به گزارش ذاکرنیوز/ فاطمه ترکاشوند: طبق ماده ۴۶ قانون مطبوعات مصوب مجلس شورای اسلامی صاحب امتیاز موظف است خبرنگاران و دستاندرکاران رسانهاش را بیمه کند تا اگر به هر دلیلی رسانه تعطیل شد خبرنگاران بتوانند از حقوق قانونی خود بهرهمند شوند و در ماده ۳۱ آئیننامه اجرایی این قانون، مصوب سال ۹۵ هیئت دولت که الزام قانونی دارد هم گفته شده اگر رسانهای همکاران خود را بیمه نکند مشمول حمایتهای مادی و معنوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نخواهد شد.
این نکات را ایمان شمسایی، مدیر کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به اقدام جدید معاونت مطبوعاتی برای ساماندهی وضعیت رسانهها در آذرماه امسال توضیح داده بود.
اما این که این قانون و آئیننامه اجرایی آن تا چه اندازه در راستای ساماندهی وضعیت رسانهها خصوصاً در ارتباط با خبرنگارانشان مؤثر بوده و ظرف چند ماه اخیر تا چه اندازه برای دریافت کد کارگاهی بیمه برای رسانهها، الزام ایجاد کرده است، موضوعی است که دوباره از ایمان شمسایی پیگیر شدیم.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
* آیا این قانون الان اجرایی شده و رسانهها موظف به گرفتن کد کارگاهی هستند؟
طبق قانون موظف هستند چون این الزام قانون مطبوعات است. اما فعلاً به خاطر شرایط خاص کرونایی و اقتصادی، فرصتی داده شده تا با تأخیر این کد کارگاهی را دریافت کنند کمااینکه قبلاً هم چنین چیزهایی بود. مثلاً ما در یارانهای که الان نوبت پرداخت آن است، صرفاً برای روزنامهها و خبرگزاریها اعمال شده و برای سایرین مثل پایگاههای خبری-تحلیلی و هفتهنامهها و ماهنامهها و فصلنامهها اعمال نکردهایم. اما از نظر قانونی آنها هم موظفند.
* در سالهای اخیر رسانههایی که در حد یک سایت یا یک کانال تلگرامی یا یک صفحه اینستاگرامی هستند، زیاد شدهاند و بعضاً در رویدادهای رسمی هم برای تولید محتوا حاضر میشوند در حالی که شاید حقوق خبرنگارانشان مثل بیمه هم رسمیت نیافته باشد. این الزام کمکی به رفع این مشکل میکند؟
اول این که رسانههای فعال در تلگرام و اینستاگرام لزوماً رسانه مجوزدار از سوی هیئت نظارت بر مطبوعات که نیستند. یک وقتی رسانهای رسمی مثل همین خبرگزاری مهر، کانال تلگرامی و اینستاگرامی دارد، اما آن رسانهای که هیئت نظارت بر مطبوعات مجوز میدهد برای ما در موضوع گرفتن کد کارگاهی مسئله هستند. یعنی اگر من به طور شخصی بروم یک رسانه دایر کنم و چندین هزار عضو هم داشته باشم، الزامی به گرفتن کد ندارم. البته این به آن معنا نیست که اینها رسانه نیستند بلکه از لحاظ قانونی رسانه مجوزدار شناخته نمیشوند و در نتیجه هیئت نظارت هم در جایگاهی نیست که بخواهد با آن برخورد کند یا از او کد کارگاهی بخواهد.
اما نکته اینجاست که اگر چنین رسانهای تخلفی بکند دیگر پروندهاش به هیئت نظارت و دادگاه مطبوعات ارجاع داده نمیشود.
* این تبعات سوئی ندارد؟ نمیشود این دست رسانههای پرمخاطب و اثرگذار، الزام قانونی داشته باشند هم به خاطر حراست از حقوق خبرنگارانشان و هم به خاطر حقوق مخاطبانشان؟
در مورد تلگرام که اصلاً امکانپذیر نیست چون خودش فیلتر در کشور ما فیلتر است. یعنی اول باید مسئله قانونیاش را جاهایی مثل مرکز ملی فضای مجازی و نهادهای بالاتر حل کنند.
* یعنی خود آن بستر انتشار اول باید قانونی باشد که بعد بشود برای رسانه قرارگرفته بر آن بستر، الزام قانونی ایجاد کرد
دقیقاً. یعنی خود تلگرام طبق قانون اساساً مجوز فعالیت ندارد که بعد درباره کانالهای آن حرف بزنیم. ولی طبق آن چه که قانون مطبوعات به ما میگوید، در این زمینه بیشتر سیاست تشویقی مورد توجهاش قرار دارد تا سیاست تنبیهی. یعنی وقتی میگوید بیایید مجوز هیئت نظارت بر مطبوعات بگیرید، هم در صورتی که به مشکل قانونی برخورد کنید و تخلفی پیش بیاید شما را به دادگاه رسانه با حضور هیئت منصفه متخصص و اهل رسانه میفرستند که مزیت بزرگی است اما در غیر این صورت اگر صاحب کانالی در تلگرام یا سایتی غیرمجوزدار باشید و دچار مشکلی بشوید، به دادگاه کیفری یا پلیس فتا و نهادهایی از این دست ارجاع داده میشوید. بنابراین داشتن مجوز، یک امتیاز محسوب میشود.
* پس به این علت از سوی ارشاد به رسانهها خیلی سخت گرفته نمیشود؟
علت این که اصلاً نمیشود خیلی سخت گرفت این است که خیلی از سایتهای فعال، رسانه به معنای فعالیت رسانهای و مطبوعاتی نیستند. مثلاً یک مؤسسه علمی یا یک آموزشگاه رسمی پرمخاطب یا یک فروشگاه بزرگ است که سایت اطلاعرسانی هم دارد. تقریباً همه سرویسهای خدماتی این را دارند که خیلی موضوع را گسترده میکند اما در فعالیت و رسالت مطبوعاتی و رسانهای نمیگنجند. مثل این که هر منشوری، کتاب یا نشریه محسوب نمیشود و طبیعتاً اینها کار را گسترده میکند. بنابراین موضوع را به مطبوعات و فعالیت رسانهای برای مجوز گرفتن محدود میکنیم و مزایا و امتیازاتی تعریف میکنیم که گرفتن این مجوزها، حمایتهای قانونی و حمایتهای ملی مثل یارانه و آگهیهای مطبوعاتی اجاره دفاتر را برای رسانهها تسهیل کند.
* در کنار این مزایا، الزامات قانونی را هم برای رسانههای مجوزدار به همراه میآورد؟
مثل همین ماده ۴۶ قانون مصوب مجلس که میگوید اگر یک روزی به هر دلیلی رسانه مجوزداری تعطیل شد، کارکنان و خبرنگاران آن رسانه باید از حقوق قانونیشان برخوردار بشوند. در واقع این قانون از خود قشر خبرنگار حمایت میکند. الان چقدر پیش میآید که خبرنگاری سالها برای رسانهها به صورت ثابت و نه حقالتحریر -که بحث آن جداست- کار میکند اما بیمهای دریافت نمیکند؟ به هر حال این آدم زمانش را تمام وقت در اختیار رسانهاش گذاشته، اما به خاطر نبود کد کارگاهی و بیمه، حالا از حقوق اولیهاش مثل زمان بازنشستگی و بیمه و… محروم است. اینها کم نیستند.
* آماری وجود دارد که الان چه تعداد از رسانهها کد کارگاهی دارند و چه تعداد ندارند؟
باید از سامانه «ایرسانه» استعلام کنیم اما به طور کلی حدود ۱۴ هزار رسانه رسمی مجوزدار داریم که تقریباً بالای ۹۰ درصد روزنامهها کد کارگاهی دارند. خیلی کم است روزنامهای که نداشته باشد البته ما وقتی کار را شروع کردیم روزنامه بسیار مشهوری هم بود که سابقه انتشار طولانی هم داشت اما کد کارگاهی نداشت! بعد از این که پیامک ما برای صاحبان امتیاز ارسال شد تازه اقدام به ثبت کد کردند.
* به نظر شما این قانون چقدر توان اجرایی دارد؟ مثلاً برای رسانههای فعال و پرمخاطبی که فقط در اینستاگرام، صفحه دارند هیچ تبعات قانونی سوئی وجود دارد که او را ملزم به گرفتن مجوز و تبعا کد کارگاهی کند؟
از زمانی که الزام آرا ابلاغ کردیم، تعداد بیشتری از رسانهها برای دریافت کد اقدام کردند و به نظرم این قانون، قانون مؤثری بوده است. اما بالاخره خود صاحب امتیاز این اختیار را دارد که تصمیم بگیرد چون مراجع قانونی، چنین الزامی را ایجاد نکردهاند که مثلاً در صورت عدم دریافت کد کارگاهی، امتیاز رسانه را لغو میکنیم یا تبعاتی از این دست، آنها را تهدید کند. البته در برخی موارد این طور است مثلاً ماده ۱۶ قانون مطبوعات تصریح میکند که اگر مقدار مشخصی زمان از گرفتن مجوز آن بگذرد اما منتشر نشود، لغو امتیاز خواهد شد.
ماده ۴۶ هم میگوید رسانه موظف است بیمه کند اما ما نگفتیم اگر کسی بیمه نکرد، لغو امتیاز میشود چون یک زمانی، یک فردی، یک سایت یا صفحه شخصی میزند و خودش همه کارهایش را انجام میدهد و حق دارد که فعالیتش را داشته باشد و بیمهای نخواهد. حالا این که به لحاظ قانونی مجوز دادن به این رسانه درست است یا نه بحث دیگری است اما اگر مجوز داده شد، من نمیتوانم او را ملزم به گرفتن کد کارگاهی کنم.
با این حال در این موارد هم برخورد قانون مطبوعات تشویقی است و میگوید اگر کسی حمایت میخواهد، برود کد کارگاهی بیمه را دریافت کند اما این موضوع برای ادامه حیاتش نباید مانعی بتراشد. بنابراین مانعش نمیشویم اما حمایتش میکنیم. منطقی هم هست چون چیزی مثل یارانه قرار است کسری بودجه شما را جبران کند و طبیعتاً رسانهای که تعداد بیشتری نیرو دارد و توان بیشتری برای فعالیت میگذارد، حق بیشتری از یارانه و حمایتهای دیگر دارد.
اشتباهی که این جا در بخشی از اهالی رسانه وجود دارد این است که فکر میکنند یارانه مطبوعات برای این است که رسانههای ضعیف را ارتقا دهد. شاید این هم باشد اما وظیفه اصلی یارانه و بودجه حمایتی طبق تعریف قانون، است که یارانه مطبوعات، پولی است که از بودجه عمومی برای ارتقا فرهنگ مطالعه و رشد سواد رسانهای مردم باید هزینه شود و رسانهای که بیشتر در این راستا تلاش میکند و تعداد نیروهای بیشتری را هم سر کار برده و اشتغالزایی کرده و هزینههای بیشتری هم دارد، طبیعتاً حق مضاعفی هم از یارانه مطبوعات دارد. اما به هر حال ما هم میخواهیم مانع فعالیت سایر رسانههای کوچک باشیم. شاید حتی بشود از این ماده قانونی تفسیری در این راستا کرد که چنین رسانههایی لغو مجوز شوند اما ما چنین تفسیری نداریم و فقط میگوئیم که حمایتهایمان معطوف به آن دستهای خواهد بود که کد را دریافت میکنند.
مهر