به گزارش ذاکرنیوز، کتاب «بلخ و نیشابور »، اثر سید حکیم بینش، شاعر افغانستانی، با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و ادب کشورهای مختلف ایران، افغانستان، هند و پاکستان رونمایی شد. در این مراسم شاعرانی چون علیرضا قزوه، محمدکاظم کاظمی، سیدمسعود علویتبار، علیرضا حکمتی، عزیز آذینفرد، بلرام شکلا، مهدی باقرخان، سید اعلا امیری، نغمه مستشار نظامی، زینب بیات، زیبا فلاحی، سید عبدالله رضوی، فاطمه ناظری، عاطفه جعفری، صبا فیروزی و سیده کبری حسینی بلخی حضور داشتند.
علیرضا قزوه، شاعر و رئیس دفتر شعر و موسیقی سازمان صدا و سیما، در ابتدای این مراسم ضمن تبریک به سید حکیم بینش برای چاپ این مجموعه شعر گفت: بینش از شاعران خوب افغانستان است که در قالب غزل آثار قابل اعتنایی آفریده است. شعر او نیز همچون دیگر شاعران افغانستان از تار و پود درد و رنج و منعکسکننده مصائب مردم نجیب و پاک آن سامان است.
زینب بیات، فعال فرهنگی از افغانستان، نیز در ادامه این مراسم ضمن عرض تبریک تولد کتاب «بلخ و نیشابور» به سید حکیم بینش و همه اهالی فرهنگ وطن پارسی گفت: حکیم بینش دقیقاً همان است که مینماید و چیزی دیگری نیست. گاهی مثل چشمه است سرشار از جوشش عاطفه، گاهی مثل باران و گاهی مثل رود در حال کشف و شهود. او هر وقت که کاری در حوزه همکاری از دستش برآید دریغ نمیکند.
این فعال فرهنگی افغانستانی با اشاره به فعالیتهای بنیش در حوزه رسانه چون رادیو دری، خاک اولیا و ... گفت: او گوینده و تهیهکننده است و در همه نقشهای چندگانه، همه تلاش خود را به کار میگیرد که بهترین را ارائه کند از دل برآید و بر دل نشیند. بینش عاشق آموختن است، در بین همکاران ما اتاق آقای بینش خاص است، چرا؟ چون دور میز کامپیوترش همیشه یک میز دیگر چیده شده و آراسته به کتاب و چند گلدان کوچک دلبر؛ و اینها همه حکیم بینش را خاص میکند. یادم است در مسجد صدا و سیما جلسهای برای همدلی با مردم افغانستان قرار بود برگزار شود، قرار بود بنری به همراه شعری نصب شود. در نهایت، شعر جناب بینش بر آن نشست: «ما درختان سرو یک باغیم، یا دو تا گل که در دو گلدان است/ ما دوتا، شعبه های یک رودیم ما دو تا را دو جسم و یک جان است»
احمد شهریار شاعر پاکستانی نیز با قرائت یک رباعی که در اولین دیدار حضوری در مشهد مقدس از سید حکیم بینش به یاد داشت، صحبت خود را آغاز کرد و گفت: افتخارم این است که سالهاست سید حکیم بینش را میشناسم و به این آشنایی میبالم
شهریار ادامه داد: در هر شعری که من از جناب بینش خواندم، میشد شاعرانگی را دید. همیشه از اشعار او در هر موضوعی لذت بردهام. نکتهای دیگر که هم در شعر سید حکیم بینش و هم در شعر دیگر شاعران افغانستانی میتوان دید، وجه عاطفی قوی شعر و آن حس دردناکی است که از جنگهای داخلی و بیرونی به شکلهای مختلف چشیدهاند. این حس به خوبی در اشعار آنها منعکس شده است.
سید مسعود علویتبار، شاعر ایرانی نیز در ادامه این مراسم به معرفی مختصری از سیدحکیم بینش پرداخت و افزود: بینش در سال 1355 در ولایت بامیان افغانستان به دنیا آمد. او از سال 1364؛ زمانی که نوجوان بود، به ایران مهاجرت کرد و در شهر مشهد ساکن شد. ابوطالب مظفری، شاعر مهاجر افغانستانی، را باید اولین استاد بینش در حوزه شعر معرفی کرد که او از همان دوران نوجوانی به همراه دوست دیگر خود، سیدمحمد علوی، برای یادگیری فنون شعری در نزد او تلمذ میکردند. در واقع مسیر بینش برای ورود به دنیای شعر از اینجا آغاز شد.
وی با بیان اینکه بینش از ابتدای دهه 70 به صورت جدی وارد فضای شعر شد، به مجموعه اخیر او اشاره و اضافه کرد: کتاب «بلخ و نیشابور» مشتمل بر 40 غزل با مضامین گوناگون است که به تازگی، در قطع رقعی و در 94 صفحه توسط «مؤسسه فرهنگی هنری شاعران پارسی زبان» در تهران به چاپ رسیده است.
علویتبار با بیان اینکه اشعار و غزلیات سیدحکیم بینش دارای ساختاری محکم، روان، امروزی و بهدور از تکلف و پیچیدگیهای زائد کلامی است، ادامه داد: وجه تسمیه کتاب حاضر از دوازدهمین غزل این مجموعه با نام غزل «بلخ و نیشابور» انتخاب شده است:
تکهها را دوباره وصله بزن، هر چه درز است بخیه خواهم کرد
پل بزن بین بلخ و نیشابور هر دو اقلیم یک خراسان است
دغدغههای یک شاعر افغانستانی در «بلخ و نیشابور»
این شاعر یادآور شد: بینش با بهرهگیری از جوشش چشمه طبع و ذوق سرشار خود، برای عناصر موجود در آثارش، تعریفی ویژه را ارائه میدهد. به عنوان مثال در غزل «کشف» از مجموعه بله و نیشابور، سراینده با نجابتی شهودی «عشق» را در کشف تازه یک شاعر، در بوی گل سرخ، و در ذوق و طبعی میبیند که شعر بالنده و رشد یافته از دانه و بذر آن است.
علویتبار افزود: بینش رشد کرده و پرورش یافته فضای مهاجرت است که در همین فضا نیز مسیر ادبی خود را پیدا و دنبال کرده است؛ بنابراین همانند دیگر شعرای این وادی، میتوان تصاویر سختیها و دوریهای دهههای اخیر مردم شریف و ارجمند افغانستان را در آثار او به وضوح مشاهده کرد. از جمله این اشعار، میتوان به غزل «روزهای بد و خوب» اشاره کرد که به «شکریه»، دختر هفت ساله افغانستانی تقدیم شده است: «یک شروع قشنگ در راه است/ بعد پایان تلخ این پاییز» و یا غزل «گل پری» که برای دختران شهید مکتب سید الشهدا(ع) با این مطلع سروده شده است: «چمشش به در که گلپریاش را بغل کند/ با اشتیاق دلبریاش را بغل کند».
نغمه مستشار نظامی، شاعر و دبیر محافل ادبی نهاد کتابخانههای عمومی کشور، دیگر سخنران این نشست بود که در بخشی از سخنان خود با عنوان «از نبات خراسان تا انار قندهار» در « بلخ و نیشابور» گفت: سید حکیم بینش را سالهاست با برنامههای رادیویی «دری» میشناسیم. شاعر، نویسنده و گوینده که با شعر و موسیقی و ادبیات بین دلهای بیمرز پل زده است. شعرهای اون نیز مثل برنامههایش پلی است بین ایران و افغانستان؛ وقتی میگوید:
دو روخانه که سرچشمهمان همیشه یکی است
دو رودخانه که در اصل بیخ و ریشه یکی است
دو رودخانه که سرچشمهشان یکی باشد
درختهای کهن ریشهشان یکی باشد
وی ادامه داد: بینش یکی از چهرههای شناخته شده شعر مهاجرت و شعر مقاومت است؛ شاعری که هم عاشقانههای وطنی زیبایی دارد و هم نسبت به وقایع روز هر دو کشور محبوبش موضعمند است و زلال قریحهاش غم شریک دردهای مردم ایران و افغانستان و همراه شادیهای ایشان است. همانگونه که خود به زیبایی سروده است:
«ما درختان سرو یک باغیم
یا دو تا گل که در دو گلدان است
ما دو تا شعبههای یک رودیم
ما دو تا را دو جسم و یک جان است»
به گفته این شاعر؛ کتاب «بلخ و نیشابور» چون آلبوم عکسی تصاویر مقابل چشم نکتهسنج استاد حکیم بینش را مقابل چشم مخاطب قرار میدهد. انتشار این کتاب ارزشمند را به ایشان و انتشارات شاعران پارسیزبان تبریک میگویم.
سیدنصیر مجاب، شاعر و نویسنده از افغانستان، نیز گفت: سید حکیم بینش احساس پاک و لطیفی دارد. دلی در گرو دوستی و بیانی بیتکلف. عاشق سرودن است و حتماً شعر هم او را دوست دارد که اینگونه زیبا میشود آثارش.
او با بیان اینکه دغدغههای مردم افغانستان را میتوان در شعرهای بینش دید، ادامه داد: موضوعی که شعر بینش را از همقطارانش جدا میکند، نوع نگاه متفاوت اوست. اینکه از میانه بحران و فاجعه، رگههای امید و زیبایی را مییابد و میسراید و این حال خواننده آثارش را خوب میکند؛ از این منظر تصویرهای زیبا و تعبیرهای جذابی در شعر او دیده میشود؛ به همین دلیل میتوان گفت که «چه بد میشد، اگر شاعر نمیشد».
سیدعلی عطایی، شاعر افغانستانی، دیگر سخنران این مراسم بود. او در بخشی از صحبتهای خود گفت: هر کدام از شعرهای سیدحکیم مرکز ثقلی دارد. جایی دارد که به ذوق و به روح مخاطب چنگ میاندازد و مثل یک ماهی آن را شکار میکند و در اختیار میگیرد.
سید عبدالله رضوی دیگر شاعر افغانستانی این محفل با اشاره به سابقه آشنایی خود با بینش از دهه 70 تاکنون گفت: حال شاعرانگی از همان دوران نوجوانی در درون بینش موج میزند. خیال نازک او در برابر پدیدهها به راحتی منجر به سرودن شعر میشود و این ویژگی از او یک شاعر واقعی را به نمایش میگذارد. نکته دوم تعهد و آرمانگرایی او در برابر ارزشهای ناب و بلند انسانی است که همواره در شعرش متجلی است.
زیبا فلاحی، شاعر و پژوهشگر ادبی از ایران، نیز سیدحکیم بینش را شاعر «عاطفهها» خواند و گفت: در شعر او همیشه پس از یک «اتفاق»، جریان عاطفه آغاز میشود.
وی به نگاه انسانی بینش در اشعارش اشاره و اضافه کرد: «منِ» شخصی شاعر در جریان «فرم» به «منِ» انسانی و «منِ» اجتماعی تبدیل میشود. از سوی دیگر، «زبان» موضوع مهم دیگری است که باید در شعر بینش به آن توجه داشت. زبان در شعر او، ضامن ساختار شعرش است. بینش سبک و سیاق زبان خراسان را خوب میفهمد و این در شعرش کاملاً مشخص است.
فلاحی افزود: به سبب نزدیکی زبان نیشابوری به زبان دری فارسی که محمل زیست شاعر بوده است، غرابت واژگانی در شعرش مشاهده نمیشود؛ از این رو شعر او از زبان ساده، روان و مجذوب طبع فارسیزبانان خراسانی برخوردار است.
این شاعر، بینش را عینگر توصیف کرد و یادآور شد: او همواره حوادث تجربی خود را به شعر تبدیل میکند؛ از این رو میتوان گفت که شعر این شاعر توانا، حاصل درد و رنج جغرافیای جنگ و عاطفه است.
سیده کبری حسینی بلخی، شاعر افغانستانی، به چند نکته در شعر بینش اشاره کرد و گفت: نخستین موضوع «تعهد» است؛ جایگاه و مقام ارزشهای والای دینی، مذهبی و ملی در همه شعرهای آیینی، اجتماعی، سیاسی، حماسی و... بینش کاملاً محفوظ و مضبوط است.
وی «خلاقیت هنری و ادبی» را دومین نکته در شعر بینش دانست و یادآور شد: اگرچه آقای بینش، یکی از شاعران پرکار با طبع سیال و ساری به شمار میرود و اشعار و آثار فراوان دارد، اما در چاپ، نشر و پخش و اشعارش، از نظر فنی و هنری بسیار وسواس دارد و تلاش میکند تا بهترینها را ارائه کند؛ برای همین از نظر کمّی مجموعههای اندکی دارد.
حسینی بلخی «پایداری و ماندگاری شاعر بر باورهای اصیل» را سومین نکته در شعر بینش عنوان کرد و گفت: آقای بینش، با اینکه در دوران تحولات و دگرگونیهای تند و سریع اجتماعی کشورش زندگی کرده است، برخلاف برخی از شاعران دیگر، هیچگاه همرنگ جماعت نشده و حتی دیده شده که مدتی از سرودن بازمانده یا دست کشیده اما از آرمانها و ایدهالهای خود دست نکشیده است.