بازخوانی تجربه دو شکست در اکران بین‌المللی فیلم‌های‌ایرانی/ کار در کجا گیر می‌کرد؟

دو فیلم منطقه پرواز ممنوع و یتیم‌خانه ایران، به دلایلی چون عدم همکاری مورد انتظار رایزن‌های فرهنگی نتوانستند در عرصه اکران بین‌المللی موفق باشند. در این یادداشت به شرح و بررسی این دلایل خواهیم پرداخت.

  سجاد اسلامیان

در طول سال‌های اخیر تلاش‌های زیادی برای اکران بین المللی فیلم‌های‌ایرانی شده که اگرچه تعداد بسیار اندکی از آن‌ها به نتیجه رسیده و توانسته بر پرده نقره‌ای خودنمایی کند اما بسیاری از آنها ناکام از رسیدن به مقصود بوده‌اند. در چند سال گذشته که مسئولیت پیگیری حضور بین المللی برخی فیلم‌های سینمای‌ایران بر روی پرده نقره‌ای را در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی‌ بر عهده داشته‌ام با مشکلات زیادی روبرو شدم که در دو مورد سعی می‌کنم با اشاره به روندی که برای‌این دو فیلم طی شد، نشان دهم چه مشکلاتی در پیش پای عرضه‌کنندگان آثار همسو با گفتمان انقلاب در منطقه و جهان وجود دارد.

یتیم خانه‌ایران ناکام در رسیدن به پرده نقره‌ای ترکیه

یتیم خانه‌ایران به کارگردانی ابوالقاسم طالبی فیلمی‌ مهم و با زبانی جهانی بود که در بسیاری از کشورهایی که سابقه استعمار انگلستان را داشت، می‌توانست حضور موفقی داشته باشد.

در‌ این بین ترکیه یکی از کشورهای هدف برای اکران‌ این فیلم بود. با توجه به اکران فیلم «من سالوادور هستم» که با کمک وابستگی فرهنگی‌ ایران در استانبول فرصت نمایش پیدا کرده بود، با‌ این وابستگی مکاتباتی صورت گرفت که منجر به معرفی یک شرکت پخش ترکیه‌ای شد.

براساس مکاتباتی که در سال 1397 صورت گرفت،‌ این شرکت توزیع، در طرح پیشنهادی خود آمادگی‌اش برای اکران یتیم خانه‌ایران به صورت زیرنویس در 25 سالن در استانبول با برگزاری افتتاحیه با 100 میهمان را اعلام کرده بود  اما برای کاهش ریسک اکران تقاضای تأمین هزینه‌های اکران شامل تأمین سالن و تبلیغات را به مبلغ 35 هزار دلار (نزدیک به 420 میلیون تومان در آن زمان) کرده بود که البته نزدیک به 50 درصد از سود اکران به طرف‌ ایرانی تعلق داشت.

مشورت‌های متعددی را آغاز کردیم و به‌این نتیجه رسیدیم در وضعیت سیاسی میان‌ ایران و ترکیه در آن سال که در پی بحران سوریه شکل گرفته بود و با وجود فضای ضدایرانی حاکم بر افکار عمومی‌ ترکیه که حتی منجر به شکست اکران فیلم «محمد رسول الله(ص)» مجیدی در ترکیه هم شده بود، رقم پیشنهادی، رقم معقولی است چه‌اینکه اجاره سالن‌های سینما در ترکیه برای بازه مذکور به تنهایی مبلغ 37 هزار و 500 دلار است و‌این در حالی بود که در عدد پیشنهادی طرف ترک هزینه تبلیغات نیز دیده شده بود.

پس از‌این مشورت‌ها تصمیم بر‌این شد که برای تأمین هزینه‌ها، اسپانسر‌ ایرانی یا ترک تأمین شود و اسپانسر در ازای تأمین مبلغ مذکور که در سال 1397 معادل اجاره 4 بیلبورد تبلیغاتی برای یک ماه در تهران بود از «35 بیلبورد اعم از بیلبوردهای دیجیتالی و بیلبوردهای عادی در سطح شهر استانبول از جمله میدان تقسیم و بی‌اوغلو»، «توزیع بروشورهای تبلیغاتی فیلم با لوگوی شرکت اسپانسر»، «امکان تبلیغات به صورت لوگو در استندها و تبلیغات جلسه افتتاحیه فیلم در استانبول» و  «تبلیغ در ابتدا و انتهای فیلم در سالن اکران با پخش تقریبا 3500 مرتبه» بهره ببرد.

در‌این مسیر با 10ها فرد و شرکت مکاتبه و مشاوره شد از جمله با چند ده رابط ترکیه‌ای و رابط رسانه‌ای صحبت شد اما‌ این تلاش‌ها به نتیجه‌ای نرسید و تقریباً پس از 10 ماه پیگیری، کار متوقف شد.

از جمله کسانی که مطلقا همکاری نکردند برخی مسئولان ‌ایرانی از جمله دبیرکل وقت اتاق بازرگانی‌ایران و ترکیه، رایزن فرهنگی وقت‌ایران در ترکیه (آنکارا) و رایزن اقتصادی وقت سفارت‌ ایران در ترکیه بودند.

شرکت‌های‌ایرانی حاضر در ترکیه از جمله شرکت تولیدکننده محصولات گلرنگ، شرکت هپی لند، شرکت تولیدکننده محصولات غذایی نامی‌نو، شرکت کاله، اتحادیه صادرکنندگان خشکبار، اتحادیه صادرکنندگان زعفران و بانک ملت از جمله مراکزی بود که با آن‌ها مکاتبات و جلساتی برگزار شد که هر کدام به دلیلی توان یا نیت همکاری نداشتند.

این در حالی بود که پروپوزال رسانه‌ای ـ تجاری طرح به گونه‌ای تدوین شده بود که‌این فیلم می‌توانست درآمد میلیاردی برای‌ایشان داشته باشد.

 منطقه پرواز ممنوع در منطقه ممنوعه

فیلم منطقه پرواز ممنوع به کارگردانی امیر داسارگر که یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال‌های اخیر و پرفروش‌ترین فیلم کودک و نوجوان در سال 1398 بود فیلم دیگری بود برای اکران بین‌المللی در نظر گرفته شده بود بدین سبب که در لایه‌های داستانی خود به مسأله مدافعان حرم و سوریه می‌پرداخت و چه خوب می‌شد که برای مردم سوریه هم نمایش داده شود.

برای اکران‌های رسمی‌ این فیلم با دو مرکز رسمی‌ ایرانی که نماینده فرهنگی‌ایران در سوریه بودند یعنی سازمان هنری ـ رسانه‌ای اوج و رایزنی فرهنگی‌ایران در دمشق مکاتبه شد.

مکاتبات با مرکز مهاد در سوریه که متعلق به سازمان هنری ـ رسانه‌ای اوج بود در سال 98 آغاز شد و نماینده وقت‌این سازمان در سوریه فیلم را به دست مسئولان وزارت فرهنگ سوریه رساند اما در مرحله اول جواب منفی دریافت کرد چرا که برای اخذ مجوزهای دولتی در سوریه رئیس سازمان سینمایی سوریه تقاضای نسخه دوبله عربی فیلم را داشت.

فیلم در همان زمان در مسیر دوبله قرار گرفته بود اما مساله کرونا و دیگر مشکلات موجب شد مسیر دو ماهه دوبله به مسیری تقریبا 9 ماهه منجر شود و نماینده جدید سازمان اوج دیگر حاضر به همکاری نبود چرا که کارشناسان مرکز مهاد –مرکز متعلق به سازمان اوج- در سوریه نظرات عجیبی درباره‌این فیلم ارائه کرده بودند.

آنها با‌اینکه فیلم را «جالب و جذاب و معنی‌دار» و «دوبله آن به لهجه سوری(شامی)» را «مناسب» می‌دانستند و نوشته بودند «با توجه به تولیدات هنری مضر و انحرافی که غرب برای نسل‌های جوان ما تولید می‌کند [تولید‌این فیلم] امری بسیار مهم است» در عین حال نکات عجیبی را مطرح کردند.

اما از همه جالب‌تر‌این نکته کارشناسان مرکز مهاد بود که «سوزاندن خانه و ارتباط آن با شعری که در مورد سوزاندن خانه حضرت زهرا(س) صحبت می‌کند، ممکن است در سوریه حساسیت‌ایجاد کند.»

ما به دوستان اوج پاسخ دادیم که آنجایی که در آتش می‌سوزد خانه نیست و «اساسا در شعری که در فیلم خوانده می‌شود سوزاندن خانه حضرت زهرا(س) مطرح نیست» و همین امر نشان می‌داد کارشناسان آن مرکز فیلم را درست تماشا نکرده‌اند و همچنین «درباره حضور ارتش سوریه هیچ جایی نیامده است که ارتش سوریه در آن [تک] صحنه هست یا نیست؛ یک گروه هستند با یک فرمانده‌ایرانی» به ویژه که «درباره حضور در جولان وقتی ما رسماً شهید‌ ایرانی در جولان (شهید الله‌دادی) داریم چرا باید ابایی از بیان‌این موارد داشته باشیم؟» در عین حال اعلام کردیم درباره نکاتی که مربوط به حساسیت‌ها شیعی ـ سنی هست تا جایی که ممکن هست امکان حذف موارد مورد نظر وجود دارد.

آنها اعلام کردند «نمایش فیلم در سوریه بدون اشاره به فداکاری‌های ارتش سوریه و تنها اشاره به سربازان‌ایرانی، یک توهین به ارتش سوریه محسوب می‌شود» و «نشان دادن حضور ایران در سوریه به این روش و به ویژه در نزدیکی جولان اشغال شده، از موضوعاتی است که حساسیت در سیاست سوریه ایجاد می‌کند» و همچنین اعلام کردند که ضروری است بخش‌های مربوط به عقیده شیعه حذف شود.

اما پاسخ نهایی دوستان‌این بود که «با توجه به جمع‌بندی کارشناسان و دوستان ضمن تقدیر و تشکر ویژه از عوامل سازنده‌این اثر، مجموعه‌ی ما ارسال‌این فیلم را جهت گرفتن مجوز به وزارت ثقافی (فرهنگ) و مؤسسه سینما به صلاح و مصلحت مجموعه نمی‌دانند» و «پیشنهاد می‌کنیم‌ این کار به صورت رسمی‌ از طریق رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی‌ ایران در سوریه به وزارت مذکور ارسال شود تا نیاز به رعایت ملاحظات مد نظر دوستان نباشد.»

پس از آن و در سال 1399 با رایزنی فرهنگی‌ ایران در سوریه مکاتباتی صورت گرفت که پس از چند ماه‌ این رایزنی اعلام کرد «جمع‌بندی نظرات دوستان دست‌اندرکار سوری و‌ایرانی، فرهنگی‌هنری و اداری(گروهی که‌ این فیلم را دیدند)»‌ این است که «ترجمه عربی و لهجه شامی‌فیلم بسیار خوب است» اما فیلم «برای مخاطب سوری جذابیتی ندارد»!، «جلوه‌ها و تظاهرات شیعی بیش از حد لزوم در فیلم وجود دارد» و «تعبیری که فیلم از داعش در مقاطعی به نمایش گذاشته، مناسب مخاطب سوری نیست».

دست‌اندرکاران توزیع فیلم نیز پاسخ دادند که «حاضر هستند نکات شیعی که تنها به نظر متخصصان رایزنی سه مورد بوده را تعدیل کنند» اما «تعابیر از داعش و ... هم در مقابل چیزی که فیلم «به وقت شام» ارائه کرده و در سوریه نیز اکران شده است بسیار اندک است و نکته درستی نیست» و «به نظر می‌رسد دوستان پیش از شنیدن «نه» از طرف سوری خودشان قضاوت‌های پیش‌دستانه کردند و اقدامی‌نکردند.» به آن‌ها گفته شد «ضروری است به دفاع از فیلم خوبی مثل‌این فیلم بپردازند و ما در‌ایران نیز حاضریم در جلسه مجازی دفاعیات خودمان را ارائه کنیم و جلسه مشترکی با کارشناسان رایزنی و حتی کارشناسان وزارت فرهنگ سوریه داشته باشیم» اما در نهایت‌ این مسأله از سوی شخص رایزن منتقل شده بود که « فرمودند فعلاً صلاح نیست بیشتر اصرار شود».

این چنین بود که تقریباً سه سال پیگیری برای اکران فیلم «منطقه پرواز ممنوع» در جایی که‌ایرانی‌ها خون خودشان را تقدیم کرده بودند محقق نشد و همانطور که همه فعالان سینمای‌ ایران می‌دانند همچنان راه برای حضور سینمای‌ ایران در کشور سوریه بسته است و مراکز‌ ایرانی کمترین تلاشی برای اکران آثار‌ ایرانی موفق ندارند.


اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار