قدرت رسیدن انصارالله در این کشور تجاوز به همسایه جنوبی خود را با چراغ سبز غربیها، خصوصا آمریکاییها آغاز کرد. ریاض اگرچه در ابتدا میپنداشت که به راحتی و ظرف چند هفته میتواند بر یمن مسلط شده و و همسایه جنوبی خود را اشغال کند، اما با سد محکمی به نام انصارالله مواجه شد. سدی که به مرور زمان از حالت دفاعی به فاز هجومی تغییر استراتژی داد و توانست دشمن سعودی را غافلگیر کند. در واقع حالتی که امروز ائتلاف متجاوز در آن گیرافتاده را باید در میان سخنان عبدالملک الحوثی، رهبر انصارالله یمن جستجو کرد، وی در رابطه با وضعیت کنونی متجاوزان تاکید میکند: «ائتلاف متجاوز، هر روز در آشفتگی بیشتری به سر میبرد و اعلام امارات برای کاهش نیروهایش یکی از دلایلی است که این مساله را تایید میکند».
قدرت فزاینده انصارالله
قدرت کنونی پهپادی و موشکی کنونی انصارالله حتی در تخیل آلسعود و آلنهیان هم جایی نداشت. انصارالله توانست ضمن ارتقاء سطح فنی پهپادهای خود، به کمک «صماد ۳» فرودگاه ابوظبی را در تابستان سال گذشته، مورد هدف قرار دهد. انصارالله همزمان تاکید کرد که توانایی حمله پهپادی به مراکز مهمی در ابوظبی و دبی را دارد. عدم نتیجه بخش بودن تجاوز به یمن و در ادامه شکنندگی فوقالعاده اقتصاد کریستالی امارات در برابر هرگونه حملهای از سوی انصارالله، از جمله مهمترین عواملی بود که ابوظبی را بر آن داشت تا نیروهای خود را از ائتلاف متجاوز خارج کند. هرچند که بعضی آن را یک تغییر استراتژی عنوان کردند، اما خیلی زود مشخص شد که اختلاف نظر عمیقی بین محدبنسلمان و محمدبنزاید در رابطه با ادامه این جنگ وجود دارد.
قدرت یمنیها در هدف قرار دادن دشمنان خود تنها به امارات ختم نشده، انصارالله طی موثرترین حمله به مهمترین مرکز نفتی عربستان توانست تا در ۱۴ سپتامبر سال جاری میلادی، ۱۸ نقطه از پالایشگاه «بقیق» و ۴ نقطه از پالایشگاه «خریص» را مورد هدف قرار دهد. یورش پهپادهای یمنی به آرامکو، آتشسوزی وسیعی را به دنبال داشت که مهار آن ساعتها زمان برد. در رابطه با توانایی بالای پهپادها در مورد هدف قرار دادن این نقاط، «خالد الغمدی»، یکی از مسئولان فنی آرامکو، اعتراف کرد: «بسیاری مناطق مهم پالایشگاه بقیق مورد اصابت قرار گرفته که ستون برج تثبیتکننده و بخش جداکننده در میان این قسمتها قرار دارد». وی همچنین از خسارت بالای وارد آمده بر تجهیزات این پالایشگاهها گفت و اعلام کرد که گروههایی از اروپا برای بازسازی این مرکز به عربستان وارد شدهاند. گفتنی است، در پی این حمله، نیمی از تولید نفت خام عربستان که ۵ درصد از مصرف جهانی را هم شامل میشود، برای ساعتها متوقف شد.
بیتفاوتی آمریکا به بمباران آرامکو
پس از این حمله بود که شوک بزرگی به سران آلسعود وارد گشت و آنها به عدم درک صحیح از رشد فزاینده انصارالله در حوزه پهپادی پیبردند. آنها از همان ابتدا، سعی داشتند تا انگشت اتهام خود را به سمت ایران نشانه روند و حتی از اربابان آمریکایی خود نیز انتظار حمایت جدی و به قول خودشان برخورد با ایران را داشتند. حال آنکه آمریکای تحت حکومت ترامپ، هر چند که خوب بلوف میزند، اما در عرصه عمل همچون طبل توخالی است و دستکم در محاسبات خود بسیار منطقیتر از گفتار عمل کند. انتظار «گاوشیرده» از گاوچران خود برای برخورد به اصطلاح قاطع با ایران در حالیاست که اوج حقارت آمریکاییها در هنگام مورد هدف قرار داده شدن پهپاد جاسوسی گلوبال هاوک به معرض نمایش قرار گرفت، جایی که ترامپ در پاسخ به خبرنگاران و به منظور کمشدن فشارهای سیاسی از خود مجبور به تشکر از ایران هم شد! وی گفته بود: «ایران بسیار هوشمند بود که هواپیمای سرنشیندار ما را سرنگون نکرد، ما از این اقدام آنها قدردانی میکنیم». ظاهرا این هواپیما همزمان با پهپاد جاسوسی در حال پرواز بوده است؛ بنابراین باید اذعان کرد که آل سعود علیرغم قراردادهای نجومی با آمریکا در حوزه نظامی شکست سنگینی را از انصارالله خورده و به اصطلاح سعودیها از سوی غارنشینان تحقیر شده است. اتفاقا اماراتیها در ماجرای انفجارهای الفجیره چنین ذهنیتی را از آمریکاییها داشتند که البته عکسالعمل واشنگتن را بسیار ناامید کننده یافتند.
فروپاشی ائتلاف ضدایرانی
عدم حمایت آمریکا از متحدان عربی حاشیه خلیج فارس را میتوان در متن شکست ائتلاف ضدایرانی در منطقه نیز تحلیل کرد. «فیلیپ گوردون» عضو سابق کاخ سفید در مسائل خاورمیانه، در این باره معتقد است: «بدترین سناریو برای عربستان این است که به امید حمایت آمریکا گامی را بردارد و سپس با بیتفاوتی آمریکا روبرو شود». «مارتین ایندیک» عضو شورای روابط خارجی و دیپلمات پیشین آمریکا هم با انتشار پیامی در توئیتر خود درباره آینده ائتلاف ضدایرانی نوشت: «ائتلاف ضدایرانی، نه تنها منقضی شده است بلکه دچار فروپاشی هم شده است». وی افزوده: «محمدبنزاید با ایران وارد گفتگو شده و با تهران به توافق هم رسیده و محمدبنسلمان هم به زودی این کار را انجام خواهد داد».
پول کروگمن به تازگی در مقالهای که نیویورکتایمز آن را به انتشار رسانده، به موضوع بیاعتمادی شرکای آمریکا به واشنگتن پرداخته و نوشته که این کشور حتی با دوستان خود هم در عرصه خارجی نتوانسته رابطه خوبی برقرار کند. وی به عنوان مثال افزایش تعرفه برای جنسهای کانادایی از سوی آمریکا را ذکر میکند. وی در ادامه تاکید میکند که عدم تطابق گفتههای ترامپ با عمل وی، دشمنان آمریکا را هم نسبت به تهدیدات واشگتن بیاعتنا کرده است. کروگمن در ادامه به شکست راهبرد آمریکا در برابر چین و کرهشمالی میپردازد.
دستان آشتی مرتجعین عربی رو به ایران
اختلاف نظر شدید در بین اعظای ائتلاف از یک سو و بیتفاوتی آمریکا به متحدان منطقهای خود آن هم در عرصه عمل و از سویی دیگر، قدرت رو به پیشرفت انصارالله در حوزه تهاجمی، حمله پهپادی «۱۴ سپتامبر» را تبدیل به یک «برهم زننده بازی» کرد. وال استریت ژورنال، اخیرا و ضمن انتشار گزارشی فاش کرده که عربستان با توسل به یک میانجی پس از حمله ۱۴ سپتامبر گفتگو با ایران را آغاز کرده، اقدامی که دقیقا متناقض با رفتار و گفتار سعودیها در ابتدای حکومت ملک سلمان است. عمران خان، رئیس جمهور پاکستان، که این رزوها نقش یک میانجی را ایفا میکند فاش کرده که طی دیدار چهار ماه پیش خود با پادشاه عربستان، ملک سلمان از او خواسته تا با ایران وارد گفتگو شود. البته در این بین برخی از سران سعودی همچون، عادل الجبیر، وزیر مشاور امور خارجه عربستان نتوانستهاند این حقارت را بپذیرند و درخواست مذاکره با ایران را رد کرده اند. هاآرتص در این باره نوشته که عربستان تنها ده روز پس از حمله به آرامکو ضمن پذیرش برتری ایران و ضعف خود، از عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق خواست تا به کشورش سفر کند و درباره حمله به آرامکو با وی تبادل نظر کند. هاآرتص همچنین این را هم گفته که ملکسلمان از عبدالمهدی خواسته تا نقش میانجی را بین ایران و عربستان ایفا کند.
سخن پایانی
رویدادهای پیرامون عربستان و انصارالله بار دیگر اهمیت قدرت بازدارندگی در بستر پارادایم واقعگرایی را اثبات کرد. اینکه سازمانهای بینالمللی علیرغم وجه جهانیای که دارند در خدمت قدرتهای استکباریاند، واقعیتی انکارناپذیر است. کشته شدن هزاران زن و کودک یمنی، ابتلای تعداد زیادی از کودکان به وبا، قطحی و گرسنگی همه و همه در سکوت کامل سازمانهای بشری انجام شده است. عربستان تنها در صورتی مجاب به توقف تجاوز بیمورد خود به یمن میشود که به سختی انتقام از سوی انصارالله پیببرد. دشمنان محور مقاومت به خوبی به این نکته پیبردند و دائما از خلع سلاح عوامل منطقهای این محور سخن به میان میآورند. دسیسهای که هیچگاه عملی نمیشود و محور مقاومت با دقت بالا، معادله موازنه قدرت را برای یافتن مجهول امنیت، حل میکند.