به گزارش ذاکرنیوز، در مقاله اندیشکده آمریکن اینترپرایز به قلم «کنث پولاک» آمده است: در سطح راهبردی، تصویری پیچیدهتر و نه چندان روشن است. شاید نتوانیم اطلاعات کاملی از روند تصمیمسازی در دولت ترامپ داشته باشیم و شواهد و مدارکی هم درباره علت این حمله پهپادی منتشر شده اما نکته مهم این است که این تصمیم بدون در نظر گرفتن چارچوب راهبرد وسیعتر بوده است.
به همین دلیل است که پیامدهای این حمله برخلاف آن چه بوده که ترامپ تلاش دارد در خاورمیانه (غرب آسیا) انجام دهد و اینجا است که مشکلات راهبردی نهفتهاند.
در این مقاله با اشاره به تأکید مکرر ترامپ به راهبرد فشار حداکثری از طریق اعمال تحریمهای اقتصادی برای مجبور کردن ایران به میز مذاکره جدید درباره برنامه هستهای این کشور، نوشت: این تاکید از همان روزی که ترامپ تصمیم به ترک توافق هستهای با ایران گرفت، عملگرایان در تهران را تضعیف و مخالفان مذاکره را تقویت کرد چه برسد به این که بخواهند موافق مصالحهای بیشتر از آن باشند که توسط اوباما ارایه شده بود.
این مقاله تصریح کرد: ترور به هر حال میخ آخر به این تابوت بود. اکنون هم ایران اعلام کرده که از تعهدات هستهای خارج میشود و کسی نمیتواند از تهران انتظار داشته باشد با محدودیتهای هستهای بیشتر و جدید موافقت کند و بطور حتم با دونالد ترامپ نخواهد بود.
دوم این که به نظر میرسد که ترامپ تمایل دارد که نظامیان آمریکا در عراق را حفظ کند و پیشتر اوباما را به خاطر خارج کردن این نظامیان در سال 2011 ملامت کرده بود. به هر حال حمله به ژنرال سلیمانی و ابومهدی المهندس این امر (حفظ نیروها در عراق) را به خطر انداخته است. چرا که مجلس عراق رای به خروج قوای آمریکا داد.
اندیشکده| آمریکا در یک معمای لاینحل گرفتار شده استاندیشکده| خروج از عراق از نخستین پیامدهای به شهادت رساندن سردار سلیمانی برای آمریکا است
اینترپرایز نوشت: از دست دادن حضور نظامی آمریکا از نظر راهبردی برای واشنگتن خطرناک خواهد بود، نه تنها به این خاطر که عراق به خودی خود مهم است بلکه به این خاطر که این کشور برای سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران نیز حیاتی است.
نکته آخر این که این اقدام خطر تقابل با ایران را افزایش میدهد و این نکتهای است دونالد ترامپ هموراه تاکید کرده که تمایل دارد از آن اجتناب کند.
در انتهای این گزارش تصریح شده است: برای دولت ترامپ دشوار خواهد بود که خود را با آسیب وارده بر راهبرد منطقهای خود سازگار سازد و حتی اگر دیگران اعتقاد داشته باشند که این راهبردها اساساً اشتباه هستند. حال سوال اینجا است که دولت ترامپ که با زیرسوال رفتن سیاستهای خاورمیانهای خود مواجه است، چه کار باید بکند این که بار دیگر با استفاده از شیوهها و ابزارهای بی فایده و نخنما آنها را بازیابی و احیا کند یا این که بطور کل عطای منطقه را به لقایش ببخشد و خارج شود؟
در این صورت ترور ژنرال سلیمانی و المهندس به زودی ترامپ را با دو گزینه نامناسب درگیر شدن بیشتر در خاورمیانه و حمایت از همپیمانان یا خروج کامل مواجه میسازد. متاسفانه انجام هر دو گزینه نیاز به توانایی و مهارتی دارد که ترامپ تاکنون از خود نشان نداده است.